مقاله
۴ گام برای ساختن یک سبد اوراق بهادار مناسب
مقدمه
امروزه در بازارهای مالی، حفظ یک سبد سهام خوب برای موفقیت سرمایهگذاران حیاتی است. به عنوان یک سرمایهگذار فردی، شما نیازمند دانستن چگونگی تعیین تخصیص داراییای هستید که بهترین تطابق را با استراتژی و اهداف سرمایهگذاری شخصی شما داشته باشد. به عبارت دیگر، سبد سهام شما باید نیازهای آینده شما برای سرمایه را برآورده و خیال شما را آسوده کند.
سرمایهگذاران میتوانند سبد سهامی همسو با اهداف و استراتژیهای سرمایهگذاری خود با پیروی از رویکردی سیستماتیک بسازند. در این مقاله برخی گامهای اساسی برای اتخاذ چنین رویکردی را مرور میکنیم:
گام اول: تعیین شیوه تخصیص دارایی مناسب شما
تعیین اهداف سرمایهگذاری و موقعیت مالی فردی اولین وظیفه شما در ساخت پورتفولیو است.
مقدمه
امروزه در بازارهای مالی، حفظ یک سبد سهام خوب برای موفقیت سرمایهگذاران حیاتی است. به عنوان یک سرمایهگذار فردی، شما نیازمند دانستن چگونگی تعیین تخصیص داراییای هستید که بهترین تطابق را با استراتژی و اهداف سرمایهگذاری شخصی شما داشته باشد. به عبارت دیگر، سبد سهام شما باید نیازهای آینده شما برای سرمایه را برآورده و خیال شما را آسوده کند.
سرمایهگذاران میتوانند سبد سهامی همسو با اهداف و استراتژیهای سرمایهگذاری خود با پیروی از رویکردی سیستماتیک بسازند. در این مقاله برخی گامهای اساسی برای اتخاذ چنین رویکردی را مرور میکنیم:
گام اول: تعیین شیوه تخصیص دارایی مناسب شما
تعیین اهداف سرمایهگذاری و موقعیت مالی فردی اولین وظیفه شما در ساخت پورتفولیو است. از موارد مهم سن است و اینکه چه مدت فرصت دارید تا سرمایهگذاری شما رشد کند و همچنین نیازمند چه مقداری از سرمایه برای سرمایهگذاری هستید و نیازهای سرمایهای آینده شما چیست. مسلما استراتژی جوانی که تازه فارغالتحصیل شده، مجرد و در شروع مسیر زندگی است با استراتژی یک فرد ۵۵ ساله که در شرف بازنشستگی است و همزمان باید هزینه دانشگاه فرزندش را نیز پرداخت کند متفاوت است.
عامل دومی که باید در نظر بگیرید، شخصیت شما و نوسانات ریسک است. آیا از جمله افرادی هستید که ریسک بیشتر برای رسیدن به بازدهی بیشتر را میپذیرید؟ هر شخصی میخواهد هر سال نسبت به سال قبل بازده بیشتری بدست آورد. اما اگر شما کسی هستید که وقتی سرمایهگذاریتان در کوتاه مدت افت میکند خوابتان نمیبرد و دچار تنش عصبی میشوید، باید گفت که احتمال سود بردن کلان به تحمل فشار عصبی نمی ارزد.
همانطور که اشاره شد، شفاف سازی وضعیت کنونی و نیازهای سرمایهای آینده و همچنین ریسکپذیری شما عوامل تعیینکننده چگونگی تخصیص سرمایه شما به طبقات مختلف دارایی ها خواهد بود. احتمال اخذ بازده بیشتر همواره هزینه دارد و آن هم هزینههای ریسک است. (قانون مشهور بده/بستان ریسک و بازده) یعنی هر چه ریسک بیشتری را تحمل کنید و بپذیرید بازده بیشتری بدست میآورید. طبق این قانون، شما نمیخواهید ریسک را حذف کنید، بلکه آن را بر حسب شیوه و وضعیت منحصر به فرد خود بهینهسازی میکنید. مثلا شخص جوانی که به درآمد سرمایهگذاری اش وابسته نیست میتواند با تلاش و جستجو بازده بیشتری در قبال تحمل ریسک بیشتر حاصل کند. به عبارت دیگر، شخص در هنگام بازنشستگی نیازمند تمرکز بر حفظ داراییهایش است به طوری که بتواند درآمدی از این داراییها کسب کند؛ البته به گونه ای که از نظر مالیاتی هم صرفه داشته باشد.
