مقاله
حسابرسی مسوولیت اجتماعی شرکتها
یکی از بحثهای جدید و بسیار جالب مطرح شده در زمینه فعالیتهای اجتماعی در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مفهوم حسابرسی مسوولیتهای اجتماعی شرکت است.
یکی از بحثهای جدید و بسیار جالب مطرح شده در زمینه فعالیتهای اجتماعی در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مفهوم حسابرسی مسوولیتهای اجتماعی شرکت است.
چنانچه شرکتها در مقابل اثراتی که بر اجتماع و محیط میگذارند، پاسخگو باشند و همانند حسابرسی مالی سالانه به یک حسابرسی اجتماعی سالانه تن در دهند، به نظر میرسد یک سیستم ایدهآل در ارزیابی مسوولیتهای اجتماعی شرکت شکل خواهد گرفت. نخستین بحث جدی دراین زمینه در اواسط سالهای 1950 مطرح شد و حسابرسی اجتماعی به سرعت جایگاه خود را در بین علاقهمندان مباحث حسابرسی باز کرد. پیشبینی میشد که در سال 1980 همه شرکتها نیازمند انجام حسابرسی اجتماعی باشند، اما واقعیت این است که تاریخ این رشته در20 سال اخیر شاهد افت و خیزهای فراوانی بوده و حتی تا مرز نابودی پیش رفته است. نابودی و اضمحلال حسابرسی اجتماعی احتمالا به خاطر عوامل متعددی بوده است. یکی از این عوامل، عدم استقبال داوطلبانه از آن از سوی واحدهای تجاری است. خیلی از مباحث حسابرسی که از فعالیتهای اجتماعی، دانشگاهی و مواردی نظیر آن نشات میگیرند، وقتی با واحدهای تجاری در میان گذاشته میشود، با بیمیلی و عدم رغبت آنها مواجه میشوند. از طرف دیگر، مدیران واحدهای تجاری ترس از آن دارند که فشار بر واحدهای تجاری آنها برای انجام حسابرسی اجتماعی، آنها را در مقابل آماج
انتقادات قرار داده و در تیررس توجه دولت قرار گیرند.
در آمریکا دولت فدرال در اجرای حسابرسی اجتماعی مشارکت فعال دارد و با قدرتی که دارد با شرکتهایی که از استانداردهای اجتماعی منحرف شدهاند، برخورد میکند. حوزههایی وجود دارند که شرکتهای فعال در این حوزهها تحت هیچ شرایطی حاضر به انجام حسابرسی داوطلبانه نمیشوند. بنابراین، الزامات قانونی باید وجود داشته باشد تا آنها را به مسیر درست هدایت کند. باید توجه داشت که هر قدر هم که انجام حسابرسی داوطلبانه برای شرکتها سبب ایجاد محدودیت شود، اما این کار میتواند بسیار ارزشمند باشد. با شکلگیری نهادهای قانونی نظیر اداره سلامت و ایمنی شغلی (OSHA) کمیسیون فرصتهای شغلی برابر (EEOC) کمیسیون ایمنی محصول مصرفی (CPSC) و آژانس حفاظت محیطی (EPA) در آمریکا، شرکتها هر چند با بیمیلی آماده ورود به دنیای حسابرسی اجتماعی شدند، اما سرانجام در اواخر دهه۷۰ یک تحول تراژدیک در سیاستهای این کشور صورت گرفت و به دنبال حرکتی که در دهههای ۵۰ و۶۰ برای حسابرسی اجتماعی صورت گرفته بود، به تمامی مباحثی که در مورد حسابرسی اجتماعی داوطلبانه وجود داشت، خاتمه داده شد. سال ۱۹۸۰ نقطه عطفی در تحولات حسابرسی اجتماعی در ایالاتمتحده به شمار میرود.
