مقاله
نوآوریهای مالی، بازی با آتش؟
مقدمه نوآوری مالی چیست؟
به عقیده پال کروگمن اقتصاددان مشهور و برنده جایزه نوبل، هیچ یک از نوآوریهای مالی اخیر برای جامعه مفید نبوده است. همچنین پال والکر، رییس سابق فدرال رزرو آمریکا که به خاطر پیشنهاد قوانین محدود کننده برای سیستم مالی آمریکا بعد از بحران مالی ۲۰۰۹-۲۰۰۸ مشهور است، میگوید که هیچیک از نوآوریهای مالی ۲۵ سال گذشته قابل مقایسه با اختراع دستگاههای خودپرداز نیست!
سعید حسین زاده *
مقدمه نوآوری مالی چیست؟
به عقیده پال کروگمن اقتصاددان مشهور و برنده جایزه نوبل، هیچ یک از نوآوریهای مالی اخیر برای جامعه مفید نبوده است. همچنین پال والکر، رییس سابق فدرال رزرو آمریکا که به خاطر پیشنهاد قوانین محدود کننده برای سیستم مالی آمریکا بعد از بحران مالی ۲۰۰۹-۲۰۰۸ مشهور است، میگوید که هیچیک از نوآوریهای مالی ۲۵ سال گذشته قابل مقایسه با اختراع دستگاههای خودپرداز نیست! به طور کلی میتوان نوآوریهای مالی را در دو حوزه تقسیم بندی کرد: ۱) نوآوری در حوزه خرده فروشی (retail) مانند روشهای جدید پرداخت و حمل پول/اعتبار ۲) نوآوری در حوزه عمده فروشی یا کلان (wholesale)که بیشتر مربوط به نوآوری در بازارهای مالی است.
در ادبیات مالی معمولا منظور از نوآوریهای مالی نوآوری در حوزه بازارهای مالی است که بحث در مورد مزایا و معایب آن همچنان از مباحث روز است.
تاریخچه نوآوریهای مالی
سال ۱۶۰۲ را میتوان به علت تاسیس اولین بازار بورس در آمستردام، مبدا تاریخ نوآوریهای مالی دانست. پس از آن اهم نوآوریهای مالی به ترتیب زیر است: ۱۶۶۷ تاسیس اولین شرکت بیمه در لندن، ۱۶۶۸ تاسیس اولین بانک مرکزی در سوئد، ۱۷۷۴ تاسیس اولین صندوق سرمایهگذاری مشترک (Mutual Fund) در هلند، ۱۷۸۰ عرضه اولین اوراق قرضه وابسته به تورم (Inflation-linked Bonds) در آمریکا، ۱۹۲۵ اولین صندوق سرمایهگذاری مشترک به شکل نوین امروزی، ۱۹۴۶ تولد صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر (Venture Capital)، ۱۹۵۵ اولین خرید اهرمی (Leveraged Buy-Out)، ۱۹۷۰ آغاز فرآیند تبدیل کردن به اوراق بهادار (Securitization) وامهای مسکن در آمریکا، ۱۹۸۹ تاسیس اولین صندوق سرمایهگذاری قابل معامله در بورس(Exchange-Traded Fund) در کانادا، ۱۹۹۴ اولین قرارداد سوآپ نکول اعتباری (Credit Default Swap) و بالاخره ۱۹۹۷ عرضه اولین اوراق قرضه مرتبط با بلایای طبیعی (Catastrophe Bonds).
اهداف، مزایا و معایب
با نگاهی ساده به لیست فوق میتوان دریافت که اغلب این نوآوریها به دو منظور به وجود آمدهاند، کاهش انتقال ریسک و تامین نقدینگی.
نوآوریهای مالی در حالت طبیعی بازار و تا زمانی که به وظایف مذکور عمل کنند، بسیار مفید خواهند بود. از نمونههای موفق این نوآوریها میتوان به سوآپ نرخ بهره(Interest Rate Swap) اشاره کرد که ابزاری بسیار مفید برای محافظت (Hedge) در برابر تغییر نرخ بهره در آینده میباشد (کاهش ریسک). همچنین سوآپهای نکول اعتباری (CDSs) که جلوی ضرر خریداران اوراق قرضه در صورت ورشکستگی شرکت قرض کننده را میگیرد، ابزاری بسیار مفید است که موجب تشویق سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در بازار اوراق قرضه میشود و در نتیجه به شرکتها برای تامین سرمایه از طریق انتشار اوراق قرضه کمک میکند (کاهش ریسک و تامین نقدینگی). جذابیت این ابزار به قدری بوده است که حتی هندوستان که سیستم مالی محافظهکاری دارد نیز اخیرا در ماه دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی اجازه انتشار این ابزار مالی را صادر کرد. حتی فرآیند تبدیل کردن به اوراق بهادار (Securitization) که به عقیده بسیاری یکی از عمده دلایل بحران مالی آمریکا در سالهای ۲۰۰۹-۲۰۰۸ بود نیز فینفسه ابزار بسیار مفیدی است چرا که به بانکها کمک میکند سرمایه خود را آزاد کرده و بتوانند مجددا به افراد و بنگاههای اقتصادی وام بدهند (تامین نقدینگی). همچنین در فرآیند تبدیل کردن به اوراق بهادار (Securitization)، از طریق اوراق مبتنی بر بدهی (Collateralized Debt Obligation)، اوراق قرضه با ریسکهای متفاوت تولید میشود که فعالان بازار با توجه به درجه ریسک پذیری خود میتوانند در هر یک از آنها سرمایهگذاری کنند (انتقال ریسک).
