چالشهای واگذاری بنگاههای دانش محور
گروه بورس- زهرا مجتهد: موج دیگری از واگذاریهای سازمان خصوصیسازی در راه است که در آن بنگاههای دانش محور مورد هدف قرار گرفتهاند. در این واگذاریها مهمترین بن و پایه اصلی برای قیمتگذاری، «دارایی»هایی است که به صورت ظاهری نمیتوان آنها را دید و ارزیابی نمیتواند به راحتی آنها را مورد محاسبه قرار دهد. این در حالی است که مدیریت یا management در این شرکتها از مهمترین و اساسیترین پارامترهایی است که در بحث خصوصیسازی برای این شرکتها مشکلاتی را ایجاد میکند چرا که مدیریت و همچنین کارکنان (نیروی انسانی) این قبیل شرکتها، سرمایه اصلی آنها محسوب میشوند و با تغییر در سیستم مدیریتی شرکتهای دانش محور و تحقیقاتی اطمینانی از سودآوری این شرکتها در سالهای آتی وجود نخواهد داشت. ارزیابی بهرهوری، رضایت مشتریان، تحقیقات موثر، خلق بستههای جدید فکری و نرمافزاری و ارزش برند از جمله مواردی است که در سودآوری و همچنین ارزشگذاری شرکتهای دانشمحور حائز اهمیت است.
به هر حال در این گزارش مختصری از روشهای ارزشگذاری شرکتهای یاد شده از سوی کارشناسان مطرح شده است.
در بورس پذیرش نمیشوند!
دکتر علی رحمانی مدیرعامل شرکت بورس در خصوص پذیرش این قبیل شرکتها در بورس عنوان کرده است که «ما این شرکتها را نمیتوانیم در بورس بپذیریم».
وی افزود: به دلیل اینکه با پذیرش این شرکتها در بورس آنها را از چرخه فعالیتیشان جدا ساخته و ممکن است که شرکت اصلی دیگر به آنها کار و پروژه ندهد.
همین امر باعث میشود که وضعیت آتی مالی شرکت در خطر افتد.
وی افزود: حیف است که دانش و تجربه این شرکتها به دلیل تغییرات سیستمی از بین برود به همین دلیل بهتر است که سهام این شرکتها در قالب هلدینگها واگذار شود.
رحمانی تصریح کرد: واگذاری این شرکتها به طور جداگانه معنادار نیست و کارایی این شرکتها در یک مجموعه نمایان است نه به تنهایی.
وی افزود: اصولا قیمتگذاری شرکتهای تکنولوژی(های تک) که دارای داراییهای نامشهود هستند کار بسیار تخصصی است و به دلیل همین داراییها، ارقام بالایی در حسابهایشان پدیدار میشود که در شرایط ارزشگذاری باید لحاظ شود.
مدیرعامل شرکت بورس معتقد است که اگر شرکتهای آموزشی، مشاوره، تعمیراتی و خدماتی وارد بورس شوند، سایر مجموعههای آنها دچار دردسر میشوند.
همانند این است که قصد خرید کبوتری را داشته باشیم، بالهای کبوتر را جدا و بدنه کبوتر را جداگانه به ما بفروشند.
دانش محورهای سازمان گسترش متفاوتند
غلامرضا سلامی، عضو شورایعالی انجمن حسابداران خبره در خصوص شرکتهای دانش محور از جمله موسسه مطالعات بهرهوری و مشاوره صنعتی متعلق به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران به خبرنگار ما گفت: وضعیت واگذاری این شرکت اندکی با سایر شرکت یا بنگاههای دانش محور به دلیل سیستم دولتی در کشور ما متفاوت است.
وی افزود: خریداران اصلی شرکتهای مزبور همان فعالان و کارکنان این شرکتها هستند.
بنابراین تنها راه واگذاری این شرکتها از طریق مزایده محدود است.
سلامی در پاسخ به این پرسش که چرا از طریق مزایده محدود قابل واگذاری هستند، گفت: زیرا استقلال عمومی از این شرکتها به دلیل محوریت مدیریت در آنها بسیار کم است.
چرا که ارزش این نوع شرکتها به دانش و تحقیقات آنها وابسته است.
وی افزود: ممکن است با تغییر مدیریت، تحقیقات شرکتهای وابسته به «دانش» رها شود.
