اجبار یا الزام؟
گروه بورس به دنبال چاپ مقاله اجبار بر امضا که در ستون یادداشت روز مورخ ۲/۵/۱۳۸۵ گروه بورس، آقای حسین دوانی نکاتی را در نقد آن یادداشت برای گروه بورس ارسال کرده است که از نظرتان میگذرد: حسین دوانی
۱ - عضویت در سازمان بورس اجباری نیست، بلکه شرکتهای سهامی عام باید تقاضا و علاقهمندی خود را به عضویت در این سازمان اعلام کنند تا پس از بررسی در صورت تایید، تقاضای آنها پذیرفته شود.
۲ - سازمان بورس مشابه هر نهاد یا موسسه دیگر میتواند شرایط عضویت اعضای خود را اعلام، تغییر یا اصلاح کند.
۳ - مدیریت شرکتهای پذیرفته شده در بورس در زمان ورود تعهدنامهای مبنی بر قبولی قانون و مقررات و آییننامههای بورسی ارائه میدهد که این تعهدنامه به منزله قبول «شروط ضمن عقد» قرارداد عضویت در بورس تلقی میشود.
۴ - سازمان بورس اوراق بهادار به عنوان ناظر بازار سرمایه میتواند مقرراتی بیش از قانون تجارت بر شرکتها پذیرفته شده در بورس تحمیل کند. مثل ارائه صورتهای مالی تلفیقی و یا تقسیم سود بین گروه شرکتها و شرکت اصلی هر کدام کمتر باشد یا انتخاب حسابرسان و بازرسان خاصی تحت عنوان حسابرسان معتمد بورس.
۵ - بازار سرمایه یک بازار مکاره نیست که در چارچوب عرضه و تقاضای خشک و یا مدیریت سود به هر طریق اداره شود. منافع عمومی ایجاب میکند سازمان بورس حوزه نظارت فعال و کارآمدی را بر بازار اعمال کند.
۶ - برخی تعهدات مندرج در آییننامه انضباطی مربوط به سهامداران شرکتها است، اما نباید فراموش کرد که مسوولیت اداره شرکتها بر عهده هیاتمدیره آنها است و نه سهامداران. بنابراین مدیران شرکتهای بورسی قبل از پذیرش مسوولیت در این شرکتها باید تدقیق کنند که با چه سهامدارانی میتوانند کار کنند؟ اگر سهامدارانی هستند که قائل به شفافسازی و اطلاعرسانی به موقع نیستند یا مانع آنها میشوند آیا میتوان با آنها کار کرد؟!
۷ - پذیرش مقررات مرجع نظارتی بازار در هیچ کجای دنیا با «التماس و من بمیرم و تو بمیری» صورت نمیگیرد، بلکه مرجع نظارتی آنچنان جایگاه ویژه و قدرت اجرایی دارد که روزی که دعوتنامه ارسال، گزارشهای خاصی برای شرکتها ابلاغ میشود، لرزه بر هیبت مدیران آن شرکت میافتد. چرا که معلوم میشود در گزارشها مسائلی بوده که مرجع نظارتی روی آن حساس شده است.
۸ - بیشتر مدیرانی که از امضای تعهدنامه خودداری کردهاند، مدیران انتصابی هستند و رابطه اقتصادی با سهامداران ندارند، بنابراین خود را چندان مقید به الزامات فرا سهامدارانی نمیبینند، در حالی که بورس جایگاه شرکتهایی است که رکن اصلی آن پاسخگویی و مسوولیت باشد.
۹ - به نظر میرسد سازمان بورس برای تبیین و شفافسازی آییننامه انضباطی باید یک کار فرهنگی خاص انجام دهد، به ویژه سهامداران جزء را ترغیب کنند تا از این مقررات که در عمل جزئی از حاکمیت شرکتی است حمایت کنند. زیرا در غیر این صورت مدیران با اجرای آییننامه حاکمیتی شرکتی نیز مخالفت خواهند کرد.
۱۰ - فارغ از مسائل فوق واقعیت آن است که قانون جدید بازار سرمایه، مقررات تنبیهی قانون تجارت و مقررات فعلی بورس اجازه اعمال حاکمیت مقررات بورس بر شرکتها را میدهد، بنابراین بورس میتواند حتی با شرکتهایی که از امضای تعهدنامه خودداری نکردهاند، برخورد کند. همین واقعیت که عدهای از مدیران بازار سرمایه نگران رسیدگی به حسابهای عملکرد خود شدهاند نشان میدهد که وقتی نظارت فعال مایشاء بر بازار حاکم باشد، مقررات بیشتر اعمال خواهد شد.
ارسال نظر