به‌‌رغم کاربردهای متعدد، ارزشیابی سهام در کشور حرفه‌ای نوپاست به‌طوری‌که همزمان با خصوصی‌سازی ناشی از اجرای سیاست‌های اصل ۴۴ قانون اساسی و گسترش بازار سرمایه کشور قوت گرفته است. هر یک از رویکردهای یادشده موردتوجه یک دسته از فعالان بازار سرمایه کشور و رویکرد غالب آنهاست: شرکت‌های تامین سرمایه و شرکت‌های مشاور سرمایه‌گذاری عمدتا بر رویکرد تنزیل جریان نقدی، تحلیلگران و معامله‌گران سهام عمدتا بر رویکرد ضرایب قیمتی (رویکرد بسیار غالب این روزهای بازار سهام) و کارشناسان رسمی دادگستری عمدتا بر خالص ارزش روز دارایی‌ها توجه و تمرکز دارند، درحالی‌که به اعتقاد نگارنده روش‌شناسی (متدولوژی) ارزشیابی سهام باید معطوف بر هر سه رویکرد و به‌‌صورت یکپارچه باشد و کارشناسان همزمان هر سه رویکرد را در برآورد ارزش سهام یک شرکت موردنظر قرار دهند.   نوپا بودن حرفه ارزشیابی سهام، تنوع اشخاص حقیقی و حقوقی و همچنین تفاوت رویکردهای ارزشیابی بین اشخاص حقیقی و حقوقی ارائه‌دهنده خدمات ارزشیابی و فعالان و معامله‌گران بازار سهام، بعضا موجب بروز خطای تحلیلی و همچنین سهل‌‌انگاری شده است که باید توسط محافل حرفه‌ای دارای تخصص ارزشیابی سهام مورد واکاوی قرار گیرد. در این راستا، «دنیای‌اقتصاد» در نظر دارد با در نظر گرفتن ستونی ویژه در روزنامه و ارائه سلسله یادداشت‌های ارزشیابی سهام، اصول و فرآیند ارزشیابی سهام شرکت‌ها را با توجه به مقتضیات و شرایط روز بازار سرمایه کشور تحلیل کند.

ارزشیابی سهام شرکت‌ها در بازار سرمایه کشور به سه رویکرد تنزیل جریان نقدی، ضرایب قیمتی یا مقایسه‌ای و خالص ارزش روز دارایی‌ها انجام می‌شود. دو رویکرد نخست معمول توسط کارشناسان بازار سهام (به‌ترتیب شرکت‌های تامین سرمایه، شرکت‌های مشاور سرمایه‌گذاری و فعالان بازار) به‌منظور برآورد ارزش خُرد سهام و رویکرد خالص ارزش روز دارایی‌ها عمدتا توسط کارشناسان رسمی دادگستری و به‌منظور معاملات کنترلی سهام انجام می‌شود.  در شرایط عادی و متعارف، خالص ارزش روز دارایی‌ها معمولا سقف ارزش سهام شرکت‌های بازار سرمایه ایران را برای «معاملات خُرد» در بین رویکردهای مذکور به‌دست می‌دهد، درحالی‌که در ارزشیابی به روش خالص ارزش روز دارایی‌ها در بازارسرمایه کشورهای توسعه‌یافته، خالص ارزش روز دارایی‌ها در حقیقت حداقل ارزش سهام شرکت‌هاست که این موضوع علت مالی و اقتصادی دارد (البته در زمان نگارش این یادداشت، سهام برخی از شرکت‌های کوچک در بازار سهام کشور – به علل مختلف - بعضا به ۴ تا ۵ برابر خالص ارزش روز دارایی‌های آن رسیده که این پدیده با ادامه شرایط جاری می‌تواند به شرکت‌های بزرگ نیز تسری یابد، موضوعی که برخی را مدعی ایجاد شرایط جدید در بازار سهام نسبت به گذشته کرده است!).