سرمایهگذاران بی مهابا (ریسک پذیر) در مقابل سرمایهگذاران محافظه کار (ریسک گریز)
به طور کلی، هرچه تحمل ریسک شما بیشتر باشد، سبد سهام شما بی مهاباتر خواهد بود؛ یعنی بخشی بزرگتری از سرمایه خود را به اوراق مالکیت و سهام و بخش کمتری را به دیگر اوراق با درآمد ثابت اختصاص خواهید داد. در عوض، هرچه ریسک کمتر باشد، سبد اوراق بهادار شما محافظهکارانهتر خواهد بود. به دو نمونه از این موارد در زیر اشاره میکنیم: یکی برای سرمایهگذار محافظهکار و دیگری برای سرمایهگذار بیمحابای میانه رو.
هدف اصلی پورتفوی محافظه کار حفظ ارزش سبد اوراق بهادار است. تخصیص نشان داده شده در بالا بازده درآمد جاری اوراق را بیان میکند و همچنین پتانسیل رشد سرمایه بلند مدت برای سرمایهگذاری در سهامهای پرکیفیت را فراهم میکند.
پورتفوی بی محابای (ریسک گریز) میانه رو میانگینی از نوسان ریسک را تحمل میکند. این نوع سبد سهام افرادی را جذب میکند که ریسک بیشتر در سبد سهام خود را برای رسیدن به تعادل رشد سرمایه و درآمد میپذیرند.
گام دوم: دستیابی به سبد اوراق بهادار طراحی شده در گام اول
پس از آنکه شیوه درست برای تخصیص داراییها را تعیین کردید، باید به سادگی سرمایه خود را بین طبقات سرمایهای مناسب تقسیم کنید. این کار در سطح اولیه دشوار نیست سهام ویژگیهای خاص خود را دارد، اما میتوانید برای دقت بیشتر، طبقات را نیز به خردهطبقاتی تقسیم کنید. به عنوان مثال یک سرمایهگذار میتواند سهام خود را بین بخش و قسمتهای مختلف بازار یا به سهامهای داخی و خارجی تقسیم کند. اوراق قرضه را نیز میتوان به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت یا اوراق قرضه دولتی و شرکتی تقسیم کرد.
چندین راه برای انتخاب داراییها و اوراق بهادار وجود دارند که میتوانند استراتژی تخصیص سرمایه شما را تحقق بخشند (به خاطر داشته باشید که کیفیت و ظرفیت چیزی که میخرید را تحلیل کنید زیرا همه اوراق قرضه و سهامها مثل هم نیستند).
انتخاب سهام: سهامی را انتخاب کنید که سطح ریسک مورد نظر شما را تحقق ببخشد. در قسمت سهام سبد اوراق بهادار، نقشها (خصوصی و عمومی، نوع بازار و یا سهام ) عواملی هستند که باید در نظر گرفته شوند. سازمانها را با استفاده از stock screensها تحلیل کنید تا بتوانید سهام بالقوه مورد نظر خود را بیابید (فهرست آن را کوتاه کنید) و از تحلیل عمیق هر کدام از سهامهای بالقوه در ابتدای کار خودداری کنید؛ یعنی اول فهرست را کوتاه کنید سپس به تحلیل عمیق دست بزنید. این بخش از کار دشوارترین مرحلة افزودن اوراق بهادار به سبد سهام شما است و مستلزم آن است که به صورت دورهای تغییرات قیمت در سهامهای تحت مالکیت خود را پایش کنید و در خصوص شرکت و صنعت مورد نظر اطلاعات روزآمد داشته باشید.
