اصول اولیه در تحلیل بنیادین فلزات
شرایط عرضه فلزات
قسمت پنجم - محمدحسین بابالو: همان گونه که قبلا ذکر شد قیمت برآیندی از شرایط عمومی و تقابل عرضه و تقاضا است. در بخش سوم نمودار و وضعیت عرضه و تقاضا و در بخش چهارم شرایط کلی تقاضا به تفصیل ذکر شد. میتوان شرایط پیشنهاد یک کالا برای فروش را به عنوان عرضه در نظر گرفت که دارای دو بخش اصلی است: حجم و مقدار عرضه و قیمت تمام شده آن. مهمترین بخش این نوشتار بخش عرضه است که از هماکنون تا شاید مراحل پایانی این دوره آموزشی ادامه یابد. هرچه قیمت تمام شده یک کالا یعنی تمامی هزینههای موثر برای تولید و تحویل کالا در محل مورد نظر بیشتر باشد پتانسیلی برای افزایش قیمت است.
قسمت پنجم - محمدحسین بابالو: همان گونه که قبلا ذکر شد قیمت برآیندی از شرایط عمومی و تقابل عرضه و تقاضا است. در بخش سوم نمودار و وضعیت عرضه و تقاضا و در بخش چهارم شرایط کلی تقاضا به تفصیل ذکر شد. میتوان شرایط پیشنهاد یک کالا برای فروش را به عنوان عرضه در نظر گرفت که دارای دو بخش اصلی است: حجم و مقدار عرضه و قیمت تمام شده آن. مهمترین بخش این نوشتار بخش عرضه است که از هماکنون تا شاید مراحل پایانی این دوره آموزشی ادامه یابد. هرچه قیمت تمام شده یک کالا یعنی تمامی هزینههای موثر برای تولید و تحویل کالا در محل مورد نظر بیشتر باشد پتانسیلی برای افزایش قیمت است. از طرفی هر چه حجم عرضه بیشتر باشد به معنی آن است که خریدار گزینههای مختلفی برای خرید دارد، بنابراین اختیار عمل بیشتری داشته و میتواند با قیمت کمتری اقدام به خرید کند. بنابراین افزایش حجم عرضه پتانسیلی برای کاهش قیمتها و کاهش حجم عرضه پتانسیلی برای افزایش قیمتها است.
همانگونه که ذکر شد گام اول بررسی و تحلیل بنیادین قیمت، تخمین قیمت تمام شده است. با دانستن قیمت تمام شده هر کالایی میتوان سود نسبی را تخمین زد، بنابراین میتوان در چانهزنیها بسیار موفق عمل کرد. برای تخمین قیمت تمامشده، قیمت خام محصول را محاسبه کرده و پس از آن هزینه حملونقل، هزینه معامله (مثلا کارمزد بورس)، هزینه انبارداری، بازرسی، خواب سرمایه، مالیات، عوارض و بسیاری هزینه دیگر اضافه شده تا قیمت تمام شده عرضه در نمودار عرضه و تقاضا کشف شود. از طرفی با احتساب سود نسبی (به تبع تورم و نرخ بهره رسمی و غیررسمی) شاید بتوان کف قیمتی یک کالا را نیز حدس زد. به تجربه ثابت شده است که تنها در بحرانهای عمیق اقتصادی قیمت معامله، کمتر از قیمت تمام شده خواهد بود. نیازی نیست تا ویژگیهای ذکر شده را همچون یک نمودار ترسیم کنیم، بلکه دانستن مفاهیم کلی آن کافی است. قیمت تمام شده هر کالایی را میتوان مهمترین کف قیمت بنیادین یک کالا در نظر گرفت.