موضوع مهم که در این بین پدید آمده بود، مداخلاتی بود که دولت فدرال در شرکتهای بزرگ آمریکایی انجام میداد و مشاجراتی که بین رهبران شرکتها و مقامات دولتی صورت میگرفت، این حرکت اشتباه باعث شد که حسابرسی اجتماعی و بهخصوص تدوین مقررات دولت فدرال در این حوزه علاقهمندی و استقبال خود را در بین عموم و واحدهای تجاری از دست دهد. هر چند فواید حسابرسی اجتماعی به طورکامل نابود شده بود، اما بعدها تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا حسابرسی اجتماعی به جایگاه واقعی خود همانند دهههای۵۰ و ۶۰ باز گردد. با پیدایش فواید جدیدی که در سالهای ۱۹۹۰ برای پاسخگویی اجتماعی واحدهای تجاری پدیدار شد حسابرسی اجتماعی حیات جدیدی را آغاز کرد و نشان داد که میخواهد همچنان به حیات خود ادامه دهد. در شرایط فعلی و با موضوعات مختلفی که حسابرسی اجتماعی درگیر آن است به نظر میرسد این رشته نوین از حسابرسی سیر تکاملی خود را در آینده ادامه خواهد داد و واحدهای تجاری باید منتظر استانداردها و بیانیههایی در این زمینه باشند.
گزارشگری اجتماعی و نقش آن در شفافسازی اطلاعات
واژه مسوولیت اجتماعی به پاسخگویی در برابر جامعه در ارتباط با موضوعات مربوط به منافع عمومی مثل آسایش، رفاه، امنیت عمومی و محیط زیست و اجتماع اشاره دارد. روزبهروز بر تعداد شرکتهایی که اطلاعاتی در مورد مسوولیت اجتماعی شان مثل مسوولیت در برابر حفاظت از محیط زیست، افشا میکنند، افزوده میشود. بسیاری از شرکتهای چند ملیتی فهرستی از فعالیتهای اجتماعیشان را جهت استفاده ذینفعان افشا میکنند. بسیاری از کشورهای توسعه یافته قوانین و مقرراتی در این زمینه به تصویب رساندهاند. هدف از تنظیم قوانین و استانداردهای مربوط به افشای عملکردهای غیرمالی واحدهای تجاری، حصول سطح بالاتری از شفافیت در مورد عملیات شرکتها است. شفافیت در گزارشگری به سرمایهگذاران کمک فراوانی در تشخیص شرکتهایی با عملکرد خوب از شرکتهایی با عملکرد بد میکند. به عبارت دیگر سرمایهگذاران برای مشخص کردن شرکتهایی با عملکرد خوب به مشخصهای نیاز دارند، شفافیت در گزارشگری مالی میتواند به عنوان مشخصهای برای شرکتهایی با عملکرد خوب به کار برده شود. فرآیند شفافسازی عبارت است از فراهم کردن گسترهای از اطلاعات قابل اعتماد و مربوط در مورد عملکرد شرکت،
وضعیت مالی، فرصتهای سرمایهگذاری، ارزش و مدیریت شرکت و ریسک عمومی شرکت که تمامیافراد ذینفع را در اتخاذ تصمیمات اقتصادیشان یاری رساند.
برعکس بازارهای نوظهور همانند اکثر کشورهای آسیایی و از جمله ایران، تقاضا برای اطلاعات در واحدهای تجاری واقع در کشورهایی با بازار سرمایه توسعه یافته، به راحتی و به سهولت تامین میشود. عوامل مهم و تاثیرگذاری مثل بحران مالی آسیا و رسوایی شرکتهای مشهور در جهان باعث شد که نیازهای اطلاعاتی استفادهکنندگان افزایش یابد و استفادهکنندگان به اطلاعات مفصلتر و تخصصیتری نیاز پیدا کنند. استفادهکنندگان با قدرت و توانایی لازم برای بهدست آوردن گزارشهای مناسب در تلاش هستند. آنها تمام قدرت و تواناییشان را در جهت بهدست آوردن گزارشهای ویژه در پاسخ به نیازهای اطلاعاتی خاص خود صرف میکنند. بنابراین در صورتی که واحدهای تجاری شفافسازی مناسبی در فرآیند گزارشگری خود نداشته باشند، استفادهکنندگان با توانایی که دارند میتوانند اطلاعات مورد نیاز خود را از کانالهای دیگری بهدست آورند.
