«دنیایاقتصاد» اهمیت حضور حقیقیها در بورس را بررسی میکند
نقش اول بازار سرمایه
واضح آنکه هر بازاری برای افزایش کارآیی و پویایی به حضور حداکثری خریداران و فروشندگان نیاز دارد و بازار سرمایه نیز از این قاعده مستثنی نیست. این موضوع را میتوان این روزها که بازارهای رقیب بورس بهرغم حبابها و رکود تورمی میتازند و بورس در یک روند فرسایشی عمیق فرو رفته بهراحتی مشاهده کرد، اما بازار سرمایه بهعنوان یک بازار مولد که پساندازهای خرد و غیرمولد مردم را در بستری شفاف به بخش تولید و بازرگانی میرساند در اقتصاد کشورهای پیشرفته و مخصوصا آمریکا بازاری مهم و تاثیرگذاری در اقتصاد است، لذا بسیار مهم است که حالا سیاستگذاران اعتماد چون آب از جوی رفته را به بازار سرمایه برگردانند و مجددا شاهد ورود حقیقیها به این بازار باشیم.
حضور ماهوی حقیقیها در بورس
علیرضا تاجبر، کارشناس بازار سرمایه نیز موضوع اهمیت حضور حقیقیها در بازار سرمایه را از دو جهت قابلبررسی دانست و گفت: ابتدا باید به این سوال پاسخ داد که نقش بازار سرمایه چیست؟ بهصورت کلی در دنیا بازار سرمایه واسطی است تا پساندازهای عمومی را به سمت تولید و بخش مولد اقتصاد هدایت کند. این یکی از نقشهایی است که برای بازار سرمایه متصور هستند و بهصورت مشخص نیز بازار اولیه دقیقا همین کار را انجام میدهد، پساندازی که قرار است به سمت تولید برود عمدتا دست افراد حقیقی است چون افراد حقوقی که میدانند با پول خود چهکار کنند، بنابراین یکی از نقشهای اصلی بازار سرمایه انتقال پسانداز خرد اشخاص حقیقی به سمت بخش تولید و بازرگانی است.
وی ادامه داد: اما بازار سرمایه یک نقش ثانویه هم دارد و آن نقش نقدشوندگی است. ما در ادبیات مالی، بازار کارآ را بازاری میدانیم که دارای تعداد زیادی خریدار و فروشنده باشد، یعنی یکی از آیتمها و معیارهای کارآیی بازار وجود تعداد زیاد خریدار و فروشنده است. خیلی روشن است که تعداد زیاد خریدار و فروشنده مستلزم حضور حقیقیها در بازار سرمایه است؛ چراکه حقوقیها تعداد محدودی هستند و با وجود اثرگذاری معناداری که در بازارها و بهخصوص بازار سرمایه دارند ولی در کارآیی بازار نقشی ندارند و نقش اول در معیار کارآیی را باید اشخاص حقیقی بازی کنند. تاجبر اظهار کرد: از ادبیات مالی که بگذریم تجربه ثابت کرده طراوت بازار سرمایه و رونق این بازار مستلزم حضور اشخاص حقیقی به تعداد زیاد و اعتماد این افراد به بازار سرمایه است. یک بازار خودمانی و کوچک با حضور حداقلی افراد عادی و با بازیگری افراد حقوقی یک بازار سرمایه پررونق نیست و بسیار مصنوعی است. در حالحاضر دو سالونیم است که از رختبستن اعتماد افراد حقیقی به بازار سرمایه میگذرد و در این مدت هرچه دستوپا میزنیم بیفایده است. تا زمانیکه افراد حقیقی به بازار برنگردند و اعتماد آنها به بورس جلب نشود، بازار سهام به شرایط پررونق و کارآیی نخواهد رسید.
این کارشناس بازار سهام با اشاره به اینکه حضور حداکثری خریدار و فروشنده در بازار سهام در نهایت به نفع اقتصاد ملی است، گفت: رونق بازار سهام باعث میشود اشخاص حقیقی دارایی خود را از بازارهای غیرمولدی مثل خودرو، سکه و زمین به بازار سرمایه بیاورند. تا زمانیکه اعتماد این افراد را جلب نکنیم، شرایط رکودتورمی را در بازارهای موازی و شرایط رکود موجود را در بازار سرمایه خواهیم داشت.
