علی‌اصغر خلیلی*- یکی از معیارهای مطرح شده در هنگام خرید بعضی از کالاها که شاید بتوان آنها را کالاهای سرمایه‌ای نامید فاکتور نقد‌شوندگی است. به طور مثال بعضی از خودروها از این مزیت برخوردارند مانند خودروهای ساخت داخل یا‌ سواری‌های شخصی که از این قاعده تبعیت می‌کنند. این کالاها در مواقع اضطرار و شرایط بد اقتصادی خانوارها یا در مواقع نیاز صاحبان کالا به وجه نقد، در نهایت با کمی اختلاف و پایین‌تر از قیمت واقعی بازار امکان نقد شدن را داشته و برای خریدار و هم فروشنده مطلوبیت دارد چون فروشنده حاضر است در ازای کسب منافع حاصل از نقد شدن بهای خودرو آن را کمتر از قیمت واقعی به فروش برساند از طرفی خریدار نیز در ازای صرف زمان در فرصت مناسب آن را با قیمت واقعی فروخته و از تفاوت خرید و فروش سود کسب کند. از این قبیل کالاها و مثال‌ها به موارد زیادی می‌توان اشاره کرد. اما در بازار سرمایه چطور؟ اگر شخصی مبادرت به خرید سهم کند و نماد آن سهم و شرکت طولانی‌مدت مسدود شود تکلیف سهامدار چیست؟ باید از کدام منبع و با چه قیمتی مبادرت به تامین وجه مورد نیازش کند؟ برای نقد شدن وجه سهم چه زمانی را برنامه‌ریزی کند؟ در حال حاضر در بازار سرمایه دو تابلوی اصلی و یک تابلوی فرعی برای مبادلات سهام وجود دارد. این تابلو‌ها با توجه به شرایط و وضعیت هر شرکت از قبیل میزان سرمایه، مقدار سهم شناور، تعداد سهامدار یا دیگر موارد برای مبادلات سهام تخصیص یافته‌اند. به نظر می‌رسد ایجاد تابلوی دومی در بازار فرعی برای سهم‌هایی که نماد آنها بیش از یک مدت مشخص و برای زمان طولانی مسدود می‌شود ضروری باشد زیرا در این تابلو افرادی که مایلند سهام خود را حتی زیر قیمت و با توافق طرفین به فروش برسانند یا علاقه‌مندانی که ریسک ناشی از تفاوت قیمت خرید و قیمت بازگشایی نماد را پذیرفته و به این بازار روی می‌آورند کم نبوده و در نتیجه این عامل بر نقد‌شوندگی سهم حتی در شرایط بد آن شرکت نیز موثر می‌افتد و بر رونق بازار می‌افزاید. البته این تابلو نباید تاثیری در تعیین و تغییر جایگاه شرکت در زمان بازگشایی نماد داشته باشد و تنها به منظور رفع مشکل نقدشوندگی سهامداران در دوران انسداد بوده و در واقع به نوعی آخرین رکن شرایط بد یک سهم تلقی می‌شود.

کارشناس حسابداری*