«معامله بزرگ» امروز تکرار میشود
طلسمشکنی به جای رکوردشکنی
امروز قرار است مجددا ۲۰درصد از سهام غول فولاد ایران در چهاربلوک پنجدرصدی به ارزش تقریبی هر بلوک ۳۰۰میلیارد تومان در بورس تهران عرضه شود تا شاید طلسم نافرجام ماندن پیدرپی معاملات بشکند.
شاید هم نافرجام ماندن مجدد این معامله باعث جلبنظر جدی مقامات بالاتر به اوضاع خصوصیسازی و بورس تهران شود تا بلکه از تکرار چنین عدم موفقیتهایی جلوگیری به عمل آید.
دنیایاقتصاد- قرار بود در روز یکشنبه با عرضه بلوکی ۲۰درصد از سهام فولادمبارکه به ارزش تقریبی ۱۲۳۲میلیارد تومان نه تنها بزرگترین خصوصیسازی اقتصاد ایران رقم بخورد، بلکه رکورد تاریخی بورس نیز ثبت شود؛ البته اینکه عرضهای با این رقم درشت، نافرجام و بیمشتری بماند، تا این حد عجیب نیست که در فردای آن روز، ۲۰درصد از سهام ایرالکو با ارزش تقریبی فقط ۵۸میلیارد تومان بازهم بیمشتری بماند.
امروز قرار است مجددا ۲۰درصد از سهام غول فولاد ایران در چهاربلوک پنجدرصدی به ارزش تقریبی هر بلوک ۳۰۰میلیارد تومان در بورس تهران عرضه شود تا شاید طلسم نافرجام ماندن پیدرپی معاملات بشکند.
شاید هم نافرجام ماندن مجدد این معامله باعث جلبنظر جدی مقامات بالاتر به اوضاع خصوصیسازی و بورس تهران شود تا بلکه از تکرار چنین عدم موفقیتهایی جلوگیری به عمل آید. شانس سوم برای عرضههای نافرجام
گروه بورس، محسن ایلچی: ظاهرا رییس سازمان خصوصیسازی که نبود خریدار برای دو بلوک ۲۰درصدی «فولاد مبارکه» و «آلومینیوم ایران» را موضوعی طبیعی میداند بر این باور است که تا عرضه بلوکهای به فروش نرفته به سه نرسد، سناریو یا بازی عرضههای نافرجام به پایان نمیرسد!
از این رو امروز چهارشنبه برای دومین مرتبه ۲۰درصد از سهم شرکت فولاد مبارکه در قالب بلوکهای ۵درصدی هر بلوک به ارزش حدود۳۰۰ میلیارد تومان مجددا عرضه میشود؛ که قطعی به نظر میرسد، امروز نیز بلوکهای خرد روی تابلوی بورس بدون خریدار بماند. این که دولت (سازمان خصوصیسازی) با چه انگیزهای بلوکهای بزرگ سهام واحدهای دولتی را به کیفیت هفته جاری در بازار عرضه کرده است؟ یکی از مهمترین ابهامات و پرسشهای بدون پاسخ موجود در بازار است.آیا میتوان باور کرد که دولت و سازمان مباشر امور خصوصیسازی، تحلیل دقیقی از فضای بازار نداشته است؟ از علایم بسیاری وجود دارد که سازمان خصوصیسازی میدانسته که قیمت پایه مزایده بسیار بالاتر از قیمت بازار است یا در بازاری که حجم معاملات در روزهای قبل از اولین عرضه گاه به ۸ میلیارد تومان هم نمیرسد، چگونه امکان واگذاری ۱۲۳۲میلیارد تومانی وجود دارد؟
آیا دولت قبل از عرضههای جدید تحلیل دقیقی از موفقیت مزایده یا فضای حاکم بر بازار سهام که متاثر از اخبار افزایش حقوق دولتی معادن، احتمال تصویب قطعنامه سوم علیه ایران، تداوم روند کاهش قیمت جهانی فلزات، شکلگیری صفهای فروش از سوی سهامداران حقیقی و نهادهای حقوقی (تابع تامین منابع مزایده ۲۰درصدی«مس») است، نداشته و ندارد و از سوی دیگر در بازاری که با کمبود و خروج نقدینگی روبهرو است، چطور فروش ۱۲۳۲میلیارد تومان سهام دنبال میشود؟آگاهان بازار نمیتوانند خود را متقاعد کنند که دولت تجربه کافی در خصوصیسازی و عرضه بلوکهای بزرگ را ندارد؛ چون آن قدر آزمون و خطا وجود دارد، که پذیرش باور و استدلال بیبرنامگی سازمان خصوصیسازی اندکی دشوار است. بنابراین با چه انگیزهای دو بلوک ۱۲۸۸ میلیارد تومانی فاقد چشمانداز برای فروش به بازار عرضه شد. آیا برای سازمان خصوصیسازی صورت موضوع و رفع تکلیف و مسوولیت مهم بوده است؟آیا مسوولان سازمان خصوصیسازی به دنبال اظهارات پیشین خود در پی اثبات ناتوانی بخش خصوصی هستند؟آیا دولت به دنبال فشار نهادهای فوقانی میخواهد اثبات کند که خصوصیسازی در کشور به بنبست رسیده است؟هر چه هست این که پس از یک دوران تفریطی به حرکتهای افراطی در شرایطی که بستر عرضههای بلوکی فراهم نبوده و از روشهای مختلف خصوصیسازی استفاده نمیشود، مواجه شدهایم.
