مهمترین مشکلات صنعت فولاد بعد از رکود بازار چه هستند؟
چالشهای صنعت فولاد در آستانه فصلی نو
بررسی چالشهای صنعت فولاد در شرایط فعلی و در حالی که این صنعت و بازار آن رکودی نزدیک به دو سال را پشت سر میگذارد از آنجا اهمیت دارد که به نظر میرسد این چالشها به واسطه مشکلاتی که از قبل وجود داشتهاند، در زمان رکود سرباز کرده و بیش از پیش خودنمایی کردهاند. بر این اساس به نظر میرسد بررسی چالشهای صنعت فولاد از نگاه کارشناسان در شرایطی که این صنعت به واسطه بهبود فضای بینالمللی در آستانه تحول قرار دارد، به شفافیت فضا کمک کند. حال اما سوال اصلی این است که پس از گذشت نزدیک به دو سال از رکود، چالشهای پیش روی صنعت فولاد کشور کدامها هستند؟
جای خالی استراتژی بازاریابی
به عقیده کارشناسان یکی از مشکلاتی که نه فقط طی دو سال گذشته بلکه از سالهای قبل نیز واحدهای تولیدکننده فولاد را تحت تاثیر خود قرار داده، نبود استراتژی بازاریابی است. یک کارشناس حوزه فولاد در این زمینه عقیده دارد که واحدهای تولیدکننده فولاد کمتر بر اساس یک بازاریابی حساب شده در بازار عمل کردهاند.
کیوان پورشب به «دنیای اقتصاد» میگوید: در واقع واحدهای تولیدی هیچگاه به سوی بازاریابی و نیازسنجی بازار گام برنداشتهاند، به همین علت هم از زمانی که مسکن مهر با مشکلاتی همراه شد این صنعت نیز تحت تاثیر قرار گرفت و فروش تولیداتش با افت چشمگیری همراه شد. اظهارات وی در رابطه با نبود استراتژی بازاریابی در صنعت فولاد و تولید بر اساس تقاضا در حالی است که به گفته کارشناسان نیاز به بازاریابی در بازارهای خارجی نیز احساس میشود. بر این اساس کارشناسان عقیده دارند با لغو تحریمهای بینالمللی علیه ایران، یکی از نیازهای اساسی صنعت فولاد کشور، بازاریابی بینالمللی برای تولیدات فولادی است. کارشناسان میگویند برای بازاریابی در مقاصد بینالمللی میتوان از کشورهای همسایه یا کشورهایی شروع کرد که ارتباط سیاسی خوبی با آنها وجود دارد، به این ترتیب محصولات فولادی ایران میتوانند در سایه یک بازاریابی مناسب جایگاه خود را در بازارهای بینالمللی پیدا کنند.
اما نبود استراتژی بازاریابی مناسب برای صنعت فولاد کشور با توجه به نیاز بازارهای داخلی یا بینالمللی در حالی وجود دارد که دیگر چالش این صنعت مادر به دولت مربوط میشود. به گفته پورشب، یکی از مسائلی که از ناحیه دولت، صنعتی مانند فولاد را تحت تاثیر قرار میدهد، وجود نگاهی بخشی به جای یک نگاه جامع به صنعت فولاد است. او در توضیح بیشتر میگوید: ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که اگر برای مثال قانونی را در مجلس وضع میکنیم که از معدنکاران حقوق مالکانه دریافت شود، چه اثری بر قیمت محصولات فولادی خواهد گذاشت؟ یا اینکه اگر قرار است برای افزایش درآمد دولت عوارضی دریافت شود، سهم صنعت چه خواهد شد؟
چالش دیگری که از جانب دولت بر سر راه صنعت فولاد قرار دارد مساله نرخ نهادهها و ورودیهای تولیدی است که توسط دولت تعیین میشود. به عقیده پورشب تعیین قیمت مواد اولیه یا نهادههای تولید برای صنعتی مانند فولاد در حالی است که باید این ملاحظه در نظر گرفته شود که آیا تولیدکننده از عهده پرداخت آن برمیآید یا اینکه قیمت نهایی بر اثر قیمت نهادهها چقدر رقابتی خواهد بود؟
به عقیده این کارشناس بازار فولاد، این موضوع از آنجا اهمیت دارد که تولیدکنندگان فولاد پس از حاکم شدن رکود بر این صنعت، ناچار قیمتها را کاهش دادند؛ این اتفاق در حالی رخ داده است که با توجه به قیمتهای فعلی در بازار و همچنین پایین بودن حاشیه سود در صنعت فولاد، تامین هزینههای جاری برای آنان کاری دشوار خواهد بود.
