چهرههای بازار
همراه وفادار بورس
گروه بورس- مجید اسکندری: چیزی به ۵۰ ساله شدن بازار سرمایه کشور نمانده است. بازاری که در حدود نیم قرن فعالیت خود فراز و نشیبها و افت و خیزهای بسیاری را تجربه کرده است. تجربهای که ورای علم و دانش است زیرا افرادی متخصص و خبره، طی سالیان متمادی، این تجربه را برای بازار سرمایه کسب کردند و حال به رایگان در اختیار نسل جدید قرار میدهند، نسلی که شاید میخواهد تنها بر پایه محفوظات آکادمیک، «سقف فلک را بشکافد».فرشید اردبیلیون جهانی که بچههای تالار او را با نام «جهانی» میشناسند یکی از آن باتجربهها است که در کنار دانش مالی سالها چشم بر تابلو دوخته و تجربه اندوخته است. او متولد ۱۳۳۰ مشهد است. جهانی تحصیلات عالی خود را از مدرسه عالی حسابداری آغاز و لیسانس خود را از این مرکز دریافت کرد. وی سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و توانست در رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه «روزولت شیکاگو» موفق به دریافت فوقلیسانس شود.او از دوران دانشجویی به بازار سرمایه علاقهمند بود و اخبار و وقایع آن را دنبال میکرد. جهانی پس از پایان تحصیلات عالی، در اردیبهشتماه ۱۳۵۷ به استخدام بورس درآمد و به عنوان کارشناس فعالیت خود را در بازار سرمایه کشور آغاز کرد.او در ابتدای فعالیت خود به کار جمعآوری و طبقهبندی اطلاعات شرکتها و تجزیه و تحلیل آنها میپرداخت که نتیجه این فعالیت در نشریات هفتگی، ماهانه و سالانه بورس منتشر میشد و در اختیار علاقهمندان و فعالان بازار قرار میگرفت.جهانی مدتی نیز به عنوان ناظر معاملات در بازار سرمایه به فعالیت خود ادامه داد. پس از پیروزی انقلاب، شرکتها مشمول قانون حفظ و توسعه صنایع شدند و به صورت دولتی تغییر ماهیت دادند. همچنین بیشتر بانکهای خصوصی و شرکتهای بیمه، دولتی شدند و در نتیجه بورس به صورت نیمهفعال درآمد که این وضعیت تا سال ۱۳۶۷ ادامه یافت. در مدت یک دهه افول بازار سرمایه، آنچه باعث شد این بازار به حیات خود ادامه دهد، کوشش و پشتکار بزرگانی بود که با سعهصدر، فعالیت خود را ادامه دادند و با تشویق دیگران، چراغ رو به خاموشی بورس را افروختند.
جهانی در این مدت در کنار دیگر همکاران خود به جمعآوری اطلاعات شرکتها و تجزیه و تحلیل آنها پرداخت و به این ترتیب جلسات معاملات در بورس تشکیل میشد اگرچه این جلسات رونقی نداشت اما از تعطیل شدن بورس، جلوگیری میکرد. او به همراه یار صمیمی و دیرینهاش مرحوم اکبر زرگانینژاد در مجامع شرکتها حضور مییافت و گزارش مجامع و عملکرد شرکتها را ثبت و ضبط میکرد و در نهایت، این تلاشها منجر به راهاندازی مجدد بورس در سال ۱۳۶۷ شد. جهانی اینک با تکیه بر دانش و یک دهه تجربهاندوزی، تقاضای فعالیت خود در صنعت کارگزاری را به بورس ارائه کرد و پس از یک سال انتظار توانست به عنوان کارگزار حقیقی فعالیت خود را در بازار ادامه دهد. او اولین کارگزار بورس بود که پس از انقلاب به این بازار پیوست. در آن زمان به کارگزاران مجوز دیگری اعطا نمیشد اما از سال ۱۳۷۴ به کارگزاران، تکلیف شد که به شخصیت حقوقی تبدیل شوند. جهانی در سال ۱۳۷۴ شرکت کارگزاری «جهان سهم» را تاسیس کرد و خود به عنوان مدیرعامل شرکت به همراه دو نفر دیگر به اداره شرکت پرداختند. در آن زمان بیشتر شرکتهای کارگزاری با همین تعداد پرسنل فعالیت میکردند، سیستم معاملات ابتدایی و رقابتها به صورت شفاهی بود. معاملات نیز توسط ناظر ثبت میشد و آمار پس از زنگ ساعت ۱۲ بورس به روزنامهها و رادیو ارائه میشد. جهانی درباره تغییرات صورت گرفته در بورس میگوید: ماهیت اصلی بورس تغییر نکرده و اولویتها شامل زمان، قیمت و تعداد همان است که در گذشته بود، اما میتوان گفت بورس که یک مجموعه بسته و مختص به تهران بود در حال حاضر به یک شبکه ملی تبدیل و سیستمهای آن تکمیل شده است.
او معتقد است: صنعت کارگزاری در مقایسه با خود بورس، پیشرفت بیشتری داشته است و شبکه کارگزاری، جوابگوی شرکتهای بزرگتری نیز میتواند باشد و ظرفیت خالی دارد که امید است با ورود شرکتهای جدید به بورس پر شود.
او به جوانانی که در نظر دارند وارد حرفه کارگزاری بورس شوند توصیه میکند حتما قبل از ورود دو سه سال تجربهآموزی کنند.
جهانی درباره نظارت بر کارگزاران میگوید: حرفه کارگزاری بورس یک حرفه خودانتظام است که خود این مجموعه باید بر خودش نظارت داشته باشد اما به دلیل سرعت توسعه در این حرفه و ایجاد شبکه سراسری کارگزاری، برخی نظارتها انجام نشد، بنابراین در مواردی شاهد تخلفات جزئی در این حرفه بودهایم، اگرچه این میزان با توجه به حجم بالای معاملات انجام شده و سرعت آن زیاد نیست. او جوانترها را به دقت عمل و بررسی همه شرایط سرمایهگذاری فرا میخواند و درک ریسک را موضوعی بااهمیت در این امر میداند. جهانی در این باره خاطرهای را نقل کرده است: «پیش از پیروزی انقلاب، اوراق قرضه دولتی و اوراق قرضه گسترش مالکیت واحدهای تولیدی در بورس معامله میشد که سود این دو اوراق حدود ۵/۱ تا ۳ درصد اختلاف داشت. به گونهای که سود اوراق قرضه دولتی ۵ درصد و سود اوراق گسترش مالکیت واحدهای تولیدی ۵/۷ درصد بود. من همیشه از خود میپرسیدم که این تفاوت برای چیست؟ تا اینکه پس از پیروزی انقلاب، اوراق قرضه گسترش، از بین رفت و سودش نیز پرداخت نشد اما سود و اصل اوراق قرضه دولتی به دارندگان آنها پرداخت شد و آنجا بود که من مفهوم «ریسک» را دریافتم و تفاوت نرخها را درک کردم.»جهانی در حال حاضر همه اوقات خود را در بازار سرمایه میگذراند و به قول خودش بسیار به این حرفه علاقهمند است. برای او و دیگر پیشکسوتان بازار سرمایه موفقیت روزافزون آرزومندیم.
ارسال نظر