انتخاب اوراق قرضه: هنگام انتخاب اوراق قرضه چندین عامل را باید در نظر بگیرید؛ مانند تخفیف، سررسید، نوع اوراق قرضه، رتبه آن و همچنین نرخ بهره کلی در محیط.
صندوقهای دو جانبه- این صندوقهای دو جانبه برای گستره متنوعی از طبقات سرمایهای در دسترس هستند و شما را قادر میسازند که سهام و اوراق قرضهای را مالک شوید که به شکلی حرفهای مورد پذیرش قرار گرفته و بهوسیله مدیران صندوق انتخاب شده است.
البته مدیران صندوق برای خدمات خود هزینهای دریافت میکنند که از سودی که کسب میکنید کسر میشود. صندوقهای شاخصی نیز میتوانند گزینه دیگری باشند این صندوقها هزینه کمتری دریافت میکنند؛ زیرا یک شاخص ثابت را منعکس میکنند و به همین دلیل مدیریت آنها به شکلی منفعل انجام میشود.
صندوقهای قابل معامله (ETF): اگر ترجیح میدهید که در صندوقهای دوجانبه سرمایهگذاری نکنید صندوقهای قابل معامله میتوانند گزینهای موجه برای شما باشند. میتوانید ETF ها را صندوق های دوجانبهای تصور کنید که مانند سهام معامله میشوند. ETF ها شبیه صندوقهای دوجانبه هستند زیرا سبد بزرگی از سهام هستند. تنها تفاوتشان این است که به صورت فعال مدیریت نمیشوند اما یک شاخص معین را پیگیری و یا سایر سبدهای سهام را ردگیری میکنند. از آنجا که مدیریت صندوقهای قابل معامله منفعل است، این صندوقها در عین حال که نسبت به صندوقهای دوجانبه هزینه کمتری دارند، تنوع بیشتری هم ارائه میکنند. صندوقهای قابل معامله همچنین یک گستره پهناور از طبقات دارایی مختلف را پوشش میدهند که میتوانند ابزاری مناسب برای به نتیجه رسیدن سبد اوراق بهادار شما باشد.
گام سوم. سنجش مجدد وزنهای سبد اوراق بهادار
پس از انتخاب موارد لازم برای تشکیل سبد اوراق بهادار باید آن را به صورت دورهای تحلیل کنید و تعادل آن را دوباره به وجود آورید، زیرا حرکات بازار میتوانند وزندهی اولیه شما را تغییر دهند. برای تخصیص دارایی واقعی سبد اوراق بهادار شما باید سرمایهگذاریها را به صورت کمّی دسته بندی کنید و نسبت ارزش هر کدام از آنها را نسبت به کل سبد بسنجید.
سایر عواملی که طی زمان تغییر میکنند عبارتند از وضعیت مالی فعلی شرکت، نیازهای آینده شما و تحمل نوسان ریسک از جانب شما. اگر چنین تغییراتی وجود داشته باشد، باید پورتفولیوی خود را نیز به نسبت آنها تغییر دهید. اگر تحمل ریسک شما کمتر شده باشد باید میزان سهام سبد خود را کاهش دهید. شاید هم ریسک پذیری شما افزایش یابد. در این صورت باید در تخصیص داراییهای خود بخش کوچکی را به سهامهای پرریسکتر اختصاص دهید.
اساسا، برای ایجاد تعادل مجدد باید تعیین کنید که در وزندهی موقعیت خود به کدام طبقه از داراییها وزن کمتری داده و به کدام وزن بیشتری دادهاید. مثلا، فرض کنید که شما ۳۰ درصد داراییهای خود را به سهامهای شرکتهای کوچک تخصیص دادهاید، در حالی که دادههای شما میگوید که باید تنها ۱۵ درصد از داراییهای خود را به این طبقه اختصاص دهید. در این صورت ایجاد تعادل مجدد شامل تعیین مقدار نیاز کاهش این موضع از جانب شما و تخصیص آن به سایر طبقات خواهد بود.