از منظر محرک‌های ارزش سهام شرکت‌ها، بازار سرمایه ایران دو تفاوت اساسی با بازار سهام کشورهای توسعه‌یافته دارد:

الف) متغیرهای اسمی یا متغیرهای واقعی: رشد ارزش سهام اغلب شرکت‌های کشور در یک دهه گذشته ناشی از متغیرهای اسمی (Nominal Variables) نظیر نرخ تورم، نرخ ارز و قیمت‌های جهانی بوده، درحالی‌که در بازار توسعه‌یافته عمدتا متاثر از متغیرهای واقعی (Real Variables) یعنی افزایش مقداری فروش و البته افزایش قیمت ناشی از مزیت رقابتی شرکت‌هاست. رشد متاثر از متغیرهای اسمی غالبا متلاطم و بی‌کیفیت است که شواهد آن در بازار سرمایه ایران بسیار مشاهده می‌شود. در واقع، در یک بازار توسعه‌یافته، هنگامی‌که انتظار شکوفایی اقتصادی می‌رود، ارزش بازار سهام نیز رشد می‌کند، اما در بازار سهام کشور حداقل در یک دهه اخیر نرخ تورم و تضعیف پول ملی جریان غالب بر رشد ارزش سهام شرکت‌ها بوده است و به‌نظر می‌‌رسد در آینده هم این وضعیت ادامه یابد. به بیان دیگر، رشد (یا افول) ارزش بازار سهام در بازار توسعه‌یافته ناشی از افزایش (یا کاهش) قدرت خرید عموم و افزایش رفاه در جامعه است، درحالی‌که رشد ارزش بازار سهام در ایران عمدتا همزمان با کاهش قدرت خرید مردم و کوچک‌شدن سفره عموم مردم بوده است.

ب) سهم دارایی‌های غیرعملیاتی از ارزش سهام شرکت‌ها: ارزش سهام شرکت‌ها حاصل سه بخش عملیاتی، غیرعملیاتی و آپشن‌های نهفته در کسب‌وکار شرکت‌هاست. اقلام غیرعملیاتی (دارایی‌ها و بدهی‌های غیرعملیاتی) سهم قابل‌توجهی از ارزش سهام برخی شرکت‌ها را در بازار سهام کشور تشکیل می‌دهد و بعضا سهم آن از ارزش کل سهام شرکت بیشتر از سهم بخش عملیاتی هم می‌شود. اینکه چرا برخی از شرکت‌ها در ایران، برخلاف بازار توسعه‌یافته، دارایی‌های غیرعملیاتی و مازاد بالایی دارند، به ساختار اقتصادی و همچنین حاکمیت شرکتی ضعیف و موارد دیگر در کشور برمی‌گردد. نمونه ساختار اقتصادی را می‌توان به داشتن املاک نجومی بانک‌ها ناشی از تملک آنها در قبال وثائق تسهیلات بانکی اشاره کرد.

تفاوت‌های فوق‌الذکر موجب می‌شود گاه ‌و بیگاه سرمایه‌گذاران خرد در بازار سرمایه کشور با جهش‌های متغیرهای اقتصاد کلان نظیر نرخ تورم و نرخ ارز، رویکرد خود را در ارزشیابی و انتخاب سهام شرکت‌ها تغییر دهند. به‌عبارت دیگر، سرمایه‌گذاران خُرد و حتی سهامداران نهادی در چند وقت اخیر به‌جای توجه اصلی بر سودآوری فعلی و موردانتظار شرکت‌ها به خالص ارزش روز دارایی‌های شرکت‌ها یا با تسامح ارزش جایگزینی آن و حتی فراتر از آن تمرکز کنند، بدون توجه به اینکه چه تناسبی بین قیمت بازار سهام و سودآوری آن وجود دارد! دارایی‌های غیرعملیاتی و تجدید ارزیابی از محل دارایی‌ها (به علت خالص ارزش روز بالای دارایی‌های آن) یکی از علت‌ها یا شاید بهانه‌های اصلی رشد ارزش بازار سهام شرکت‌ها در شرکت‌های کوچک و بزرگ بوده است (اینکه آیا تجدید ارزیابی لزوما می‌تواند موجب جهش قابل‌ملاحظه در ارزش سهام یک شرکت شود یا خیر، در یادداشت جداگانه‌ای مورد بررسی قرار خواهد گرفت). در این خصوص، شاخص ساده‌ای برای ارزیابی خرید سهام برخی شرکت‌های این روزهای بازار قابل‌کاربرد است: اگر قرار است ۱۰۰ درصد سهام شرکت را به «همین قیمت تابلو» بخرید و سپس بنگاه‌داری کنید، آیا این کار (خرید) را انجام می‌دادید؟ درحال‌حاضر معامله کنترلی سهام برخی شرکت‌ها مشتری ندارد!