تصمیمات دولت، نهادهای تدوینکننده استانداردهای حسابداری و حسابرسی، سازمان بورس و اوراق بهادار و سایر گروههای مسوول، در مورد فرآیند گزارشگری اطلاعات توسط واحدهای تجاری، عامل مهمی است که میتواند محتوای گزارشهای مالی را تحت تاثیر قرار دهد. بسیاری از استانداردها به گونهای طراحی شدهاند که واحدهای تجاری را برای تهیه اطلاعات مفید و مختصر تشویق میکنند. تعداد نسبتا کمیاز استفادهکنندگان توانایی، تجربه و تخصص لازم را برای تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی دارند. بسیاری از سرمایهگذاران و سهامداران، تصمیمات خود را نه تنها با استفاده از توصیههای کارشناسان بلکه با استفاده از منابع دیگر اتخاذ میکنند. محدود کردن یا کاهش دادن اطلاعات موجود در صورتهای مالی سالانه و میاندورهای شرکتها، گزارشهای مالی را ساده و سطحی میکند و موجب میشود که آنها برای تعداد زیادی از استفادهکنندگان قابل فهم شود، اما این امر ممکن است باعث حذف برخی اطلاعات اساسی و مفید برای استفادهکنندگانی همانند متخصصان و کارشناسان شود.
هدف اصلی فرآیند گزارشگری این است که اطلاعات سودمند را از طریق ارائه گزارشهای مالی (به عنوان منبع اصلی اطلاعات) برای افرادی که توانایی و قدرت بهدست آوردن اطلاعات از روشهای دیگر را ندارند، فراهم کند. مدیریت میتواند فراتر از تعهدات قانونی خود به صورت داوطلبانه گزارشهایی به منظور شفافسازی هر چه بیشتر تهیه کند. البته اگر مدیریت شرکت به این نتیجه برسد، که برخی تقاضاهای اطلاعاتی غیر منطقی هستند یا منافع شرکت را به خطر میاندازند (همانند معایب رقابتی) باید توافقاتی در مورد عدم افشای اطلاعات با استفادهکنندگان داشته باشد.
فرآیند گزارشگری اجتماعی میتواند موارد زیادی را شامل شود. مواردی مثل، اطلاعات مربوط به استراتژیها، تحصیلها و ادغامها، منابع انسانی، مسوولیتهای اجتماعی، سرمایهگذاریها، ارزش افزوده و.... بسیاری از شرکتهای چند ملیتی فعال در بورسهای توسعه یافته اطلاعات مربوط به منابع انسانی را فراهم میکنند. این قسمت از افشا معمولا شامل اطلاعاتی در مورد ساختار سازمانی، مدیریتی، استخدام و شرایط کار است. افشای چنین اطلاعاتی در کشورهای استرالیا، نیوزلند، فرانسه، سوئد و آمریکا بالا است. افشای اطلاعاتی در مورد شرایط کار و استخدام کارکنان در کشورهای فرانسه، آلمان، هلند، سوئد، سوئیس و انگلیس در سطح نسبتا بالایی انجام میشود. محتوای گزارشهای اجتماعی در کشورهای مختلف و در فرهنگهای مختلف متفاوت است و شامل موضوعاتی مثل روابط کاری، آموزشی، امکانات رفاهی و امنیت میشود. این موضوع جالب است که در فرانسه ترازنامه اجتماعی یا گزارش اجتماعی تهیه میشود که محتویات آن به شرح جزئیاتی مثل، امنیت، سلامت، ساختار جامعه، ساعات کار، اعتصابها و روابط صنعت با افراد جامعه و غیره میپردازد. از دیدگاه شرکتهای آمریکایی، افشای اطلاعات در مورد ارزش
افزوده با اهمیت و مهم است، زیرا آگاهی از این اطلاعات اغلب برای استفادهکنندگان مفید و سودمند است. صورت حساب ارزش افزوده، توزیع ارزش افزوده ناشی از عملکرد شرکت را بین گروهای مختلف به خصوص کارکنان و سهامداران نشان میدهند. تعداد کمی از واحدهای تجاری بهخصوص شرکتهای اروپایی این اطلاعات را فراهم میکنند. هدف صورت حساب ارزش افزوده که ارزش افزوده شده به مواد و خدمات خریداری شده از بیرون را نشان میدهد، بیان نتایج عملیات شرکت است که قابل نسبت دادن به تلاشهای گروههای گستردهای از افراد (علاوه بر سهامداران) و نشان دادن توزیع ثروت ایجاد شده بین همه ذینفعان است.