گام چهارم. ایجاد تعادل مجدد به شکلی استراتژیک
پس از آنکه نسبت به کاهش اوراق بهادار و میزان کاهش آنها تصمیم گرفتید، مشخص کنید که کدام اوراقی که قبلا وزن کمی داشتند را با فروش اوراق بهاداری که وزن بیشتری به آنها دادهاید میخرید. برای انتخاب اوراق بهادار از روشی که در گام دوم شرح داده شده استفاده کنید.
وقتی داراییها را برای ایجاد تعادل مجدد از سبد اوراق بهادار خود میفروشید، کمی بیشتر درباره آثار مالیاتی تنظیم مجدد پورتفولیوی خود تفکرکنید. شاید سرمایهگذاری شما در سهامهای رشدی در سالهای گذشته مطلوبیت بالایی داشته است؛ اما اگر همه موقعیتهای سهام خود را برای ایجاد تعادل مجدد در سبد اوراق بهادار خود بفروشید، احتمالا با مالیاتهای فراوان ناشی از سود سرمایه مواجه خواهید شد. در این صورت احتمالا سودمندتر خواهد بود که هیچ صندوق جدیدی را در آن طبقه دارایی در آینده دخالت ندهید و در عین حال بر سایر طبقات داراییها تمرکز کنید. این امر وزندهی سهامهای شما در سبد اوراق بهادار را طی زمان کاهش میدهد بدون آنکه مالیات حاصل از کسر سرمایه را به شما تحمیل کند.
همواره، نمای کلی اوراق بهادار خود را در نظر داشته باشید. اگر مشکوکید که برخی سهامهای رشدی که وزن آنها بالا است احتمالا در معرض سقوط هستند شاید بهتر باشد آنها را باوجود تبعات مالیاتی که دارند بفروشید. نظرات تحلیلگران و گزارشهای تحقیقاتی میتوانند ابزارهایی سودمند برای شما باشند که نمای کلی تحت مالکیت خود را در نظر بگیرید و فروش زیان مالیاتی یک استراتژی است که میتوانید برای کاهش تبعات مالیاتی اتخاذ کنید.
اهمیت تنوع بخشی را به خاطر داشته باشید
طی کل فرآیند ساخت سبد اوراق بهادار، مهم است که شما به یاد داشته باشید که همواره تنوع بخشی خود را حفظ کنید. تنها کافی نیست که به سادگی اوراق بهاداری را از هر کدام از طبقات سرمایهای مالک شوید؛ بلکه باید از درون هر کدام از طبقات نیز تنوع بخشی کنید. مطمئن شوید که دارایی شما در درون یک طبقه دارایی معین در سراسر خرده طبقات و بخشهای صنایع مختلف گسترده است.
همان طور که ذکر کردیم، سرمایهگذاران میتوانند به تنوع خوبی بهوسیله استفاده از ETF ها و صندوق های متقابل دست یابند. این ابزار سرمایهگذاری به سرمایهگذاران فردی اجازه میدهد صرفه به مقیاسی که مدیران صندوق های بزرگ لذت میبرند را به دست آورند. چیزی که یک شخص عادی نمیتواند با یک میزان پول کم به وجود آورد.
نتیجهگیری
به طور کلی؛ سبد اوراق بهاداری که به خوبی تنوع بخشی شده باشد، بهترین شانس را برای شما در جهت رشد پایدار و طولانی مدت در سرمایهگذاری شما خواهد داشت. این کار دارایی شما را از ریسک سقوط زیادِ حاصل از ساختاری در اقتصاد طی زمان محافظت میکند. پایش تنوع بخشی سبد اوراق بهادار خود را پایش کنید و هر جا که لازم است اصلاحاتی انجام دهید. در این صورت موفقیت دراز مدت مالی خود را به شدت افزایش خواهید داد.
منبع investopedia
ارسال نظر