افزون بر این نمیتوان باور کرد که دولت نمیداند در چه فضا یا اقدامات اعتمادسازانه انتظار دارد که ۱۶درصد از کل درآمد حاصل از خصوصیسازی را طی یک روز از بورس که کل ارزش معاملات آن از ابتدای سال تا به امروز بیشاز ۵۳۰۰میلیارد تومان بوده است، تامین کند. به بیان ساده دولت میخواهد ۲۵درصد (یکچهارم) ارزش معاملات بورس را طی یک روز به فروش برساند. حال در این شرایط دولت بخشخصوصی را غیر هوشمند فرض کند و نداند که قبل از خصوصیسازی باید اقداماتی نظیر آزادسازی قیمتها، مقرراتسازی و تعدیل کاهنده مداخلههای دولتی صورت گیرد بیمعنا است، و سپس بخشخصوصی را به کمتوانی و ناتوانی متهم کند، منصفانه بهنظر نمیرسد. اینکه دولت بعد از عرضه و فروش بلوک ۲۰درصدی مس، به این نتیجه برسد که حقوق مالکانه دولتی باید افزایش یابد و بخشخصوصی را از اینگونه تصمیمها شگفتزده کرده و سپس بگوید که بخشخصوصی ناتوان است، منصفانه نیست.حال اینکه فرجام بلوکهای دوقلو ۱۲۸۸میلیارد تومانی چه میشود، پرسشی است که به سایر تصمیمها و حرکتهای دولت وابسته است. اما در اینگونه موارد دولت چه اقداماتی انجام میدهد. ۱ - انتقال داراییها به بخشعمومی بابت رددیون: هماکنون سازمان بازنشستگی، سازمان تامیناجتماعی و آستان قدس از خریداران پروپاقرص بلوکهای خرد این معامله هستند، اما نه به صورت نقد بلکه به صورت اقساط یا بابت بازپرداخت بخشی از تعهدات دولت به این سازمانها. البته این روش نیازمند مصوبه جدید هیات عالی واگذاریاست، اما ظاهرا شواهد نشان میدهد که دولت راضی به این شیوه خصوصیسازی یا عمومیسازی نیست، چراکه پیش از محمود احمدینژاد، قبل از تغییر و تحولات مدیریتی در سازمان بازنشستگی و شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی تندترین انتقادها را نسبت به شرکتداری و بنگاهداری ابراز داشت و خواستار تغییر سیاستهای گذشته و جاری این مجموعهها شد.
۲ - انتقال دارایی سرمایهای دولت به بانکهای دولتی بابت رددیون: از سهلالوصولترین روشهای واگذاری در ایران، انتقال داراییها به بانکها بابت بازپرداخت بدهیهای دولت است. پیش از این رییسجمهور بارها و بارها در سخنرانیهای خود درخصوص اصلاح ساختار نظام بانکی، بانکهای دولتی را از انباشت داراییهای ثابت و بنگاهداری منع کرده است. بنابراین منطقی به نظر نمیرسد که برای برونرفت از لوپ بازار، این تکنیک مرسوم به کار گرفته شود.
۳ - خرید دستوری سهام دولت از سوی نهادهای مالی شبه دولتی: جدای از اینکه نهادهای مالی با کمبود نقدینگی، روبه رو هستند، روش جابهجایی داراییهای در پیکره دولت (جیب به جیب شدن) آنقدر لوث شده و منتقد دارد که دیگر نمیتوان بر آن نام خصوصیسازی گذاشت، آیا بازهم دولت به تکنیک «دنده پنجم» خصوصیسازی روی میآورد؟ این روش یکی از مشهودترین تکنیکهای مداخله رسمی و مستقیم دولت در بازار است. البته در هفته گذشته سخنگوی دولت گفته بود که بورس با جهش روبهرو شود حتی با مداخله رییسجمهور. اما فارغ از این تمام روشهای مرسوم، ظاهرا دولت به این نتیجه رسیده است که این بار با اعطای تسهیلات به نهادهای مالی شبه دولتی به بازار (گفته میشود ۱۵۰۰میلیارد تومان یعنی کمی بیشتر از ارزش دو بلوک)، به طور مدیریت شده بخشی از منابع بانکها (بازارپول) را به بازار سرمایه هدایت کند که از این محل جدای از فروش دو بلوک، بخشی از منابع درآمدی یا کسری بودجه سال ۸۶ تامین خواهد شد. با این حال تحلیلی که برای تمام روشهای چهارگانه وجود دارد، این است که این شیوه نقل و انتقال داراییها نه به تغییر مالکیت، نه به تحول در مدیریت و نه به کارایی و بهرهوری (اهداف چندگانه خصوصیسازی) ختم نمیشود.
به نظر میرسد که اگر واقعا اراده جدی برای خصوصیسازی دارد باید به گفته رییس سازمان خصوصیسازی از تمام تکنیکها و روشهای جاری از جمله عرضه سهام ایرالکو و مبارکه در بورسهای آسیایی یا فروش از طریق مذاکره را جدی بگیرد که ظاهرا نمیگیرد. فروش سهام به مالکان خارجی جدا از ثبت یک موفقیت بیسابقه، شکست یک تابوی اقتصادی، باعث استفاده از سرمایههای خارجی در فرآیند خصوصیسازی، تلطیف فضای بازار سرمایه، حذف اثر تبلیغات علیه بازار سرمایه میشود. آیا یک بار تجربه میشود؟
ارسال نظر