دکتر احمد یزدان پناه
فعالان بورس وقتی از بازده سرمایه‌‌‌گذاری خود بحث می‌‌‌کنند اغلب منظورشان نرخ بازده اسمی‌‌‌است نه نرخ بازده تعدیل شده با نرخ تورم.

اگر نرخ بازده اسمی‌‌‌را با نرخ تورم تعدیل کنند یعنی افزایش سطحی عمومی‌ ‌‌قیمت‌ها را در آن لحاظ نمایند، نرخ واقعی بازده به دست می‌‌‌آید. در کتب اقتصاد مالی نشان می‌‌‌دهند که سرمایه‌‌‌گذاران به این نرخ حساسیت دارند و این نرخ برای آنها انگیزه ساز است نرخ واقعی بازده سرمایه‌‌‌گذاری افزایش قدرت خرید سرمایه‌‌‌گذار را اندازه گیری می‌‌‌نماید. اگر نرخ اسمی‌‌‌بازده 15درصد و نرخ تورم 10 درصد باشد وضع این سرمایه‌‌‌گذار نسبت به سرمایه‌‌‌گذار دیگری که نرخ بازده سرمایه‌‌‌گذاری برای او 10‌درصد بوده ولی تورم در آن محیط 3 درصد بوده است، بدتر است. زیرا در حالت دوم سرمایه‌‌‌گذار نرخ واقعی بازده بیشتری عاید خود ساخته است. بازده واقعی (یعنی بازده بعد از تعدیل آن با تورم) یک سرمایه‌‌‌گذاری در بورس‌ها را می‌‌‌توان از فرمول زیر به دست آورد:


بنابراین اگر نرخ بازده اسمی‌‌‌15 درصد و نرخ تورم 10 درصد باشند، نرخ واقعی بازده سرمایه‌‌‌گذاری عبارت است از:


این نرخ از نرخ واقعی بازده سرمایه‌‌‌گذاری وقتی نرخ اسمی‌‌‌بازده 10 درصد ولی تورم 3 درصد است کمتر می‌‌‌باشد!


تجربه تاریخی بورس‌های کشورهای صنعتی نشان می‌‌‌دهد که برای مثال سرمایه‌‌‌گذاران در دهه 1980 نرخ مثبت واقعی بازده و در دهه 1970 نرخ منفی واقعی بازده را تجربه کردند. تحقیقات روی نرخ بازده سرمایه‌‌‌گذاری و نرخ تورم، در یک دوره زمانی طولانی برای سهام تفاوت 6 درصدی این دو را نشان می‌‌‌دهد، یعنی سهامدارانی که زمانی طولانی برای سرمایه‌‌‌گذاری برگزیده بودند با نرخ واقعی بازده قابل قبولی مواجه شدند.
گرچه تورم به صورت آشکار در معادله بازده درخواستی یا مورد نظر سرمایه‌‌‌گذاران ظاهر نمی‌‌‌شود، ولی بطور ضمنی یکی از مولفه‌های آن به شمار می‌‌‌رود. پیش بینی نرخ تورم بالاتر موجب می‌‌‌شود صاحبان اسناد خزانه و اوراق مشارکت (قرضه) نرخ بهره بیشتری طلب کنند. این نرخ بهره برای این بالا رفته که اول، بانک مرکزی می‌‌‌خواهد نرخ تورم را کاهش دهد، دوم، افراد برای مصون سازی خود از لطمات تورم در پی آن هستند که تنها در موارد خاصی سرمایه‌‌‌گذاری کنند که بازده آنها از نرخ تورم پیش بینی شده به اندازه کافی بیشتر است.
وقتی نرخ بهره اوراق مشارکت دولتی بالا می‌‌‌رود این امر منجر به بالارفتن نرخ بازده درخواستی یا مورد نظر سرمایه‌‌‌گذاران در بازار سرمایه می‌‌‌شود. بطور کلی اگر نرخ بازده سرمایه‌‌‌گذاری و خرید اوراق بهادار که با ریسک همراه هستند نسبت به نرخ اوراق مشارکت که بدون ریسک است کاهش یابد، سرمایه‌‌‌گذاران به سرمایه‌‌‌گذاری رغبت نشان نمی‌‌‌دهند. افزایش نرخ بهره (بازده) اوراق مشارکت بدون ریسک منجر به بالارفتن نرخ بازده مورد نظر سرمایه‌‌‌گذاران در بازار سرمایه می‌‌‌شود.
اثر خالص این امر در افزایش نرخ بازده مورد نظر یا درخواستی سرمایه‌‌‌گذاری بر روی سهام عادی شرکت‌ها تجلی پیدا می‌‌‌کند. برای مثال، فرض کنید نرخ انتظاری تورم ۲ درصد بالارود وتورم را از ۴ درصد به ۶ درصد برساند، این امر به نوبه خود باعث می‌‌‌شود نرخ اوراق قرضه دولتی (اوراق مشارکت) از ۶ درصد به ۸ درصد برسد و نرخ بازده مورد نظر سرمایه‌‌‌گذاران در بازار سرمایه از ۱۲ درصد به ۱۴ درصد بالا رود. اگر یک سهم ۲/۱ باشد، نرخ بازده مورد نظر سرمایه‌‌‌گذاران در مورد آن چه تغییری می‌‌‌کند؟


افزایش خواهد یافت.