پاسخگویی اجتماعی
و حاکمیت شرکتی
حاکمیت شرکتی در ادبیات مالی و حسابداری دارای تعاریف متعددی است. یک از کاملترین تعاریف چنین است: «دامنه نظام کنترلی به منظور حفظ و افزایش منافع سهامداران واحدهای تجاری» (فاما و جنسن، 1993). تعاریف حاکمیت شرکتی در متون علمیدارای ویژگیهای مشترک و معینی هستند که یکی از آنها «پاسخگویی» است. این تعاریف بر پاسخگویی نسبت به سهامداران و دیگر ذینفعان تاکید دارند. تعاریف گستردهتر نشان میدهند که شرکتها در برابر کل جامعه، نسلهای آینده و منابع طبیعی (محیط زیست) مسوولیت دارند. در این دیدگاه، سیستم حاکمیت شرکتی در حقیقت موانع، اهرمها و تعادلهای درون سازمانی و برون سازمانی برای شرکتها است که تضمین میکند آنها مسوولیت خود را نسبت به تمام ذینفعان انجام دهند و در تمام زمینههای فعالیت تجاری، به صورت مسوولانه عمل کنند. همچنین، استدلال منطقی در این دیدگاه آن است که منافع سهامداران را فقط میتوان با در نظر گرفتن منافع ذینفعان برآورده کرد؛ چرا که شرکتهایی که در برابر تمام ذینفعان مسوول هستند، در دراز مدت موفقتر و پر رونقترند. شرکتها میتوانند ارزش آفرینی خود را در دراز مدت افزایش دهند، آنها این کار را با انجام
مسوولیت خود در برابر تمام ذینفعان و با بهینهسازی سیستم حاکمیت خود به طور شایستهای انجام خواهند داد (حساس یگانه، 1384).
حسابرسی اجتماعی چیست؟
حسابرسی اجتماعی فرآیندی است که واحد تجاری را قادر میسازد تا منافع و محدودیتهای محیطی، اقتصادی و اجتماعی را ارزیابی کرده و آن را توجیه کند. این روشی است که یک سازمان برای خلق ارزش و رسیدن به اهدافی که متعهد شده است انجام میدهد. حسابرسی اجتماعی یک ارزیابی از اثرات اهداف غیر مالی یک سازمان را نشان میدهد که به طور سیستماتیک و قانونی منعکسکننده عملکرد سازمان و دیدگاه ذینفعان آن سازمان است. حسابرسی اجتماعی الزامات مرتبط با ذینفعان را بیان میکند. ذینفعان عبارتند از گروهها یا اشخاصی که دارای منافع مستقیم یا غیر مستقیم در سازمان بوده یا منافعی در واحد تجاری سرمایهگذاری کردهاند. این گروهها شامل سهامدارن، دارندگان اوراق مشارکت، کارگران، مشتریان، گروههای داوطلب، موسسان، پیمانکاران، تهیهکنندگان مواد اولیه، مقامات محلی و... هستند. حسابرسی اجتماعی به وسیله خود واحد تجاری ایجاد شده و سازمان به طور مستقیم با آن درگیر است. به اینترتیب که یک شخص یا یک نهاد مستقل خارجی صحت، درستی و عینیت حسابرسی اجتماعی را رسیدگی میکند.
