دنیای اقتصاد- شروین شهریاری: بازار سهام همزمان با تشدید ریسک‌های محیطی، دومین هفته متوالی منفی خود را در سال ۹۶ با افت یک درصدی پشت سر گذاشت تا با عقب‌نشینی شاخص به کمتر از مرز ۸۰ هزار واحد، روند صعودی کم‌رمق اخیر هم با مانع رو‌به‌رو شود. در همین حال، برخی آرایش‌های نموداری بر امکان تداوم افت ملایم و فرسایشی شاخص در کوتاه مدت دلالت دارند. از منظر بنیادی نیز با فرض ثبات متغیرهای اقتصادی، انگیزه فوری برای ترغیب معنادار طرف تقاضا و تحریک خریداران دیده نمی‌شود. به این ترتیب، با فقدان نشانه‌های رشد از منظر تکنیکی و بنیادی، به نظر می‌رسد فضای صبر و انتظار با چاشنی رکود باز هم توصیف‌کننده وضعیت بورس تهران در کوتاه مدت باشد. در این میان، نگاه سرمایه‌گذاران عمدتا به تحرکات صعودی در تک‌سهم‌ها معطوف خواهد بود؛ جایی که با عدم پیروی قیمت‌ها از یک مبنای منطقی، نتیجه نهایی سرمایه‌گذاری عمدتا به بازی خوانی جریان نقدینگی و تا حدی بخت و اقبال وابسته خواهد بود.

سه ضلع مثلث رکود بورس

از بین همه عواملی که بر فضای بازار سهام اثرگذارند شاید بتوان سه مورد را به‌عنوان اصلی‌ترین‌ها به لحاظ سطح اهمیت تلقی کرد. این سه عامل که هر یک به‌طور متفاوتی بر ارزش‌گذاری سهام و به تبع آن رونق بازار تاثیرگذار‌ند عبارتند از: نرخ برابری ارز، قیمت جهانی کالا (به ویژه نفت، محصولات پتروشیمی و فلزات اساسی) و نرخ‌های سود موسوم به بدون ریسک (در قالب اوراق بدهی و سپرده‌های بانکی) هستند. در این میان، ریال ضعیف‌تر، قیمت‌های جهانی بالاتر و نرخ سود کمتر تشکیل‌دهنده سه ضلع مثلث طلایی رونق به شمار می‌روند و عکس این حالت هم طبیعتا بسته به شدت و ضعف هر یک از عوامل منجر به رکود بازار می‌شود. اگر وضعیت فعلی بورس تهران را از منظر همین سه عامل بررسی کنیم دیگر درک علت شرایط راکد بازار سهام دشوار نخواهد بود؛ زیرا نرخ‌های برابری ارزهای خارجی برای مدت طولانی است که رشد محسوس نداشته و اساسا ارزش ریال، نسبت به اوج بهمن‌ماه‌ ۹۱، تقویت شده است.

از منظر فاکتور دوم، قیمت‌های جهانی سیگنال مثبتی نشان نمی‌دهند و وضعیت چین به‌عنوان مهم‌ترین‌ عامل تاثیرگذار بر قیمت‌ها هم چندی است با ابهاماتی مواجه شده است. در نهایت، نرخ‌های سود روزشمار در دسترس سرمایه‌گذاران در قالب سپرده‌های کوتاه مدت، صندوق‌های با درآمد ثابت و اوراق بدهی هم به شکل پایداری بالای ۲۰ درصد قرار دارند و چشم‌انداز کاهش آنها به دلیل مشکلات ساختاری بانک‌ها در کوتاه مدت دیده نمی‌شود. به این ترتیب، از بین سه ضلع مثلث عوامل تاثیرگذار بر بورس، هر سه مورد فعلا در جهت رکودی ایفای نقش می‌کنند و مهم‌تر از آن، در هیچ یک هم در افق چندماهه نشانه تغییر معناداری دیده نمی‌شود. بنابراین می‌توان گفت واکنش فعلی بورس تهران در کلیت خود به لحاظ تحلیلی کاملا توجیه‌پذیر است و برای تغییر معنادار این شرایط، باید منتظر تحول در حداقل یکی از اضلاع سه‌گانه مثلث رکودزای بازار سهام بود.

