یادداشت
مدیریت سبد سهام در اوراق بهادار با کنترل ورشکستگی
مهرداد بختیاری**
هر سرمایهگذاری که در بازار اقدام به سرمایهگذاری میکند از سرمایهگذاری صورت گرفته مقدار مشخصی بازده (سود) انتظار دارد و در مقابل مقدار مشخصی هم ریسک (عدم دستیابی به بازده مورد نظر) را به جان میخرد. در خصوص هر تصمیمی که در خصوص سرمایهگذاری در هر بازار صورت میگیرد، پیوند بسیار تنگاتنگی بین ریسک و بازده هر یک از سرمایهگذاریها وجود دارد.
محمودرضا فلاحی *
مهرداد بختیاری**
هر سرمایهگذاری که در بازار اقدام به سرمایهگذاری میکند از سرمایهگذاری صورت گرفته مقدار مشخصی بازده (سود) انتظار دارد و در مقابل مقدار مشخصی هم ریسک (عدم دستیابی به بازده مورد نظر) را به جان میخرد. در خصوص هر تصمیمی که در خصوص سرمایهگذاری در هر بازار صورت میگیرد، پیوند بسیار تنگاتنگی بین ریسک و بازده هر یک از سرمایهگذاریها وجود دارد. در واقع میزان سرمایهگذاری صورت گرفته توسط هر سرمایهگذار، وابسته به مقادیر بازده و ریسک است. باید توجه داشت که دنیای واقعی متاثر از تاثیر عوامل اقتصادی مختلف بر روی یکدیگر است. به طور مثال، تقاضا برای کالای مصرفی را در نظر بگیرید که فقط توسط دو شرکت به آن پاسخ داده میشود. زمانی که وضعیت شرکت اول دچار بحران میشود شرکت دوم سهم بازار بیشتری کسب میکند و برعکس. حال فرض کنید که سرمایهگذاری قصد خرید سهام این دو شرکت را دارد. دو حالت برای سرمایهگذار وجود دارد، حالت اول اینکه اقدام به خرید سهام فقط یکی از شرکتها کند. حالت دوم این است که بخشی از سرمایه خود را به خرید سهام شرکت اول و بخشی دیگر را به شرکت دوم اختصاص دهد. در حالت اول ممکن است که سرمایهگذار بازده قابل توجهی (با توجه به افزایش ارزش سهم شرکت) به دست آورد، ولی از طرفی ممکن است که شرکت دیگر اقدام به اصلاح سازوکار داخلی خود کند تا بتواند در رقابت با شرکت مقابل پیروز شود و در نتیجه شرکت اول دچار کاهش شدید قیمت سهام شود. اما در حالت دوم به دلیل اینکه سرمایهگذار در تخصیص سرمایههای خود به شرکت برتر، به صورت یکجا و کامل عمل نکرده و پیشبینی رشد شرکت رقیب را در نظر گرفته است، اقدام به کاهش ریسک سرمایهگذاری خود کرده است. در واقع سرمایهگذار با خرید بخشی از سهام دو شرکت اقدام به تشکیل پرتفوی (سبد سهام portfolio) کرده است. معنی ساده واژه پرتفوی، سبد سرمایهگذاری به طور عام و سبد سهام از ترکیب داراییهای سرمایهگذاری شده توسط یک سرمایهگذار است.