فرآیند حسابرسی باید به طور متناوب و در یک زمان مشخص توسط یک شخص مستقل انجام شود. اطلاعات حسابرسی اجتماعی توسط روشهای تحقیق که شامل دفترداری اجتماعی و بررسیها و مطالعات موردی است جمعآوری میشود. اهداف سازمان از نظر اجتماع عبارتند از نقطهای که توسط شاخصهای استاندارد مشخص شدهاند. در این استانداردها ذینفعان و ابزارهای تحقیق به همراه جزئیات آن طرح تعریف شدهاند. جمع آوری اطلاعات یک فرآیند مستمر است و اغلب در یک دوره ۱۲ ماهه صورت میگیرد. این کار با ایجاد یک سیستم دفترداری اجتماعی و تنظیم گزارشهای حسابرسی اجتماعی سالانه امکانپذیر است.
آیا حسابرسی اجتماعی در قلمرو حسابرسی قرار میگیرد؟
به دلیل این تصور که حسابرسان تنها در زمینه بررسی و تایید اطلاعات اقتصادی تخصص دارند، مسوولیت حسابرسی در گذشته محدود به تایید اطلاعات مالی بوده است و تا کنون پاسخ قاطعی به این سوال که آیا فعالیتهای حسابرسی فقط باید محدود به موضوعات مالی باشد یا میتوان سایر موضوعات (همانند حسابرسی اطلاعات مالی آتی، اظهار نامههای مالیاتی، صورتهای مالی میان دورهای و حسابرسی مسوولیتهای اجتماعی) را در قلمرو حسابرسی قرار داد، داده نشده است. کمیته مسوول تدوین بیانیههای مفاهیم بنیادی حسابرسی (AAA) بر این باور است تا زمانی که موضوعات واجد پنج شرط اساسی زیر باشد، میتواند در قلمرو حسابرسی قرار بگیرد(نیکخوه آزاد،۱۳۷۹):
1 - قابلیت استخراج شواهد جهت اثبات ادعاهای گزارش شده و همچنین کمیت پذیری و تاییدپذیری ادعاها.
۲ - وجود سیستم پردازش اطلاعات جهت ثبت اتفاقات و رویدادها و یا نتایج حاصل از آنها، ترجیحا در چارچوب یک ساختار کنترل داخلی کافی.
3 - وجود اتفاق نظر (اجماع) در خصوص معیارهای ارزیابی شواهد.
۴ - صلاحیت حرفهای حسابرس برای ارائه خدمات.
5 - مشخص کردن نحوه گزارشگری نتایج و همچنین ساختار گزارش.
صلاحیت حرفهای یکی از عوامل مهم محدودکننده گسترش فعالیت حسابرسی به موضوعات دیگر است. هماکنون استانداردهای گزارشگری اجتماعی در کشورهای هلند، فرانسه، استرالیا، آمریکا و خیلی از کشورهای توسعه یافته دیگر تدوین شده و واحدهای تجاری ملزم به رعایت آنها هستند. در کشور فرانسه سالها است که واحدهای تجاری مکلف به تهیهترازنامه اجتماعی شدهاند. وجود سیستمهای گزارشگری اجتماعی حاکی از آن است که بررسی مسوولیتهای شرکت میتواند در حیطه حسابرسی قرار گیرد.
حسابرسی اجتماعی در حال حاضر
حسابرسی اجتماعی یک فرآیند استاندارد به منظور تعریف، اندازه گیری و گزارشگری اثرات اخلاقی، اجتماعی و محیطی یک شرکت است. این تعریف، بهاندازه کافی جامع بوده و هر دو جنبه عام و خاص فرآیند حسابرسی را تحت پوشش قرار میدهد. در آمریکا، حسابرسی اجتماعی در جهت اهداف اولیه خود به عنوان یک فرایند سودمند در کانون توجه قرار گرفته است. اگر بخواهیم در زمان کنونی سه حوزه گسترده که حسابرسی اجتماعی در آنها کاربرد دارد نام ببریم، میتوانیم موارد زیر را ذکر کنیم:
1 - «سپر اجتماعی»، که برای مسوولیت اجتماعی در قبال سرمایهگذاری صورت میگیرد.
۲ - ارزیابی اجتماعی، که توسط گروههای ذینفع به منظور ارزیابی میزان پذیرش استانداردهای تدوین شده توسط یک واحد تجاری مورد استفاده قرار میگیرد.