در نتیجه شاید بهتر باشد سوال مطرح شده در ابتدای مقاله را به صورت زیر تصحیح کنیم. چه چیزی باعث میشود نوآوریهای مالی خطرناک شوند؟ جواب این سوال یک کلمه است، انسانها یا بهتر است بگوییم طمع انسانها.
به هنگام به وجود آمدن حباب در بازار، افراد به صورت نامناسب از نوآوریهای مالی استفاده میکنند، خود و سرمایهگذاران را در معرض ریسکهایی قرار میدهند که غیرمنطقی است و به جای کاهش/ انتقال ریسک مبادرت به تولید و متمرکز کردن ریسک میکنند.
مصداق این عملکرد بد در مورد ابزارهایی که پیشتر از محاسن آنها یاد شد، قبل از بحران مالی آمریکا کاملا مشهود است. به عنوان مثال خریدارن اوراق قرضه به علت استفاده از ابزار سوآپ نکول اعتباری (CDS)به طور کاذب سرمایهگذاری خود را کم ریسک تصور میکنند لذا دقت و تحلیل کافی را در سرمایهگذاری انجام نمیدهند. علاوه بر آن ممکن است به انباشته شدن ریسک در موسسه مالی عرضهکننده سوآپ نکول اعتباری (CDS) نیز توجه کافی نداشته باشند.
لذا در شرایط بد اقتصادی که ممکن است شرکتها به طور همزمان ورشکسته شوند، به دلیل خاصیت اهرمی سواپ نکول اعتباری (CDS)، موسسه مالی عرضهکننده (CDS)نیزبا مشکل مواجه شده و سرمایه سرمایهگذاران به خطر میافتد. این اتفاق در بحران مالی آمریکا برای بزرگترین شرکت بیمه آمریکا یعنی شرکت AIG افتاد.
یا به عنوان مثالی دیگر، در فرآیند تبدیل کردن به اوراق بهادار (Securitization)، موسسات وام دهنده مانند بانکها، پس از اعطای وام، آنها را در قالب اوراق مبتنی بر بدهی (CDO) در بازار به سرمایهگذاران دیگر میفروشند به همین دلیل اغلب نگران کیفیت وامهای اعطایی نیستند و گاها حتی به کسانی که به احتمال زیاد از عهده بازپرداخت وام بر نمیآیند نیز وام میدهند. این فرآیند تا زمانی که ارزش وثیقه (در مورد وامها مسکن ملک خریداری شده) از ارزش وام بیشتر باشد، با مشکل مواجه نمیشود زیرا در صورت عدم توان وام گیرنده در بازپرداخت وام، بانک وثیقه را در اختیار گرفته و پس از فروش آن مبلغ وام را دریافت میکند. اما به محض اینکه به هر دلیل ارزش وثیقه از مبلغ وام کمتر شود، در صورت عدم بازپرداخت اقساط توسط وام گیرنده، بانک دچار زیان میشود زیرا حتی با فروش وثیقه نیز نمیتواند مبلغ وام اعطا شده را بازگرداند. از این وامهای بیکیفیت (Subprime Loans) به عنوان دلیلی اصلی بحران مالی آمریکا یاد میشود.
راهکار چیست؟
حال سوال این است که آیا چارهای برای حل این مشکلات وجود دارد؟ بسیاری معتقد هستند که اگر روند تکامل یک نوآوری مالی نیز مانند نوآوری در صنایع دیگر طی میشد، بسیاری از مشکلاتی که به خصوص در بحران مالی آمریکا با آن مواجه شدیم، به وجود نمیآمد. برای مثال در صنعت داروسازی برای معرفی یک داروی جدید باید چندین سال تست و آزمایش بر روی گروههای نمونه انجام شود تا نهایتا دارو به بازار برای مصرف عموم عرضه شود. اگر این دوره برای استاندارد شدن و معرفی نوآوریهای مالی نیز وجود داشته باشد (همانطور که در برخی کشورها در استفاده از این نوآوریها بسیار آرام و محتاط عمل میشود)، فعالان بازار، محققان و قانونگذاران فرصت این را خواهند داشت که با تمام جنبههای این نوآوریها کاملا آشنا شده و سرمایهگذاران و سیستم مالی را برای استفاده مطلوب از این نوآوریها آماده کنند. کاری که قانونگذاران آمریکایی اخیرا و متاسفانه بعد از به وجود آمدن بحران مالی انجام دادند. اما باید این نکته را نیز مد نظر داشت که تعلل بیش از حد در استفاده از این نوآوریها موجب عقب افتادگی سیستم مالی و به تاخیر افتادن استفاده از محاسن آنها جهت رشد اقتصاد و تجارت میشود. به طور خلاصه باید گفت که مانند تمام پدیدهها، نوآوریهای مالی نیز دارای معایبی است که در صورت استفاده نادرست و عدم نظارت کافی ممکن است عواقب سنگینی در پی داشته باشد که بزرگترین آن بحران مالی آمریکا در سالهای ۲۰۰۹-۲۰۰۸ بود. اما در صورت استفاده صحیح، این نوآوریها به بهرهوری و عملکرد سیستم مالی کمک شایانی خواهند کرد همانطور که امروزه بسیاری از بخشهای واقعی اقتصاد رشد و توسعه خود را مدیون نوآوریهای بخش مالی میدانند. در نتیجه نوآوریهای مالی مانند آتشی است که ممکن است مفید و در عین حال خطرناک و غیرقابل کنترل باشد و لذا بازی با آنها به هیچ عنوان کار عاقلانهای نیست.
* دانشجوی دکترای مالی در Boston College آمریکا
Saeid.hoseinzade@bc.edu
ارسال نظر