چرا بورسی شدن دیگر جذاب نیست؟

گروه بورس: زهرا مجتهد- همه بورس‌های اوراق بهادار دنیا به عنوان تامین‌کننده مالی ارزان‌تر، نقش موثری برای شرکت‌های فعال حاضر در مجموعه خود دارند.

بدین صورت که در بورس‌های اوراقی، شرکت‌ها می‌توانند از طریق آورده نقدی سهامداران یا از محل بدهی، پول مورد نیاز برای پیشبرد اهداف مالی را تامین کنند.

از این رو شرکت‌های فعال در زمینه‌های مختلف در بورس‌های اوراق عضویت می‌یابند تا از این مزایا استفاده کافی را ببرند. در ایران نیز تامین مالی به همین منوال است. البته علاوه بر این مزیت، در بورس ایران هنگام پذیرش شرکت‌ها بحث معافیت مالیاتی نیز به عنوان یک امتیاز دیگر در صورت بورسی شدن لحاظ می‌شود. با این حال دیده می‌شود که میزان تقاضای پذیرش در بورس تهران به نسبت شرکت‌های ثبت شده در اداره ثبت شرکت‌ها، تناسب چندانی ندارد. البته در یک سال و نیم اخیر چندین شرکت به بورس راه یافتند که اکثر آنها شرکت‌های مشمول صدر اصل ۴۴ بوده‌اند. در این میان شرکت‌های غیر از اصل چهل و چهاری نیز در حلقه پذیرش از سوی سازمان باقی مانده‌اند. برخی در اساس‌نامه مشکلاتی دارند، برخی در بخش مالی و ... که باعث شده جریان پذیرش آنها در بورس به تعویق بیفتد.

با مقایسه بورس تهران با سایر بورس‌های دنیا در وهله نخست به نظر می‌رسد که امتیازهای بیشتری برای ورود شرکت‌ها به بورس و بورسی شدن آنها وجود دارد، اما پرسش اینجا است که چرا شرکت‌ها تمایلی برای ورود به بورس ندارند و مدیران این شرکت‌های خصوصی یا نیمه دولتی در شرایطی که اقتصاد ایران در مسیر خصوصی‌شدن قرار گرفته است، اگرچه در ابتدای راه است، اما ترجیح می‌دهند که در خارج از بورس و بدون شفاف‌سازی اطلاعات خود به فعالیت ادامه دهند؟

نکته جالب این‌جا است که برخی از آنها معتقدند که اگر وارد بورس شوند، به دلیل اجبار در ارائه حساب‌‌های شفاف، مزیت‌های بورس، برای آنها مزیت تلقی نمی‌شود.

به‌طوری که با یک حساب‌سازی ساده در شرایط غیربورسی می‌توانند مالیات کمتری را به دولت پرداخت کنند. این درحالی است که در صورت بورسی‌شدن، مالیات پرداختی با معافیت ۲۰درصدی (بحثی که از سوی شورای بورس به تازگی مورد تصویب قرار گرفته است) باز هم از وضعیت قبلی برای آنها بیشتر تمام می‌شود. بنابراین صرفه در این است که از وارد شدن به بورس منصرف شوند و همین عامل از انگیزه آنها بر این کار می‌کاهد.

اگرچه تامین مالی از طریق آورده سهام‌دار برای آنها هزینه‌ای ندارد و تنها توقع سهامداران از شرکت را دوچندان می‌سازد. اما در مجموع کفه ترازو در نیامدن به بورس سنگین‌تر باقی می‌ماند.

چه بسا در یک‌وسال و‌نیم اخیر تعداد اخراجی‌های بورس از تابلوهای تالار شیشه‌ای رقمی بیش از ۸۶شرکت بوده است. در همین حال در میان شرکت‌های حاضر در بورس نیز برخی خود تمایل دارند که از بورس خارج شوند. به طور مثال در مجمع سالانه یکی از شرکت‌ها به تازگی خصوصی شده، از سوی مدیرعامل آن اعلام شده بود که این خواسته ماست که از عضویت در بورس خارج شده و برنامه‌های شرکت را در فضایی دیگر به اجرا در آوریم. برخی دیگر از شرکت‌ها نیز هنگامی که با هزینه‌هایی چون حق درج - پذیرش و حقوقی که سالانه باید به شرکت بورس پرداخت کنند، یا دستمزد حسابرس معتمد که شرکت برای ارائه اطلاعیه‌های دوره‌ای باید نظر وی را به حساب‌ها جلب کند، با مشکل افزایش هزینه روبه‌رو می‌شوند. اما شاید بتوان به ابزار دیگری برای حفظ شرکت‌ها در بورس اشاره کرد و آن هم انتشار اوراق مشارکت برای شرکت‌های بورسی است.