3 - حسابرسی داخلی، که توسط واحد تجاری انجام میشود.
در تمامی این حوزهها، مدلهایی بر اساس معیارهای استاندارد اندازهگیری، طبقهبندی و گزارشگری ایجاد شدهاند. تفاوت عمدهای که در این سه حوزه به چشم میخورد این است که حسابرسی اجتماعی در دو حوزه اول توسط یک نهاد خارجی (برون سازمانی) و اغلب بدون کمک و همکاری شرکت انجام میشود. درحوزه سوم حسابرسی توسط خود شرکت، یا با دعوت از یک حسابرس به صورت داوطلبانه و اغلب بدون هر نوع فشار مستقل خارجی انجام میشود.
مثالهایی از حسابرسیهای انجام شده در کشورهای توسعهیافته که در ارتباط با هر یک از این سه حوزه بودند میتوان ذکر کرد: مورد صندوق سرمایه اجتماعی Domini برای حوزه اول (سپر اجتماعی)؛ فرایند استفاده شده توسط کنسول برتریهای اقتصادی به عنوان مثالی از رتبهبندی صورت گرفته توسط یک گروه ذینفع عمومی (برای حوزه دوم)؛ و دو مثال منتخب برای حوزه حسابرسی داخلی که عبارتند از (هامر،2001):
حسابرسی SA۸۰۰۰، نمونهای از یک حسابرسی خاص (ریزبینانه) و حسابرسی سال ۱۹۹۵ Body shop به عنوان یک حسابرسی جامع.
متاسفانه تاکنون هیچ نوع مدلی که از آن بتوان به عنوان نمونهای از یک نوع حسابرسی اجتماعی در ایران نام برد، سراغ نداریم.
جایگاه حسابرسی اجتماعی در ایران
در جمهوری اسلامی ایران سازمان حسابرسی به عنوان یک نهاد دولتی متولی تدوین استانداردهای حسابداری و حسابرسی است. درسالهای اخیر این نهاد با تشکیل کمیتهها و گروههای کاری تخصصی در تدوین و نشر استانداردهای جدید حسابداری و حسابرسی بسیار فعال بوده است. اما هنوز حوزههای بسیاری وجود دارند که در آنها هیچگونه استانداردی در ایران وجود ندارد. یکی از این حوزهها حسابداری و حسابرسی محیطی و اجتماعی است. تدوین یک استاندارد خاص در هر کشوری رابطه مستقیم با زیرساختهای اقتصادی و قوانین و مقررات حاکم بر آن کشور دارد؛ چرا که در صورت نبود مجری قانونی قدرتمند برای اعمال یک استاندارد حرفهای هر نوع فعالیتی در این زمینه با شکست مواجه خواهد شد. بنابراین باتوجه به ضرورت تدوین چنین استانداردهایی ضروری است که نهادهای قانون گذار و سازمان بورس و اوراق بهادر زمینه تدوین چنین استانداردهایی را فراهم کنند و سازمان حسابرسی نیز گروههای کاری متخصص برای مطالعه و کار روی این حوزهها تشکیل دهد.
منابع و مآخذ
1) کمیته تدوین استانداردهای حسابرسی (1386) «استانداردهای حسابرسی»، سازمان حسابرسی، چاپ هفتم.
۲) حساس یگانه، یحیی (۱۳۸۴) «فلسفه حسابرسی»، تهران، شرکت انتشارات علمیو فرهنگی، چاپ اول.
3) نیکخواه آزاد، علی (1379) «بیانیه مفاهیم بنیادی حسابرسی»، سازمان حسابرسی، نشریه 121، چاپ دوم.
۴) Homer. H. J., (۲۰۰۱), "Corporate Social Audits- This Time Around", Journal of Business Horizons, pp.۲۹-۳۶.
5) Fama, E. & Jensen, M. (1983), "Separation of Ownership and Control", Journal of Law and Economics, Vol. 26, pp. 301-325.
کارشناس ارشد حسابداری
ارسال نظر