دکتر هومن عطار *

بگذارید با یک سوال شروع کنیم. در موارد ذیل چه چیزی مشترک است؟

• بدهی یونان، بحران یورو و عواقب آن.

• نقش Made in China در تولید و اقتصاد یک کشور در حال توسعه دیگر. • برنامه‌ریزی برای حداکثر کردن سود و حداقل کردن ضرر در اجرای یک پروژه ملی.

• مصرف بالای انرژی و تولید منابع جدید برای ۵ تا ۱۰ سال آینده.

• تصمیم‌گیری در شرایطی که اطلاعات متناقض و بسیار بیش از اندازه‌ای هست که بتوان آن را مدیریت کرد.

• شکست کالای جدیدی که به‌رغم صرف هزینه و تبلیغ زیاد استقبال چندانی از آن به عمل نیامده است.

• نیاز شدید به نوآوری و ایجاد تغییر در یک سازمان قدیمی و مهم اما جزم‌اندیش و رو به ورشکستگی.

• مدیریت کلانشهرهای با شکاف طبقاتی زیاد.

• مرگ ناگهانی مدیر ارشد و توانمند یک سازمان که تصمیم‌گیری‌های حیاتی قائم به آن شخص بوده است.

• نشت گسترده نفت در دریای با عمق زیاد و تاثیر آن بر سهام یک شرکت بزرگ چند‌ملیتی.

تمامی اینها از یک طرف نمونه تغییراتی است بعضا ناخواسته و غیر‌مترقبه که جامعه امروزی در مقایسه با چند دهه پیش با آن دست و پنجه نرم می‌کند. از طرف دیگر ما شاهد بروز یک پدیده هستیم که هرچه بیشتر وارد زندگی حرفه‌ای یا سازمانی جامعه امروزی شده است.

به عبارتی دیگر بسیاری از محققان به این نتیجه رسیده‌اند که دوره سازمان‌های با رفتار سازمانی پایدار و ماندگار و بر اساس مدل کار خطی و از قبل تعریف شده، سلسله مراتبی، قابل پیش‌بینی، قابل کنترل و نظارت، الگوریتمیک، و قابل اندازه‌گیری سپری شده یا در حال سپری شدن است.

به نظر می‌رسد در دوره حاضر مواجهه با مفاهیمی مانند سیال بودن، انعطاف و آمادگی پاسخ در برابر بحران و تغییرات پیش‌بینی نشده، عدم اطمینان، عدم پایداری، عدم قطعیت، پیچیدگی و در کل شکاف و گسستگی با گذشته‌ای نسبتا آرام و با ثبات، بیشتر گویای وضع و حال امروز سازمان‌ها علی‌الخصوص سازمان‌های کشور باشد.

شاید بتوان گفت که در این دوره افراد در سازمان‌ها از رویکردها و راهکارهای با ثبات سازمانی کم کم فاصله گرفته و کمتر می‌توانند آینده‌ای شفاف، با ثبات، قابل پیش‌بینی، قابل کنترل و حتی معنی دار برای فعالیتهای خود متصور شوند. این حالت سیال و دائما در حال تغییر مسوولیت متفاوت و تعهد سنگینی را برای مدیرانی که در تماس مستقیم با طراحی و تدوین اهداف و راهبردهای سازمانی هستند، ایجاد می‌کند.

در این بین پاسخ برخی سازمان‌ها نسبت به چنین تغییراتی ترس و هراس بوده، برخی دچار بحران و افول شده اند، برخی از خود حالت‌های تدافعی نشان داده و نیاز به تغییر را نفی یا نادیده گرفته اند، برخی دچار نوستالژی یا توهم بوده و خواستار تخریب روند جدید یا بازگشت به گذشته هستند و عده‌ای نیز با اعمال یکسری سیاستهای سازنده و مدبرانه تغییر و تحول دائمی اما هدفمند و هوشمندانه را انتخاب کرده‌اند.

یکی از راهکارهای هدفمند و هوشمندانه در این رابطه که توسط انواع مختلف موسسات و سازمان‌ها- چه خصوصی و چه دولتی - در مقابله با بحران و عدم قطعیت مورد استفاده و استقبال قرار گرفته (با توجه به اصل معروف «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد») تحت‌الشعاع قرار دادن فعالیت‌ها و تصمیم‌گیری‌های سازمانی با استفاده از ابزار و مدل‌های ریسک و مدیریت ریسک است.