با بررسی این موضوع نیز تنها به نام یک شرکت می‌رسیم؛ ایران‌خودرو و شرکت‌ دیگری که نام آن در اطلاعیه‌های سازمان بورس به تازگی فاش شده است. انتشار اوراق مشارکت از سوی این‌دو شرکت به نسبت تمامی شرکت‌های حاضر در بورس عدد ناچیزی است که به حساب نمی‌آید. اما گاهی شاهد آنیم که تزریق این اوراق در جامعه چندین برابر آمار معاملات روزانه بورس تهران، نقدینگی به خود جذب می‌کند و یک عدد بزرگ را رقم می‌زند.

بنابراین مزایای بورسی بودن یا تمام و کمال به شرکت‌ها تعلق نمی‌گیرد یا معایب حضور در بازار اوراق بهادار به مزایای آن می‌چربد.

با این تفاسیر نمی‌توان موضوع قیمت خوردن سهام شرکت‌ها را در بورس نادیده گرفت. امری که سهامدار عمده یک شرکت می‌تواند به صورت روزانه قیمت سهام و دارایی خود را دنبال کند. این مزیت به وی کمک می‌کند تا با مبنای قیمتی که از سهام دارد، اگر بخواهد این دارایی‌ها را وثیقه کند یا هر زمان که به آن نیاز داشته باشد، سهامش را به قیمت روز نقد کند. در قبال این امتیاز شرکت به بورس متعهد می‌شود که ۲۰درصد از سهام خود را به صورت شناور در بازار سهام آزاد کند.

به طور مثال در عرضه یکی از شرکت‌های سیمانی سهامداران عمده این شرکت عنوان کردند که تنها دلیلی که این سهم را به بورس وارد کردند، این بود که دارایی شرکت قیمت‌گذاری شود و از آن به عنوان وثیقه در تابلوی رسمی استفاده کند.

اما این سهم در واقع هیچ جذابیتی برای بازار و فعالان آن ندارد.بالاخره هر امتیازی که از بورس برای ورود یک شرکت به بورس کسب می‌شود، در مقابل امتیاز دیگری کاسته می‌شود.

با خرد شدن سهام شرکت خاص و تبدیل آن به شرکت سهامی عام در بورس، یک رویداد دیگر هم رخ می‌دهد که شرکت با آن مواجه می‌شود و آن هم الزام در پاسخگویی به سهامداران جز در مجمع عمومی عادی سالانه است.

سهامداران خرد می‌توانند حتی جزئی‌ترین اطلاعات شرکت را از مدیران شرکت خواستار باشند و این قضیه اغلب موجب نارضایتی مدیران شرکت‌ها است. با این حال برای جلب‌نظر سهامداران در مواقع افزایش سرمایه، این پاسخگویی امری ضروری است ولی این موضوع هم باید به نظر و تایید سازمان بورس برسد که خود از روندی طولانی، زمان‌بر و پرهزینه برخوردار است.

این روند طولانی پس از کسب مجوز تا زمان ثبت افزایش سرمایه نیز وجود دارد، به‌طوری که اگر حق تقدم‌های تزریق شده در بازار سهام در مدت تعیین شده به فروش نرسد، شرکت ملزم است مهلت جدیدی را از سازمان بورس گرفته و به طور مجدد برای فروش حق تقدم‌های استفاده نشده یا پاره سهام مجوز اخذ کند. پس از فروش کامل این برگه‌ها در بازار، آن‌گاه حدود یک تا دو ماه زمان در پیش است که افزایش سرمایه برای تامین مالی شرکت به ثبت برسد. به طور کلی از ابتدای این اقدام تا پایان آن چیزی حدود شش تا هفت ماه زمان می‌برد.

تمامی این احوال برای شرکت‌های متقاضی و بورسی زمانی رخ می‌دهد که بازاری چون بازار فرابورس نیز در حال راه‌اندازی است. بازاری که قرار است به موازات بورس تهران فعالیت کند و از امتیازاتی برخوردار است که تمایل ورود شرکت‌ها بدان به دلیل آزادی عمل بیشتر، افزون‌تر است.

به هر روی در ادامه با مدیران ارشد سازمان بورس موارد فوق در میان گذاشته شده است.

برای ورود منعی‌ نیست

دکتر سید علی حسینی، عضو هیات مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار در این باره به خبرنگار ما گفت: در حال حاضر مطابق ضوابط پذیرش شرکت‌ها در بورس، منعی برای ورود شرکت‌ها وجود ندارد. وی ادامه داد: اتفاقا شرکت‌های بسیاری متقاضی ورود به بورس اوراق بهادار هستند که مطابق فهرست، آخرین شرکتی که به بورس راه یافت و مورد پذیرش قرار گرفت، سیمان فارس نو بود.

