احتمالا در کوتاه‌مدت (چند روز) بورس می‌تواند افزایشی باشد اما تداوم مسیر صعودی بازار منوط بر تغییرات قیمت دلار نیما است تا به اتکای چنین اتفاقی بازار بتواند رشد پیدا کند. تصمیم جدید بانک مرکزی بیشتر در شرکت‌های کوچک‌تر بازار سرمایه تاثیر‌‌‌‌‌‌گذار بوده چرا‌‌‌‌‌‌که این دستورالعمل بیشتر مرتبط با اسکناس ارزی است، بنابراین شرکت‌های بزرگ‌تر که در واقع گیرنده اسکناس نیستند حواله‌‌‌‌‌‌های ارزی دارند که در بازار متشکل ارزی بر مبنای نرخ نیما اسکناس خود را عرضه می‌کنند. منتها شرکت‌های کوچک‌تر که ارز صادراتی به‌صورت اسکناس دریافت می‌کنند می‌توانند از انتفاع بیشتری برخوردار شوند. کلیت بازار از این مهم تاثیر‌‌‌‌‌‌پذیر نیست زیرا شرکت‌های تاثیر‌‌‌‌‌‌گذار غالبا شرکت‌های بزرگی هستند که ارز صادراتی آنها به‌صورت حواله بوده و اسکناس نیست.  در صورتی‌که سیاست بانک مرکزی به نوعی باشد که در راستای کاهش شکاف ایجادشده بین ارز بازار آزاد و نیما گام بردارد، در چنین شرایطی سیگنال مثبت برای شرکت‌های بزرگ‌تر و به‌عبارتی کلیت بازار مبنی‌بر پر شدن گپ قیمتی ارسال می‌شود، بنابراین ارزان‌فروشی که بازار متشکل ارزی نسبت به بازار آزاد وجود داشت متوقف خواهد شد و یک پتانسیل مهم برای رشد قیمت سهام ایجاد می‌شود.   نرخ دلار و انتظارات تورمی افزایشی است و در نقطه مقابل بازار‌‌‌‌‌‌های جهانی عمدتا در شیب نزول قرار گرفته‌‌‌‌‌‌اند، بنابراین اینکه بورس در محاسبات خود به کدام‌یک از پارامتر‌‌‌‌‌‌های مذکور وزن بیشتری خواهد داد، موضوعی است که نمی‌توان در این‌خصوص قضاوتی داشت. در روز‌‌‌‌‌‌های یکشنبه و دو‌‌‌‌‌‌شنبه بازار سهام متناسب با خوش‌بینی نسبی ایجاد‌شده مثبت شد. سیگنال ۲ روزه خیلی معتبر نیست. در کوتاه‌مدت به‌خصوص در محیط اقتصادی کشور که محیطی متلاطم است سیگنال‌های چند روزه تحت‌تاثیر هیجانات ایجاد شده اصطلاحا شکل می‌گیرد، به‌همین‌دلیل نمی‌توان اعتبار بالایی برای رشد اخیر بازار سهام قائل بود.   در سایر بازار‌‌‌‌‌‌ها نیز وضعیت مشابهی حاکم است. سکه در روز شنبه صف خرید بود و هیچ عرضه‌‌‌‌‌‌کننده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای در بازار وجود نداشت اما روز یک‌‌‌‌‌‌شنبه سکه با رنج منفی به فروش رسید. چرایی این موضوع به‌وجود هیجان در ۲ روز معاملاتی ابتدای هفته برمی‌گردد.  در بازار‌‌‌‌‌‌های جهانی نیز فردا (چهارشنبه) نشست فدرال‌رزرو آمریکا را خواهیم داشت که سیاست‌های انقباضی این نهاد می‌تواند به‌عنوان اهرم فشاری در بازار سهام کشور در نظر گرفته شود. تورم (۶/ ۸درصدی) آمریکا از سال‌۱۹۸۱ تاکنون بی‌‌‌‌‌‌سابقه بوده است، پس از انتشار این آمار سریعا بازار‌‌‌‌‌‌های جهانی سهام واکنش نشان دادند و منفی شدند، در واقع این انتظار ایجاد شد که فدرال‌رزرو به سمت افزایش هرچه بیشتر نرخ بهره حرکت کند. افزایش این پارامتر هم در ادامه به کاهش قیمت کامودیتی‌‌‌‌‌‌ها منتهی می‌شود.  