پورشب با بیان این مساله میگوید: من با پرداخت یارانه به واحدهای تولیدی موافق نیستم، اما از طرفی بهتر است دولت نیز در قیمتگذاری، تکلیفی عمل نکند، مثلا از یک طرف قیمت تمام نهادههای انرژی را آزاد نگذارد و از طرفی مالیات سنگین هم وضع کند؛ به هر ترتیب اگر دولت یک سیاست را بهعنوان مهار یک وضعیت در پیش میگیرد، نیاز است سیاستی هم برای موازنه آن برقرار کند.
خوشههای صنعتی به جای خرده صنعتها؟
وجود تعداد زیادی از واحدهای تولیدی کوچک و متوسط از دیگر چالشهایی است که کارشناسان به آن اشاره میکنند. بر این اساس پیشنهاد کارشناسان این است که برای مشاهده عملکردی مطلوبتر، بهتر است خوشههای صنعتی جایگزین واحدهای کوچک و متوسط تولیدی شوند. به عقیده پورشب تشکیل خوشههای صنعتی میتواند منجر به ایجاد زبانی مشترک برای تولیدکنندگان و صنعتکاران شود. چنین تشکلی امکان چانهزنی با دولت برای حل مشکلات را زیاد میکند و از سویی آرمانها و اهداف تولیدکنندگان را نیز به یکدیگر نزدیکتر میکند.
اما در شرایطی که واحدهای تولیدی با مشکلات مالی بسیاری همراه هستند، به نظر میرسد تامین سرمایه در گردش این واحدها برای رسیدن به شرایطی استاندارد از اولویت بیشتری برخوردار باشد. اما مشکل سرمایه در گردش واحدهای تولیدی بهعنوان یکی از مهمترین چالشها در دوران رکود و نبود تقاضا چگونه حل خواهد شد؟
با توجه به نبود تقاضا در بازار برای تولیدات فولادی، طراحی و تعریف ابزارهای نوین مالی میتواند تامین مالی واحدهای تولیدکننده فولاد را تا حدودی تضمین کند. برای مثال طی سالهای گذشته انتشار اوراق سلف استاندارد موازی برای سنگ آهن که هنوز هم جاری است اقدامی تاثیرگذار بود، همینطور انتشار انواع اوراق صکوک.
اقدام دیگری که در شرایط فعلی میتواند چالش کمبود نقدینگی واحدهای تولیدی را با بهبود همراه سازد، نقشآفرینی بانکها است. به گفته کارشناسان بانکها میتوانند با تعریف مدلهای جدید مالی واحدهای تولیدکننده و مشتریهای آنان را در شرایطی که کمبود نقدینگی آنها را تحت فشار قرار داده است، مورد حمایت قرار دهند.
چالشهایی که به آنها اشاره شد، اگرچه تنها مشکلات پیش روی صنعت فولاد نیستند اما میتوان گفت در میان مشکلات ریز و درشت صنعت فولاد در شمار دانهدرشتهایی قرار میگیرند که توجه به آنها میتواند این صنعت را برای ورود به فصلی جدید بعد از توافق هستهای آمادهتر از پیش و با اشتباهات کمتری همراه کند.
ارسال نظر