تحلیل سرمایهگذاری در اوراق بهادار در دو چارچوب کلی مورد بحث قرار میگیرد : الف) تحلیل و گزینش سهام به طور جداگانه و منفرد - اعم از سهام شرکتهای خدماتی، سرمایهگذاری و تولیدی موجود در بورس اوراق بهادار. ب)تشکیل سبدی از سهام. در چارچوب اول، تحلیل تکنیکی و رویکرد بنیادی معیار خرید و فروش برای سرمایهگذار است. در چارچوب دوم نظریه نوین پرتفوی، نظریه بازار سرمایه و فرضیه بازار کارآ مطرح میشود. در سال ۱۹۵۰، هری مارکویتز مدل پیشنهادی خود را برای انتخاب پرتفولیو ارائه کرد. مدل میانگین (بازده) - واریانس (ریسک) مارکویتز مشهورترین و متداولترین رویکرد در مساله تصمیم در مورد سرمایهگذاری است. در سال ۱۹۹۰ بود که مارکویتز به واسطه مدل ارائه شده جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد. دلیل اعطای جایزه نوبل به مارکویتز پی بردن به این نکته بود که مجموع ریسک تکداراییها از ریسک سبد تشکیل شده از داراییها بزرگتر است. همچنان باید به این نکته اشاره داشت که به عقیده برخی اندیشمندان، کارآترین وسیله برای انتخاب پرتفولیوی بهینه، مدل برنامهریزی ریاضی ارائه شده توسط مارکویتز است. از برجستهترین نکات مورد توجه در مدل مارکویتز توجه به ریسک سرمایهگذاری نه تنها بر اساس انحراف معیار یک سهام، بلکه با توجه به ریسک مجموعه سرمایهگذاری است. مفروضات مدل مارکویتز عبارتند از :۱- سرمایهگذاران ریسک گریزند و مطلوبیت مورد انتظار افزایشی است ۲- سرمایهگذاران پرتفولیو را بر مبنای میانگین و واریانس مورد انتظار عایدی انتخاب کنند ۳- هر سرمایهگذاری تا بینهایت قابل تقسیم است ۴- سرمایهگذاران افق زمانی یک دورهای داشته و این برای همه سرمایهگذاران مشابه است. مدل میانگین- واریانس به این شکل عمل میکند که اگر دو سبد از سهام شرکتهای مختلف فعال در بازار بورس اوراق بهادار تهران وجود داشته باشد که دارای بازده یکسان باشند، سبدی انتخاب میشود که دارای ریسک کمتری باشد و همچنین اگر دو سبد با مشخصات بیان شده وجود داشته باشند که دارای ریسک برابر باشند، سبدی بهینه است که بازده آن بالاتر باشد. بر این اساس، مدل میانگین- واریانس همواره بر اساس محاسبه مقادیر بازده و ریسک (واریانس) به انتخاب بهترین سبد با در نظر گرفتن حجم مشخصی سرمایهگذاری بر روی هر کدام از داراییها مبادرت میورزد. در مدل میانگین واریانس ارائه شده توسط مارکویتز، در طول فرآیند بهینه سازی،این امکان وجود ندارد وقتی که مقدار بازده محاسبه شده کمتر از حد مشخص بازده (عایدی) است سبدهای غیربهینه را حذف کند. به عبارت سادهتر وقتی که ارزش بازده به مقدار قابل توجهی کاهش مییابد، مدل همچنان به انتخاب سبد با ریسک کمتر اقدام میکند؛ در صورتی که در شرایط منطقی لازم است که این هشدار به سرمایهگذار داده شود که سبد بهینه انتخاب شده اصلا مناسب سرمایهگذاری نیست یا به تعبیر دیگر سرمایهگذاری با چنین شرایطی صرفه اقتصادی ندارد. در این وضعیت، حد مشخص بازده به عنوان عامل ورشکستگی به این شکل مطرح میشود که ارزش پولی تکتک سهامهای موجود در سبد از مقدار مشخصی پایینتر نباشد. با اضافه کردن عامل ورشکستگی این امنیت خاطر به سرمایهگذار داده میشود که تمام نیازهای مربوط به سرمایهگذاری در مدل لحاظ شده است. عامل ورشکستگی میتواند به شکل سود بدون ریسک بانکها یا موسسات اعتبار در ساخت مدل ریاضی مطرح باشد؛ به نحوی که ارزش زمانی داراییهای موجود در سبد، با ارزش زمانی سرمایهگذاری شده در بانک مقایسه شود و سپس در صورت با صرفه بودن، بهینهسازی سبد انجام شود. سبد بهینه مقادیر قابل تخصیص به سهامهای مختلف را به سرمایهگذار معرفی میکند.
به دلیل پتانسیلهایی که در اینگونه مدیریت سبد بهینه وجود دارد میتوان به مقادیر بازده و ریسک بهینه بهتر دست یافت. با تغییر در مقدار ورشکستگی مقادیر تخصیص داده شده به هر دارایی و همچنین بازده و ریسک مربوط به سبد، دستخوش تغییر میشود. به همین واسطه این امکان وجود دارد که در شرایط زمانی مختلف که قیمت سهامها در حال تغییر هستند، مقدار بهینه به دفعات محاسبه شود. مدیریت سبد بر طبق کنترل ورشکستگی به تمامی سرمایهگذاران، صندوقهای سرمایهگذاری و تمام مدیرهایی که به فعالیتهای سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار تهران مشغول هستند، توصیه میشود تا به این واسطه از رخ دادن اتفاقات غیرمترقبه ناشی از افزایش و کاهش ناگهانی قیمتها جلوگیری کنند.
*دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی مالی دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران)
**دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اقتصادی دانشگاه بوعلی سینا همدان
ارسال نظر