اصغر خندان آستانی

درخصوص سرمایه‌گذاری تعاریف متعددی بیان شده است؛ اما تعریف ابتدایی آن عبارت است از: تبدیل وجوه مالی به یک یا چند نوع دارایی که برای مدتی در زمان آتی نگهداری خواهد شد. به اعتقاد برخی از صاحبنظران، سرمایه‌گذاری موتور توسعه ملی است، زمانی که بازار از رونق کافی برخوردار باشد و تقاضای موثر هم به قوت خود باقی باشد، آن گاه می‌توان صحبت از سرمایه‌گذاری حقیقی کرد. در ادامه سوالی مطرح کرده و با پاسخ به آن بحث را به پایان می‌رسانیم، سوال به این صورت است که آیا واقعا کشور از حیث سرمایه و سرمایه‌گذار با کمبود مواجه است؟

اگر بخواهیم که معضلات اساسی سرمایه‌گذاری داخلی را در کشور معرفی کنیم، به ترتیب اولویت آن به این صورت است.

۱)سرمایه‌گذاری نامناسب ۲) انحراف سرمایه‌گذاری ۳) عدم‌توجه به ریسک سرمایه‌گذاری ۴) نبود فرهنگ سرمایه‌گذاری

منظور از سرمایه‌گذاری نامناسب این است که اگر ما به سبد سرمایه‌گذاری مردم در سال‌های اخیر نگاهی بیاندازیم به راحتی پاسخ سوال را دریافت می‌کنیم، سبد سرمایه‌گذاری مردم به سمت سرمایه‌گذاری در بخش‌های غیرمولد و غیرتولیدی هدایت شده است. مردم ما به سمت بازار سکه و طلا روی آوردند، مردم دیگر علاقه‌ای به قبول خطر ندارند؛ علت این امر چیست؟

منظور از انحراف سرمایه‌گذاری این است که سرمایه مردم به بخش خدمات در کشور سرازیر شده است. آیا این نشانه‌ای از بحرانی بودن اقتصاد در کشور است؟ بخشی که بسیار ریسک کمتری نسبت به بخش‌های دیگر اقتصاد دارد و برای سرمایه‌گذار اغواکننده است، در مورد عدم‌توجه به ریسک سرمایه‌گذاری همین بس که دولت اینقدر به نقدینگی توجه می‌کرد، به سمت کاهش دادن ریسک سرمایه‌گذاری در داخل می‌رفت، قادر بود هم نقدینگی را کنترل کند و هم تورم را، با اینکه هیچ گونه شواهدی دال‌بر رشد نقدینگی و هم‌زمان افزایش سرمایه‌گذاری وجود ندارد و یا کاهش دستوری نرخ سود تسهیلات بانکی و افزایش سرمایه‌گذاری نیز وجود ندارد، آیا کاهش دستوری نرخ سود تسهیلات بانکی، باعث افزایش نقدینگی سرگردان نخواهد شد؟ آیا برای این مورد برنامه‌ریزی کردیم که آیا همین عامل تشدیدکننده تورم نشود؟ اما در مورد نبود سرمایه‌گذاری در اینجا نقش رسانه‌ها بسیار پررنگ است؛ باید فرهنگ سرمایه‌گذاری سالم در کشور را از سطوح پایین برای مردم کشور نهادینه کرد، نه اینکه حتی یک فرد مسن نداند که با پس‌انداز و یا سرمایه در دست خود چه سرمایه‌گذاری انجام دهد؟ در پایان به این نتیجه می‌رسیم که کشورمان از کمبود سرمایه سرمایه‌گذار رنج نمی‌برد، بلکه از کمبود مدیر متخصص و دانش مدیریت رنج می‌برد.