این کارشناس بازار سهام درخصوص اهمیت حضور افراد حقیقی در بورس دنیا نیز گفت: عموما در دنیا بازارهای مالی نقش اول را دارند و بازارهای پولی و بانکی نقش دوم را ایفا میکنند، اما اقتصاد و فرهنگ ما بانکمحور است و نمیتوانیم به این زودیها نقش بانکها را در اقتصاد کمرنگ کنیم. مردم ما به بانکها اعتماد بیشتری دارند و شاید هم حق داشته باشند و از گذشته هم همین بودهاست، ولی این دلیل نمیشود که ما بازار سرمایه و بازارهای مالی را تقویت نکنیم. ما باید تمام تلاش خود را بکنیم تا اعتماد به بازار سرمایه را به جامعه برگردانیم و تا آنجا که میتوانیم بازار سرمایه را تقویت کنیم.
سهم حقیقیها ۸۰ به ۲۰
محمد خبریزاد، دیگر کارشناس بازار سهام درخصوص اهمیت حضور حقیقیها در بازار سرمایه گفت: آمار و ارقام گویای همهچیز هست. در بررسی معاملات یک سالاخیر میبینیم که تقریبا بهصورت میانگین بین ۷۰ تا ۸۰درصد ارزش معاملات روزانه توسط حقیقیها انجام میشود. اثر حقیقیها واقعا در بازار زیاد است و چهار قسمت از پنج قسمت بورس کاملا به حقیقیها بستگی دارد. میزان سهم حقیقیها چه در بخش خرید و چه در بخش فروش وقتی افزایش پیدا کند سمتوسوی بازار را تعیین میکند، یعنی اگر این سهم یعنی در سمت خرید افزایش پیدا کند، بازار مثبت میشود و اگر در سمت فروش افزایش پیدا کند بازار معمولا منفی است. وی با اشاره به وضعیت رکودی اخیر بازار سهام گفت: در مهر ماه که وضعیت بازار سهام بهشدت ریزشی بود، این نسبت ۷۰ به ۳۰ شده بود و الان بین ۸۰ تا ۸۵درصد ارزش معاملات چه در بخش خرید و چه فروش در اختیار حقیقیهاست. شرایطی که این روزها در بازار سهام شاهدیم مانند آنچه پیش از سال۹۸ داشتیم، است.
تا سال۹۸ و قبل از شروع رشد بازار سهام بورس همینطوری بود و بازار هر روز که حقوقیها خرید میکردند مثبت میشد اما بعد از آنکه شاهد ورود حقیقیها به بازار بودیم، سهم حقیقیها در رشد بازار خیلی زیاد شد. اتفاقات سال۹۹ و بعد از آن سال۱۴۰۰ و حتی ۸ماهه ابتدایی امسال باعث ترس شدید سرمایه و پول حقیقی از بازار سرمایه شد، این بیاعتمادی حاصل افت بازار، سیاستهای غلط اقتصادی و دخالتهای دولت در بخشهای مختلف بازار بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بود. متاسفانه در این مدت دستاندازیهایی که دولت به سود شرکتها داشت و در کنار آن اتفاقات و سیاستهایی که در بازار پول رخداد، اثر خود را بر بازار سرمایه گذاشت. بحث افزایش نرخ بهره در بازار و بیاعتمادی اجتماعی که در بورس و برای افراد حقیقی بهوجود آمد، باعث شد سرمایه در دو سالاخیر ترجیح دهد به سمت بازارهای موازی حتی با حباب قیمتی برود اما وارد بازار سرمایه نشود.
خبریزاد اظهار کرد: در چنین شرایطی تنها راه برای رشد بازار این است که کاری کنیم که پول حقیقی دوباره به سمت بازار سرمایه حرکت کرده و با بازار آشتی کند. این آشتی هم فقط در یک صورت رخ میدهد، اینکه سرمایه اطمینان حاصل کند قرار نیست به اصل پول و سود شرکتی که سهامدار آن خواهد بود، دستاندازی شود. اصولا خیال سرمایه باید از سیاستهای دولت در بازار سرمایه و پول راحت شود و اگر این اتفاق رخ دهد، با توجه به اینکه بازار سرمایه همچنان با دلار نیمایی که زیر ارزش بازار آزاد است، معامله میشود و زیر بورس بستر و فرصت مناسبی برای جذب نقدینگی حقیقیهاست؛ در نهایت این اتفاق هم به سود دولت خواهد بود و هم کلیت اقتصاد و بازار سرمایه سر و سامان پیدا میکند.
