روانشناسی بازار سهام
این نکات کلیدی را به خاطر بسپارید
گروه بورس- هفته پیش با «آیکان» به عنوان یکی از سرمایهگذاران موفق دنیا آشنا شدید. فردی که به سرعت توانست پلههای ترقی را طی کرده و در دنیای سرمایهگذاری در بورس بدرخشد. در ادامه بررسی زندگینامه آیکان به نکات کلیدی موفقیت و نوع نگاه او به سرمایهگذاری اشاره شده است. اهمیت به سهام طلایی و مدیریتی پرهیز از تمرکز بر سهام یک شرکت خاص و از همه مهمتر تشخیص درست زمان خرید و فروش از جمله نکات کلیدی و رموز موفقیت این سرمایهگذار شناخته شده است. بخشی از ادامه زندگینامه وی که در کتاب ۲۳ اصل موفقیت وارن بافت منتشر شده را در ادامه میخوانید.
بازی حرفهایها در والاستریت
اولین اقدام آیکان پنهان کردن چهره واقعی خود بود. او و شریکش، آلفرد کینگزلی به عنوان سرمایهگذارانی مهربان، «که ممکن است سرمایهگذاری خود را افزایش دهند»، به مدیریت تاپان (اولین شرکتی که او قصد تصاحب آن را نمود) معرفی شدند و برای رسیدن به هدف خود، پرسشهایی ساده لوحانه در مورد شرکت و محصولاتش پرسید.
نیازی به گفتن ندارد که آیکان پاسخ آن پرسشها را میدانست. اما با این کار به هدف خود در جهت آرام کردن مدیریت تاپان در مورد احساس امنیت رسید و اجازه داد تا آنها با خود فکر کنند که او و کینگزلی از اینکه مدیریت برای صحبت در مورد شرکت به آنها وقت داده است خوشحال هستند.
سرمایهگذاران بزرگ به ندرت با کسی در مورد فعالیت خود در بازارها صحبت میکنند. اما آیکان این گونه نبود. او در مرحله دوم ازترفند خود، برای آنکه مدیریت شرکت از اقدام آنها آگاه نشود همچنان به صحبت کردن با آنها ادامه داد بدون آنکه هدف اصلیاش فاش شود.
هنگامی که آیکان سهام خود را در تاپان افزایش داد، مدیریت شرکت مصممتر شد تا نیت اصلی او را دریابد. اما او کماکان خود را به عنوان یک سرمایهگذار بلندمدت و علاقهمند به تاپان معرفی میکرد.
گام سوم او جستجو برای جایگاهی در هیات مدیره بود. تقریبا در چنین زمانی بود که مدیریت شرکت متوجه شد که نیت واقعی آیکان هر چه باشد، ممکن است امنیت آنها را به خطر اندازد. البته دیگر برای هرگونه اقدام دفاعی دیر شده بود.
دانستن این نکته ضروری است که آیکان به دانشگاه پرینستون رفت و ـ همچون شوارتز ـ به تحصیل رشته فلسفه پرداخت. پایان نامه او برنده جایزه اول شد. ثابت شد که مانند شوارتز، فلسفه، عاملی حیاتی در موفقیت بعدی آیکان در سرمایهگذاری بود.
متمرکز بمانید
پس از ورود به هیات مدیره، آیکان به مدیریت فشار میآورد تا بخشهایی از شرکت ـ یا تمام آن ـ را برای بازگرداندن پول سهامداران، بفروشد. در نهایت، مدیریت که ناامیدانه شاهد انحلال شرکت خود توسط آیکان بود، خریداری را در شرکت سوئدی الکترولوکس که تولیدکننده لوازم خانگی بود، پیدا کرد که سرانجام در اواخر سال ۱۹۷۸ سهام آیکان را با قیمت ۱۸ دلار برای هر سهم خرید.آیکان در برابر ۳۲۱۵۰۰ سهم خود سودی معادل ۷/۲ میلیون دلار به دست آورد. جالب بود که دیک تاپان رییس شرکت پیرو آیکان شد و در تلاش برای قبضه کردن مالکیت شرکتهای بعدی در کنار آیکان قرار گرفت.
آیکان پس از فروش سهام تاپان موقعیت سرمایهگذاری بسیار خوبی را پیدا کرد که او را به یکی از بزرگترین و ثروتمندترین سرمایهگذاران تبدیل کرد.
حمله ناگهانی او به شرکت تاپان مانند یک رویای موفقیتآمیز بود. اما آیکان حتی برای خوردن یک لیوان نوشیدنی نیز وقت تلف نمیکرد چه برسد به اینکه به تعطیلات برود. او و کینگزلی همیشه به سختی مشغول کار بر روی هدف بعدی خود بودند. آنها الگویی برای خود داشتند که در مدت ده سال بعد نیز از آن پیروی کردند و در طول این مدت در مورد پانزده شرکت مانند تاپان از روشی مشابه استفاده نمودند.