دردسر نوظهور بازار

یکی از ویژگی‌های بازار سهام ایران این است که با وسوسه سود سرشار در کوتاه‌مدت، سرمایه‌گذاران جدید زیادی را در طول زمان به‌عنوان بازیگران موقت خود می‌پذیرد و این افراد پس از تجربه‌های عمدتا تلخ، عطای این بازار را به لقایش می‌بخشند و دیگر سودای کسب ثروت از طریق بورس را از سر بیرون می‌کنند. الگوی تکراری این مسیر که عمدتا از سوی سرمایه‌گذاران حقیقی تجربه می‌شود عبارت از یک دوره کوتاه کسب بازدهی رویایی با اتکا بر روش‌های غیر‌اصولی و عمدتا با چاشنی شانس و اقبال است که از آنجا که با مبنای تحلیلی و منطقی به لحاظ توجیه سرمایه‌گذاری همراه نیست، پس از یک دوره هیجان موقت صعودی، با واقعیت تلخ «زیان» مواجه می‌شود. در نمونه‌های قبلی، این موج حضور و سقوط سرمایه‌گذاران تازه‌وارد با عمق کم و دامنه محدود در چند نماد معاملاتی تجربه می‌شد و پس از مدت نسبتا کوتاهی، ناکامی به سراغ این سرمایه‌گذاران می‌آمد. اما اخیرا، بازار سهام، با شرایط مشابهی رو‌به‌رو شده که هر چند مشابهت ماهوی با اتفاقات قبلی دارد اما از لحاظ ابعاد، بسیار فراتر رفته است. به این ترتیب، اکنون با موجی از تقاضای سهام توسط سرمایه‌گذاران عمدتا نوظهور حقیقی مواجه هستیم که نه تنها با فقدان پشتوانه تحلیلی سهام شرکت‌ها را هدف می‌گیرند بلکه در برابر عرضه‌های سهامدار عمده یا گزارش‌های تشدید زیان، عقب نمی‌نشینند و حتی آتش تقاضا را تند‌تر می‌کنند. رفتار این سرمایه‌گذاران باعث شده تا با ثبت بازدهی چند ده و گاه چند صد درصدی در سهام عمدتا ضعیف و کوچک، توجه دیگر معامله‌گران هم تا حدی به این موقعیت‌های اغواکننده جلب شود و بخشی هم با این موج‌های سفته‌بازانه و پردامنه همراه شوند. به نظر می‌رسد این وضعیت درآینده نزدیک از دو جهت فشار مضاعف نامساعدی بر کلیت بازار وارد کند: اول اینکه روند معاملات نشان می‌دهد که عمدتا با عرضه‌های سنگین سهامداران عمده، سهام شناور شرکت‌های ضعیف به نحو قابل توجهی زیاد شده و این سهام در یک عملیات کمابیش «پینگ‌پونگی»‌ در نهایت روی دست گروهی از سرمایه‌گذاران جدید که صرفا با انگیزه کوتاه‌مدت به بازی وارد شده‌اند می‌ماند. نکته دوم این است که افزایش حجم اعتبارات در شبکه کارگزاری گویای آن است که این خریدها و موج‌های بزرگ تقاضا متاسفانه عمدتا با پشتوانه منابع بدهی و استقراض کوتاه‌مدت از شبکه بانکی، تامین مالی شده‌اند و در نتیجه منابع پایداری به لحاظ دوام و بردباری نیستند. ترکیب این دو عامل، با ضعف بنیادین سهام مورد تقاضا، شرایط پیچیده‌ای را به‌وجود می‌آورد که نمی‌توان پایان خوشی را برای آن متصور بود، از این‌رو باید گفت گروه دیگری از بازیگران موقت بورس تهران پس از یک دوره موقت سرخوشی کاذب، در حال نزدیک شدن به پایان تلخ ماجراجویی خود هستند؛ شرایطی که به دلیل ابعاد بزرگتر نسبت به دفعات قبلی، می‌تواند تاثیر منفی مهمی بر کلیت بازار نیز بگذارد.

ساز مخالف داده‌ها با بانک‌های مرکزی

از امروز تا پایان هفته آینده بانک‌های مرکزی مهم جهان نشست‌هایی را جهت تصمیم‌گیری درباره سیاست‌های پولی برگزار خواهند کرد. در بین آنها، نشست امروز بانک مرکزی اروپا و هفته آینده فدرال‌رزرو مهم‌تر از بقیه تلقی می‌شود. این اهمیت از آن جهت مضاعف است که داده‌های اخیر بازار کار و تورم به‌عنوان دو عامل مهم در تصمیم‌گیری درخصوص سیاست پولی سیگنال‌هایی از ضعف را نشان داده‌اند. در همین راستا، شاخص‌های تورمی مد‌نظر بانک‌های مرکزی پس از نزدیک شدن به هدف دو درصدی در دو ماه قبل بار دیگر در حوزه یورو و ایالات‌متحده رو به کاهش گذارده‌اند و آمار اشتغال هم به‌ویژه در آمریکا ضعیف‌تر از حد انتظار بوده است. این شرایط موجب شده تا سرمایه‌گذاران هر‌گونه حرکت انقباضی در نشست‌های پیش‌رو را غیر‌مهم تلقی کنند و با اتکا بر داده‌های اقتصادی، مسیر تداوم انقباض پولی را پرچالش تلقی کنند. به این ترتیب کارشناسان بیش از تصمیم بانک‌های مرکزی در روزهای آتی متوجه لحن بیانیه و نیز محتوای کنفرانس خبری روسای این نهادها خواهند بود تا مشخص شود آیا داده‌های اقتصادی اخیر بر نگاه تصمیم‌سازان پولی هم تاثیر منفی گذاشته است یا با ادامه خوش‌بینی سیاست‌گذاران و خروج از انبساط پولی، بازارهای ریسک‌پذیر نظیر سهام بار دیگر به مسیر صعودی باز‌می‌گردند.