این موضوع می‌تواند به‌عنوان یک عامل فشار در بازار سهام ایران در‌نظر گرفته شود چراکه تغییرات قیمت کامودیتی‌‌‌‌‌‌ها برای بازار سهام کشور که حدود ۶۰تا ۷۰‌درصد آن کامودیتی‌محور هستند مهم ارزیابی می‌شود؛ منتها بدین‌گونه نیست که فقط یک عامل بتواند بازار را وادار به حرکت کند. ممکن است از سویی کامودیتی‌‌‌‌‌‌ها در بازار سهام فشار ایجاد کنند و در مقابل نرخ ارز افزایش پیدا کرده و به‌عنوان عامل مثبت ایفای نقش کند.  باید دید که مجموع عوامل، بازار را می‌توانند به کدام سمت حرکت دهند. در صورتی‌که اثر خالص کامودیتی‌‌‌‌‌‌ها را در نظر بگیریم با فشار عرضه در بازار روبه‌رو هستیم که در طول ۲ تا ۳ هفته اخیر با افت قیمت فولاد و برخی از محصولات پتروشیمی، انعکاس آن در قیمت سهام مرتبط مشاهده شد.  سرمایه‌‌‌‌‌‌گذاران در فضای بلاتکلیفی با توجه به رویداد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اخیر در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد قرار گرفته‌‌‌‌‌‌اند. برخی معتقدند ورق مذاکرات در دقیقه ۹۰ بر‌‌‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌گردد و توافق ایجاد می‌شود و برخی دیگر هم با کاهش امیدواری همراهند.  چیزی که از کلیت رفتار‌‌‌‌‌‌ بازار‌‌‌‌‌‌ها می‌توان برداشت کرد این موضوع بوده که امیدواری در راستای حصول توافق برجام کمتر شده است. در چنین فضایی به‌نظر می‌رسد اولویت رشد و بازدهی در دارایی‌هایی همانند طلا و دلار باشد. در فاز‌‌‌‌‌‌های بعدی به دارایی‌های بعدی اعم از مسکن نیز خواهد رسید. بازار سهام نیز رشد پیدا می‌کند منتها نکته‌‌‌‌‌‌ مهم چنین شرایطی این است که بتوان از دارایی‌ها بازدهی واقعی و یا بازدهی‌‌‌‌‌‌های دلاری گرفت. بازدهی اسمی را تقریبا تمام دارایی‌‌‌‌‌‌ها ایجاد خواهند کرد، منتها موضوع حائزاهمیت این است که سرمایه‌‌‌‌‌‌گذاری به سمتی حرکت کند تا بتواند بازدهی واقعی و یا بازدهی دلاری ایجاد کند.  در صورتی‌که فضا تحریمی باشد و توافقی حاصل نشود،  برای کلیت بازار مقداری مشکل خواهد بود که بتواند بازدهی واقعی و دلاری ایجاد کند. احتمالا برخی از گروه‌ها و سهم‌‌‌‌‌‌های خاص بتوانند بازدهی دلاری ایجاد کنند.

دلار درگیر تورم بوده و ارزش واقعی اسکناس آمریکایی نیز در حال کاهش است. شرکتی که تولیدکننده کامودیتی بوده و قیمت دلاری دارد، اگر فرض کنیم قیمت کامودیتی کاهش چندانی نداشته باشد این مهم استثنایی بوده که می‌تواند بازدهی دلاری ایجاد کند.

در حالت کلی و در فضای تحریمی ممکن است شرکت‌ها دچار مشکل تولید شوند و ریسک دارایی مالی در چنین فضایی به‌طور کلی افزایش پیدا کند. در چنین شرایطی شاید بازار سهام نتواند بازار برنده‌‌‌‌‌‌ای در نظر گرفته شود.