به عبارتی ریسک و مدیریت ریسک در همه سطوح یکی از رویکردها و چالش‌های سازمان‌های قرن بیست و یکم شده و هر چه بیشتر وقایع و مسائل روزانه چه در سازمان‌ها و چه در جوامع بر اساس ریسک تعریف و بازتعریف می‌شوند.

اگر بخواهیم یک تعریف معمول و ساده از ریسک داشته باشیم باید گفت که ریسک احتمال وقوع یا عدم وقوع یک واقعه است ضربدر تاثیر آن است که می‌تواند عملکرد مورد نظر یک ساختار یا سیستم را مختل کند. تعریف سیستم یا ساختار در اینجا می‌تواند یک سازمان، یک مکانیزم، یک پروژه، یک شهر، یا حتی یک ایدئولوژی سازماندهی شده باشد.

مثال:

۱) احتمال وقوع یک زلزله در یک شهر ضربدر میزان تلفات ریسک آن زلزله می‌باشد.

۲) احتمال اینکه یک پروژه به علت عدم همکاری یک متخصص یا پیمانکار به موقع انجام نشود ضربدر میزان هزینه‌های دیرکرد برابر است با ریسک آن متخصص یا پیمانکار برای اتمام به موقع یک پروژه.

۳) احتمال پذیرش یک نوع فرهنگ خاص یا دیدگاه غیر‌بومی در یک جامعه سنتی ضربدر میزان تبعات یا آسیب‌های اجتماعی می‌شود ریسک تهاجم آن فرهنگ خاص به جامعه مورد‌نظر.

اگرچه به نظر می‌رسد با توجه به تعاریف فوق ریسک یک مفهوم مشخص و غیر‌مبهم باشد، اما دیدگاه‌های مختلفی در این رابطه موجود است. معروف‌ترین آن رویکرد سیستماتیک علمی- مهندسی به ریسک و مدیریت ریسک است که از نظر این دیدگاه ریسک یک مفهوم آماری و قابل اندازه‌گیری است که جای خود را بیشتر در بحث احتمالات پیدا می‌کند.

پیش فرض اصلی این است که برای یک موضوع در دست بررسی می‌توان یک تعریف شفاف و روشن از مسائل حال حاضر و پیش‌رو، وقایع آینده و احتمالات آنها، انتخاب‌های ممکن برای تصمیم گیری و متغیرهای موجود به دست آورد و بر این اساس سناریوهای مختلف را مدلسازی، مقایسه و مدیریت کرد.

تحلیل‌های عموما کمی بوده و در یک چارچوبی از ادبیات مهندسی مالی، سرمایه‌گذاری و بازی با اعداد و سناریوهای مختلف تعریف می‌شوند. یک مدل نسبتا خطی و جامع هم برای این دیدگاه موجود است که مدل ساده شده آن عبارت است از: (الف) شناسایی و تحلیل ریسک‌ها، (ب) مقایسه و اولویت‌گذاری ریسک‌ها، (ج) ارائه راهکار یا مدل جهت نظارت، کنترل، تعدیل و یا حذف

ریسک‌ها.

از دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی برخی جامعه‌شناسان و محققان سازمان به این نتیجه رسیدند که این رویکرد مشکلات خاص خود را دارد. برخی معتقد بودند که اکثر اوقات وضعیت پیش رو آنقدر گنگ و مبهم است که نمی‌توان ابزار مانند مدیریت ریسک مدل فوق و غیره را بر آن اعمال کرد. حالت پیش‌آمده در حقیقت یک پدیده جدید و معمولا چالشی و مشکل‌ساز است نه یک موضوع آشنا در پوششی متفاوت. با اینکه لازم است کاری انجام شود یک تعریف شفاف از موقعیت پیش‌رو موجود نیست، مسائل واضح نیستند و از تحلیل‌های عددی تبعیت نمی‌کند، انتخاب‌ها و ابزارهای ممکن برای تصمیم‌گیری به‌خودی خود وجود ندارند و باید تعریف شوند، اهداف مشخص نبوده و احتمالات - جهت پیش‌بینی شانس دسترسی به اهداف - نیز قابل اندازه‌گیری نیستند. این وضعیت را می‌توان به این صورت نیز تشریح کرد که اطلاعات بسیار کم یا متناقض و یا بسیار زیاد‌تر از حدی است که بتوان آن را هضم و پردازش کرد. در برخی اوقات نیز وقت برای تصمیم‌گیری تنگ است، وضعیت اضطراری بوده و نیاز به اقدام عاجل که این خود باعث بالا رفتن استرس و اضطراب نیز می‌شود. در این شرایط غالبا بین آن حرکتی که نیت می‌شود، آن عملی که پیاده می‌شود و آن نتیجه و برداشتی که در پایان کار حاصل می‌شود تفاوت و بعضا تناقض به وجود می‌آید و این باعث می‌شود که یک رویکرد سیستماتیک، منطقی و هدفمند که غالبا در حل مسائل و مدل‌های مدیریت ریسک توصیه می‌شود مفید واقع نشده یا اصلا به کار نیاید.

