رفع شبهات از یک محرک پرحاشیه
البته بعضی از آنها در سنوات گذشته تجدید ارزیابی دارایی داشتهاند ولی با توجه به تورمی که در اقتصاد داشتیم بازهم ارزش روز دارایی آنها رشد کردهاست. چنانچه در کنار این موضوع مبحث نسبتهای مالی و نسبتهای بازدهی را نیز درنظر بگیریم، میبینیم میزان بازدهی که شرکت کسب میکند در مقایسه با ارزش داراییهای شرکت در اغلب موارد بازدهی است؛ این در حالی است که اگر داراییهای شرکتها بهروز شود، قطعا متوجه خواهیم شد وضعیت واقعی شرکتها چطور بوده و تصمیمات سیاستگذار، منتهی به چه نتیجهای شدهاست. تجدید ارزیابی داراییها باعث میشود که برای تصمیمگیری بهتر اطلاعاتی در اختیار سرمایهگذار و سیاستگذار قرار بگیرد و این یکی از مزایای این موضوع است. در این میان بحث کاهش سود تقسیمی در مواردی که عرضه داراییهای استهلاکپذیر برای تجدید ارزیابی داراییها استفاده شود، مطرح میشود. اتکا به سود تقسیمی اصولا در بازارهای بینالملل و بورسهای معتبر موضوع زیاد خوبی نیست، یعنی سودی که در شرکت ایجادشده بهجای اینکه مجددا در تولید و برای رشد و رونق فعالیتهای شرکت سرمایهگذاری شود در کشور ما به سود تقسیمی منتهی میشود که این مساله در مواجهه با رشد تولید و سرمایهگذاری مجدد امر پسندیدهای بهنظر نمیرسد، هرچند سود تقسیمی خوب است و سهامداران را منتفع میکند، ولی در صورت سرمایهگذاری مجدد بر اساس طرح توجیهی مناسب قطعا سهامدار میتواند از رشد قیمتی سهم خود نیز منتفع شود و این بازدهی نهایی را میسازد. بازدهی نهایی سهامدار از دو محل سود تقسیمی و رشد قیمتی سهام ناشی میشود که چنانچه بهصورت تقسیمی استفاده نشود، میتواند با سرمایهگذاری مجدد در رشد قیمتی لحاظ شود.
بنابراین بهنظر میرسد موضوع سود تقسیمی بیشتر بهانهای برای رشد بازار باشد اما آنچه مهمتر بهنظر میرسد بحث نسبتهای مالی است و با بهروزشدن دارایها و اصلاح نسبتهای بازدهی و مالی شرکتها برخی از مدیران احتمالا در برابر تجدید ارزیابی داراییها مقاومت میکنند. عاملی که باعث میشود تجدید ارزیابی داراییها بهصورت پیوسته اثرگذار نباشد، ابهاماتی است که در مورد اجراییشدن آن وجود دارد، چنانچه الزام به تجدید ارزیابی داراییها در شرکتهای بازار سرمایه صورت بگیرد روند بازار سرمایه میتواند متفاوت باشد. خیلی از مدیران و شرکتهای هلدینگ یا سهامداران عمده بازار به دلیل منافعی که وجود دارد از تجدید ارزیابی داراییها استقبال نمیکنند و از این جهت تجدید ارزیابی داراییها همچنان یک مساله شائبهدار است و این سوال کماکان وجود دارد که آیا این موضوع عملیاتی خواهد شد یا نه و متاسفانه هنوز نتیجه جلسهای که در وزارت اقتصاد برگزارشده نیز مشخص نیست. در حالحاضر بازار از مرحله تاثیر اخبار اولیه موضوع تجدید ارزیابی داراییها گذشته و منتظر است تا تایید اخبار نهایی برسد. بازار سرمایه در ادامه منتظر تصمیمات شرکتها درخصوص این موضوع و شفافسازی شرکتهاست.
در عینحال باید بهخاطر داشت که تجدید ارزیابی داراییها میتواند توان شرکت را برای اخذ وام بانکی یا تامین مالی از بازار سرمایه بیشتر کند و این مساله حتی در صنعت مشکلداری مانند خودروسازی اهمیت بالایی دارد؛ چراکه میتوانند برای تامین مالی جهت تولیدات بهرهمند شوند، بنابراین موضوع تجدید ارزیابی داراییها قطعا به نفع سهامدار است، البته که عملکرد مدیریت میتواند کمی از این مساله با توجه به اصلاح نسبتهای مالی آسیب ببیند که این موضوع متفاوتی است. علاوهبر این، مسالهای که باید به آن اشاره کرد گزارشهای ۹ماهه شرکتهاست. گزارشهای ۶ماهه شرکتها نیز در سالاخیر خوب بوده اما باید درنظر داشت که قسمت اعظمی از رشد سودآوری شرکتها در کشور ما ناشی از تورم است که البته این تورم با توجه به رشد همپای هزینههایی که وجود دارد، تنها قسمتی از تورم به رشد سود شرکتها منتهی شدهاست، بنابراین سرمایهگذار اگر بخواهد گزارشهای صورتهای مالی را بررسی کند میزان رشد سودآوری شرکتها را با تورم میسنجد، بنابراین در شرایط فعلی رشد سودآوری شرکتها اهمیت بالایی دارد، اما چنانچه بخواهیم مکانیزم عمل را نگاه کنیم و نتیجه رشد سودآوری را در ارزش شرکتها بررسی کنیم، قطعا باید بهصورت موردی شرکت به شرکت و صنعت به صنعت متناسب با میزان رشد بررسی کنیم، و گرنه رشدهای متعارف حتی یا ۱۸درصدی شرکتها در گزارشهای مختلف صورتهای مالی نمیتواند جذابیتی ایجاد کند، اما این مساله در کنار تغییر و تحول بزرگی مانند تجدید ارزیابی داراییها میتواند محرک بسیار قوی برای بازار باشد که در عین بهروزرسانی ارزش داراییها نشاندهنده رشد سود شرکتها هم باشد و این مساله بتواند نیروی مضاعفی برای تحریک تقاضا در بازار را ایجاد کند، بنابراین تجدید ارزیابی داراییها خود عاملی است که میتواند بر عوامل بنیادی بازار تاثیر بگذارد؛ از همان قسمتهایی که به آنها اشاره شد از جمله افزایش توان تامین مالی شرکتها و همچنین اصلاح نسبتهای مالی میتواند به سیاستگذار برای برنامههای خود دید دقیقتری بدهد، از جمله در بخش عوارض، مالیات، بهای انرژی و... تا مشوقی برای تولید ایجاد کند؛ یعنی در شرایط فعلی نگاه دولت به شرکتهای بالغ این است که اینها توان سودآوری بالایی دارند، بنابراین از لفظ اصلاح حاملهای انرژی یا از بینبردن رانت استفاده میشود، درحالیکه چنانچه نسبتهای مالی اصلاح شود بهطور قطع نتیجه متفاوتی خواهد داشت، پس تجدید ارزیابی دارایی شرکتها این بخش از مشکلات را نیز میتواند حل کند و با دادن دیدی صحیح، دولت و سرمایهگذاران را در تصمیمگیری صحیح یاری میکند.