بنابراین در تمام دنیا کسانی برای ارزشگذاری این شرکتها انتخاب میشوند که به علم فناوری و اطلاعات جدید آگاه باشند.
نیروی انسانی مبنای ارزشگذاری
وی یادآور شد: البته هنوز روش مناسبی برای ارزیابی این شرکتها به دست نیامده، اما باتوجه به تواناییهای بالقوه این شرکتها، تجربیات گذشته و نیروی انسانی موجود میتوان آنها را ارزشگذاری کرد.
وی گفت: روشی دیگر نیز وجود دارد که براساس جریانهای آتی، شرکتهای دانشمحور ارزیابی شوند. یعنی بررسی کنند که در سالهای آتی چه میزان درآمد خواهند داشت و پس از آن به ارزشگذاری سهام شرکت بپردازند.
سلامی گفت: این کار بسیار پیچیدهای است چرا که برای سایر شرکتها میتوان براساس صورتهای مالی شرکت ارزش سهام آن را تعیین کرد، اما شرکتهایی که دارای دارایی فیزیکی نیستند و دارایی آنها توانمندیهای پرسنل آن است که ارزشگذاری آن کار ارزیاب نیست.
وی درخصوص این مطلب که بهتر نیست سهام این قبیل شرکتها به خود کارکنان و مدیران این شرکتها واگذار شود، خاطرنشان کرد: همانطور که گفته شد خریدار اصلی مدیران و کارکنان هستند، اما اگر فقط کارکنان خریدار باشند، قیمت سهم به دست نمیآید. برای ایجاد رقابت باید دیگران هم شرکت کنند. اما اگر فقط محدود به کارکنان باشد قیمت پایه هر سهم نیاز است که به دست آوردن این قیمت نیز بحث جداگانهای دارد.
شرکتهای دانش محور قوانین حسابرسی ندارند
دکتر یحیی حساس یگانه، استاد دانشگاه و عضو جامعه حسابداران رسمی به قدمت پدیدآمدن شرکتهای دانشمحور که در گروه بنگاههای اقتصادی قرار دارند اشاره کرد و گفت: این بنگاهها از دهه ۸۰ و ۹۰ بسیار مطرح شدهاند. هرچند زمزمه حسابداری منابع انسانی در این مقوله سالها است که در حال بررسی است اما منبعی در این باره به طور مجزا تالیف نشده است، اگر هم باشد بسیار ناقص و محدود است.
وی افزود: در مجموع شرکتهایی که سرمایه «فکر» دارند، ارزشگذاری آنها فرق دارد.
حساسیگانه تصریح کرد: در این میان با همین منابع موجود روشهای متعددی برای ارزشگذاری این دسته از شرکتها وجود دارد.
وی افزود: انجمنهای حرفهای دیگر هم روشهای متعدد فکری مطرح کردند که برای ارزشگذاری پارامترهایی را در نظر گرفتهاند که با روشهای سنتی کاملا متفاوت است.
این استاد دانشگاه بر شرکتهایی همانند مایکروسافت و گوگل که دارای سرمایه فکری هستند اشاره کرد و گفت: ترکیب این شرکتها از این امر حکایت دارد که تمام سرمایههای فکریشان را حفظ کرده و در حاصل سرمایه فکری، تمامی آنها را سهیم میکنند.
وی افزود: آنها سیاست پایداری شرکتها را در پیش گرفتهاند و همچنین بخش قابل توجهی از سهام شرکت را به کارکنان و آنهایی که تعیینکننده هستند اختصاص دادهاند. در نتیجه شرکت به طوری محافظت شده و از این طریق پیشبینی درآمد هر سهم و فرآیند سیستماتیک شرکت دچار تزلزل نمیشود.
حساسیگانه نیز با مشارکت کارکنان و مدیران شرکت در سهام شرکتهای دانشمحور همانند دکتر سلامی موافق است و میگوید: در ارتباط با خصوصیسازی این قبیل شرکتها پیش از هر اقدامی بهتر است حاکمیت شرکتی در آنها به اجرا درآید و پس از آن از سیستم دولتی خارج شوند.
وی هزینههای ثبت شده برای نیروی انسانی، کسب عایدی از بابت خلق بسته فکری که قرار است سالها سودآور باشد، افشای سودهای به دست آمده از نتایج تحقیقات موثر و... را از عوامل مهم در ارزشگذاری شرکتهای دانشمحور دانست.
ارسال نظر