برخی از جامعه شناسان نیز معتقد بودند که ریسک یک مفهوم ارزشی است که بر اساس نظام ارزشی در یک سازمان، شهر، یا سیستم تعریف و تحلیل شده و در اثر زمان نیز دستخوش تغییر و تحول می‌شود. به عنوان مثال زمانی تولید اتومبیل‌های ۶ و ۸ سیلندر نشانه پیشرفت صنعت اتومبیل در یک جامعه می‌بود، اما اکنون در بسیاری جوامع ازدیاد چنین اتومبیل‌ها و مصرف زیاد انرژی آنها یک نوع ریسک برای جامعه در دراز مدت است. حتی این مهم در جامعه ما نیز باعث نگرانی دولتمردان شده و مصرف بی رویه انرژی یک نوع ریسک و اصلاح الگوی مصرف یک‌نوع مدیریت ریسک به شمار می‌‌آید.

تمامی این موارد حاکی از آن است که خود کلمه ریسک اگرچه ممکن است عادی و حتی قدیمی به نظر برسد اما معانی، مفهوم و نحوه مدیریت آن برای سازمان و جامعه امروزی دائما در حال تکامل است. مدیریت، تصمیم‌سازی و کلا تصمیم گیری‌های کلان در سازمان‌ها و موسسات کشور از این قاعده مستثنی نیست. اگر چه بعضا شاهد هستیم برخی شرکت‌ها و افراد وارد حوزه «مدیریت ریسک پروژه» شده و اقدام به گرفتن گواهینامه از موسسه مدیریت پروژه و پیاده‌سازی مدیریت ریسک به‌صورت مقطعی کرده‌اند، لیکن معرفی و پیاده‌سازی یک چارچوب راهبردی در زمینه ریسک و مدیریت ریسک بنگاه در ایران بحثی است تازه که بسیار هم کم به‌ آن پرداخته شده است.

«مدیریت ریسک بنگاه» به عنوان یک راهکار جدی و جدید نه تنها جزو اساسی ترین نیازهای شرکت‌ها برای رقابتی تر شدن در حال حاضر و آینده هست، بلکه ثابت کرده می‌تواند بر کیفیت، دیدگاه و توانایی مدیریتی سازمان از لحاظ تصمیم گیری در شرایط دشوار و مبهم عدم قطعیت و بحران که مثال‌هایی از آن در ابتدای این مقاله نیز ذکر شد تاثیر گذار باشد. حتی برخی عنوان می‌کنند بحث مدیریت ریسک بنگاه نسل بعدی بحث مدیریت کیفیت در سازمان است.

در این رابطه دانشکده مدیریت دانشگاه امیرکبیر به عنوان دانشگاهی پیشرو در صنعت کشور درس مدیریت ریسک بنگاه را حدود دو سال است که در لیست دروس MBA خود گذاشته که خوشبختانه بسیار مورد استقبال دانشجویان و مدیران قرار گرفته است. برای هرچه گسترده شدن این مهم با همکاری روزنامه دنیای اقتصاد نیز اقدام به برگزاری سمینارهای آموزشی خواهیم کرد که هر چه بیشتر ایده مدیریت ریسک بنگاه در کشور ترویج یافته و پشتیبان تصمیم‌گیری مدیران و کارشناسان در موقعیت‌های مختلف تصمیم‌سازی و تصمیم گیری چه در شرایط عادی و چه شرایط عدم قطعیت شود.

این دوره در تاریخ ۱۲ مهر در روزنامه دنیای اقتصاد برگزار می‌گردد. برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۸۷۷۶۲۴۳۲ تماس بگیرید.

* استادیار دانشگاه صنعتی امیرکبیر

hooman@aut.ac.ir