وی از استقبال شرکت‌های غیربورسی برای ورود به بورس خبر داد و تصریح کرد: اینکه در یک سال و نیم اخیر تعداد زیادی شرکت وارد بورس نشده‌اند، مربوط به پذیرش و عرضه شرکت‌های مشمول صدر اصل۴۴ می‌شود.

دکتر حسینی افزود: این امر تکلیف کلانی در کشور بود که باید هر چه سریع‌تر به اجرا در می‌آمد. از سوی دیگر یک فرصت مناسب برای بازار سرمایه محسوب می‌شد. به این ترتیب که آن دسته از شرکت‌های دولتی که سودآوردند، سهامشان در اختیار مردم قرار گیرد. وی گفت: بورس نیز این امکان را دارد که ابتدا شرکت‌هایی که بزرگ‌تر و سودآورترند را در فرآیند پذیرش با سرعت بیشتری هدایت کند و شرکت‌های متوسط و کوچک‌تر نیز در اولویت‌های بعدی قرار داشته باشند. وی با اشاره به این مطلب که اگر شرکت‌های سطح متوسط نتوانند به بورس راه یابند و از شرایط لازم برخوردار نباشند، می‌توانند به فرابورس وارد شوند، خاطرنشان کرد: پس از ورود این شرکت‌ها به فرابورس اگر بتوانند سطح خود را ارتقا داده و مشکلات درون شرکتی خود را رفع کنند، می‌توانند به تابلوهای تالار بورس راه پیدا کنند.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا این امکان وجود دارد در آینده فرابورس از قدرت بیشتری نسبت به بورس برخوردار شود؟ گفت: این مساله به نحوه ساختاردهی فرابورس و بورس از سوی مسوولان آن‌ها بستگی دارد، ولی به هر رو استراتژی این است که شرکت‌هایی که نمی‌توانند وارد بورس شوند، با سرعت بیشتری به فرابورس ملحق شوند.وی خاطرنشان کرد: بورس از مزیت‌های مالیاتی برخوردار است که فرابورس این ویژگی‌ را ندارند، اما با تصویب دوفوریتی معافیت مالیاتی، شاید این مزیت به فرابورس هم داده شود.

پذیرش طیفی وسیع‌تر

در همین حال مجید زارع، رییس اداره نظارت بر ناشران اوراق بهادار، در این خصوص عنوان کرد: فلسفه وجود بازارهای اول و دوم این است که طیف وسیع‌تری از شرکت‌ها را در بازار سرمایه بپذیریم و آن‌هایی که شرایط بورس را ندارند، به راحتی در OTC پذیرش شوند. وی افزود: اگرچه امتیازات و مشوق‌های فعلی بورس، انگیزه‌ای چندان قوی در جذب شرکت‌ها ایجاد نمی‌کند، اما در شرایطی که اوضاع بازار مناسب‌تر از حال بود، تقاضا برای ورود شرکت‌ها به بورس بیشتر بود. زارع درخصوص زمان‌بر بودن پذیرش شرکت‌ها به بورس گفت: عموما شرکت‌ها از بخش‌های مالی قوی برخوردار نیستند و ساختار مالی آن‌ها نیاز به اصلاح و ساماندهی دارد. از این رو برای تغییر ساختار زمان زیادی صرف می‌شود تا شرکت‌ها سیستم گزارشگری مناسبی از نظر مالی برای خود ایجاد کنند. وی تصریح کرد: هزینه‌بر و زمان‌بر بودن این پروسه در شرایط فعلی بازار، اشتیاق را از این افراد برای ورود به بورس از بین می‌برد.

زارع ادامه داد: به طور طبیعی در حالی که بورس تمام توان خود را بر شرکت‌های بزرگ متمرکز کرده است، مسیر ورود برای سایر شرکت‌های متوسط و کوچک تنگ‌تر می‌شود.

وی در پاسخ به این پرسش که می‌توان نتیجه گرفت معایب ورود به بورس به مزایای آن می‌چربد، گفت: تامین مالی شرکت‌ها از طریق بازار پول انجام می‌شود، این در حالی است که با وجود آن که معافیت مالیاتی در بورس تنها در کشور ما وجود دارد و در هیچ بورس دیگری در دنیا پیاده‌سازی نشده است، شرکت‌ها برای تامین مالی خود ضرورتی نمی‌بینند که حتما این عمل از طریق بورس انجام شود. وی خاطرنشان کرد: بنابراین چنین وضعیتی نشان‌دهنده آن است که ساختار اقتصاد کشور ما مبنی بر اقتصاد بانکی است و شرکت‌ها از این طریق راحت‌تر از بورس می‌توانند نیاز مالی خود را رفع کنند.