رشد ناممکن بورس بدون حقیقیها
این کارشناس بازار سهام عنوان کرد: در زمینه ورود گسترده حقیقیها به بازار سرمایه، دولت تجربه سال۹۹ را دارد اما تجربه موفقی نبوده، چون هم دولت کمتجربه بود و هم سازمان بورس، فعالان بازار و حقیقیها در مواجهه با بازار سرمایه کمتجربه بودند و هیچگاه کسی فکر نمیکرد که بازار به این راحتی بریزد. با این همه تمامی این ارکان حالا تجربه سال۹۹ و ۱۴۰۰ را دارند و بهنظر من با بازگشت اعتماد پولی که به سمت بازار بیاید، میتواند خیلی حسابشدهتر از قبل در چرخه اقتصاد بگردد و اثرات منفی رشد حبابی بازارهای موازی از جمله طلا و دلار را نیز کمتر خواهد کرد.
وی با تاکید بر اینکه بازار سرمایه بدون حقیقیها هیچگونه رشد پایداری نخواهد داشت و اگر هم رشدی را تجربه کند بهصورت موقتی است، عنوان کرد: در دنیا موضوعی که درخصوص بازار سرمایه وجود دارد، این است که پول سهامداران بهصورت مستقیم وارد بازار سرمایه نمیشود. به دلیل اینکه ابزارهای مختلفی در بورس کشورهای پیشرفته وجود دارد و تجربه مردم نیز در بازار سرمایه بیشتر است، بخش زیادی از پول بهصورت غیرمستقیم وارد بازار سرمایه کشورها میشود، اما در ایران تجربه مردم را میتوان نهایتا از دهه ۸۰ به بعد بررسی کرد و این در حالی است که کل بستر اقتصاد کشورهای پیشرفته و مخصوصا آمریکا که بورس آن سرآمد همه کشورهاست، بر اساس بازار سرمایه چیده میشود، نه بازار پول و در این کشورها در حالت عادی سیاستها را تا حدودی بازار سرمایه تعیین میکند اما در کشور ما کاملا برعکس است.
خبریزاد عنوان کرد: سیاستگذاران اقتصادی در کشورهای پیشرفته کاملا به تاثیر بازار سرمایه واقف هستند و ابزارهای مختلفی طراحیشده و نظارتهای خاص و ویژهای نیز بر روی سرمایهگذاریهای غیرمستقیم این سرمایهها وجود دارد. در این میان مشکلی که ما داریم این است که برخی اصلا اعتمادی به روش سرمایهگذاری غیرمستقیم هم ندارند، دلیل آنهم واضح و منطقی است. این افراد میگویند اگر طی سالهای اخیر بهصورت غیرمستقیم هم در بورس سرمایهگذاری میکردند، بازهم متضرر میشدند. این مشکل شاید با نظارت بهتر و دقیقتر و آموزش بهتر فعالان و کارشناسان بازار حل شود. از سوی دیگر در دنیا اهمیت موضوع سرمایه و ورود آن به بازار سرمایه را کاملا درک کردهاند و حواسشان در سیاستگذاریها به این بازار هست.
وی ادامه داد: حتی در سال۲۰۲۱ که شاهد افزایش نرخ بهره در اقتصاد آمریکا و اروپا بودیم (افزایش نرخ بهره به ضرر بازار سهام است.) میبینیم که در سخنرانیهای هفتگی ریاست فدرالرزرو بازار سرمایه را لحاظ میکند، درخصوص سیاستهای اتخاذ شده و چشماندازی که برای بازار سرمایه درنظر گرفتهشده، توضیح میدهند و خیال افراد را راحت میکنند. همواره سیاستهای آتی را با چشمانداز حداکثری بیان میکنند اما ما در حالحاضر هیچ چشماندازی در کشور از بازار پول نداریم و یکبار هم نشده که هیچیک از روسای بانکمرکزی بهصورت شفاف اعلام کنند که میخواهند چهکار کنند.
خبریزاد اظهار کرد: مسوولان مدام اعلام میکنند نرخ بهره افزایش پیدا نمیکند، اما نرخ بهره مدام افزایش پیدا میکند، این افزایش هم در بانکها بهصورت شفاف و غیرشفاف و هم در بازار بدهی دیده میشود و سیاست نیز اصلا مشخص نیست. اگر چند روز دیگر نرخ بهره بازارهای بدهی به ۳۵درصد برسد دیگر نمیتوان بازار سهام را مدیریت کرد. این در حالی است که در دنیا برای افزایش نیمدرصدی نرخ بهره هم توضیح میدهند و شفافسازی میکنند، لذا وضعیت ما در ایران با دنیا قابلمقایسه نیست چون در دنیا فرهنگ مردم، سرمایهگذاران، اقتصاد و سیاستگذاری با ما خیلی متفاوت است.