آنها هر بار تمرکز خود را به طور کامل، تنها بر یک یا دو سرمایهگذاری معطوف میکردند. آیکان نیز همچون بافت و شوارتز، همیشه تا آنجا که میتواند سهام شرکت مورد نظر خود را خریداری میکند، او گاهی اوقات تا حدی که ممکن است از منابع خود بهره برداری میکند. آیکان، آن توصیه قدیمی در مورد تنوع بخشی را کاملا نادیده میگیرد و در نتیجه پاداشهای هنگفتی به دست میآورد.
او و کینگزلی شرکتهایی همچون گلف و وسترن، گودریچ، مارشال فیلد، و فیلیپس پترولیوم را هدف قرار دادند. سهام تمام این شرکتها با کاهش قیمتهای قابل توجه نسبت به ارزش دفتری خود خرید و فروش میشدند. هیچ کدام از آنها دارای سهام دار عمده نبودند، بنابراین مدیریت آنها ـ تنها رقیب آیکان برای در اختیار گرفتن شرکت - نسبت به روش اتخاذ کرسی هیات مدیره آیکان، آسیبپذیر بود. تمام آن شرکتها داراییهایی قابل فروش داشتند، و یا کسانی که مایل به تصاحب آنها بودند را به خود جذب میکردند.
پاسخ به سوالات اساسی از زبان سرمایهگذار موفق
آیکان، کاهش قیمت نسبت به ارزش ذاتی، آسیبپذیری ترکیب سهامداران (به لحاظ کسب کرسی هیات مدیره) و نقد شوندگی شرکت مورد نظر را اندازهگیری میکند. پاسخ سوالات زیر برای او کاملا روشن است:
۱. چه چیزی بخرد: شرکتی که سهام دار مدیریتی ندارد و با قیمتی پائینتر از ارزش واقعی خود در حال معامله است و پتانسیل قبضه نمودن مالکیت را دارد.
۲. چه موقع آن را بخرد: هنگامی که تمام معیارهای از پیش مشخص شده را دارد.
۳. چه قیمتی بپردازد: قیمتی بسیار پایینتر از ارزش واقعی سهام.
۴. چگونه آن را بخرد: سهام آن را به صورت نقد بخرد.
۵. چند درصد از سبد سهام خود را به خرید آن اختصاص دهد: تا آنجا که برایش مقدور است.
۶. نظارت و کنترل بر پیشرفت سرمایهگذاریها: فرآیند دائمی برقراری ارتباط با مدیریت شرکت برایترغیب آنها به فروش، تجدید ساختار، یا انحلال شرکت. همزمان جستجو برای خریداران بالقوه شرکت.
۷. چه زمانی بفروشد: هنگامی که مالکیت شرکت را قبضه نمود یا هنگامی که مدیریت پیشنهادی برای خرید سهام او ارائه میدهد. زمانی که وضعیت دفاعی شرکت بیش از حد قوی است یا هنگامی که روش او موثر واقع نمیشود سهام خود را حفظ میکند. هنگامی که او کنترل شرکت را به دست میآورد، معمولا داراییها را میفروشد و یا به نحو دیگری پول خود را پس میگیرد، (برای مثال با استفاده از جریان نقدینگی شرکت برای تامین مالی تصاحب کنترل شرکتهای دیگر) بدون آنکه کنترل شرکت را از دست بدهد.
۸. تجدید ساختار پرتفولیوی شرکتهای خریداری شده: ترازنامه شرکتهای آیکان تنها حاوی وجه نقد و سهام منطبق با اهداف سرمایهگذاری او است یا به این سمت حرکت میکند. او از حاشیه سود یا وامها برای شرکت استفاده میکند تا قدرت خرید میزان پول نقد خود را چند برابر کند.
۹. روش جستجو: تعداد زیادی از گزارشهای سالیانه هیات مدیره گزارشات مالی حسابرسی شده و سایر گزارشات و هر گونه اطلاعات مرتبط را مورد بررسی قرار میدهد.
۱۰. محفاظت در برابر ریسک سیستماتیک از قبیل فروپاشیهای بازار: قیمتی پایینتر از ارزش واقعی شرکت میپردازد و آن را حاشیه امنیت خود به حساب میآورد.
۱۱. مواجهه با اشتباهات: در مورد خارج شدن از شرایط به مذاکره میپردازد.
۱۲. هنگامی که این سیستم پاسخگو نیست چه اقدامی انجام دهد: همه چیز را متوقف میکند. منتظر میشود یا روش خود را مجددا مورد بازبینی قرار میدهد.
منبع: WWW.bourse۲۴.ir
ارسال نظر