تنها به عنوان یک نمونه میتوان مهمترین فاکتور در هزینه تولید و حمل یک کالا مثلا یک فلز را قیمت انرژی دانست که سادهترین برآورد آن قیمت نفت خام است. این در حالی است که شاید دانستن قیمت تمام شده یک فلز چندان مهم نباشد، ولی نوسان آن برای تخمین نوسان قیمت تمام شده یک فلز بسیار مهم است. نهایتا نوسان قیمت تمام شده هر فلزی را میتوان نزدیک به ۳۲درصد از نوسان قیمت نفت دانست.*
انواع عرضه:
برخلاف تقاضا، عرضه همیشه حالت فیزیکی دارد یعنی عرضه بر پایه تحویل کالا بهصورت فیزیکی استوار است. همانگونه که تقاضا به چند نوع متفاوت تقسیم میشود عرضه را نیز میتوان به چند بخش متفاوت تقسیم کرد. ما در این نوشتار عرضه را براساس زمان تحویل به دو بخش اصلی تقسیم میکنیم:
- عرضه کالا در زمان حال: که فروشنده کالایی که در حال تولید است یا کالای موجود در انبار را عرضه میکند. این نوع عرضه مدت دار نیست یعنی هماکنون یا در زمان بسیار کوتاهی امکان تحویل آن وجود دارد. این نوع عرضه به دو بخش عرضه محصولات تولیدی و عرضه تجاری (عرضه جنس خریداری شده) تقسیم میشود.
- عرضه کالا در زمان آینده: در این نوع عرضه کالا موجود نیست. فروشنده بر اساس تقاضا یا شیوه معامله کالایی را تولید خواهد کرد و در زمان مقرر تحویل میدهد. خریدار نیز میتواند بر پایه معامله اولیه و تحویل فیزیکی آن، معاملههای دیگری را ترتیب دهد و به عبارت دیگر تعهد فروشنده اصلی را معامله کند یا در معاملات اختیار معامله (Option) فروشنده تعهد میکند که کالایی را در زمان مقرر به خریدار تحویل دهد. به عبارت دیگر فروشنده باید کالایی را خریداری کرده و در آن زمان تحویل دهد بنابراین این شیوه معامله زمانی رونق پیدا میکند که چشمانداز قیمتها منفی باشد. فروشنده که میداند قیمتها رو به پایین است میتواند از این کاهش قیمت کسب سود کند.
- عرضه سرمایهگذاری: در پارهای از زمانها برخی موسسات و بانکها به دلایل مختلف اقدام به عرضه محصولات انبار خود میکنند. به عبارتی حجم عرضه سرمایهگذاری تنها تابع ذخایر موجود و سیاستهای مدیران سرمایهگذار شکل میگیرد. در شرایطی که پیشبینی کاهش قیمتها رخنمایی کند یا سیاستگذاران به هر دلیل به پول نیاز داشته باشند شاهد افزایش عرضه سرمایهگذاری خواهیم بود.
البته موارد ذکرشده نیاز به توضیح دارد. حجم عرضه تولیدی در تناسب کامل با حجم سرمایهگذاریها و حجم تولید نیز در هر صنعت مشخص است. درخصوص عرضه آتی نیز شرایط مشابه است و بنا بر برآوردهای تولید شکل میگیرد. درخصوص عرضه اختیار معامله (Option) هم با توجه به افزایش عرضه در روزهای کاهش قیمتها و اجبار معاملهگر به تهیه آن میتوان تاثیر آن را بر روند کلی بازار چندان پراهمیت ندانست. به عبارت بهتر؛ این موارد نمیتوانند جهتگیری کل بازار را تغییر دهند ولی روند عمومی آن را تسهیل و تسریع میکنند. این در حالی است که عرضه سرمایهگذاری اصلا اینگونه نیست. افزایش عرضه سرمایهگذاری شاید هیچ دلیل مشخصی نداشته باشد. این رخداد میتواند به کاهش موجودی انبارها بینجامد ولی در عین حال این حجم به بازارهای جهانی عرضه میشود که پتانسیل قدرتمندی برای کاهش قیمتها است. به عبارت بهتر، هم شاهد کاهش موجودی انبارها هستیم و هم کاهش قیمتها. در چهار ماه اول سال ۲۰۱۳ درخصوص مس دقیقا این اتفاق رخ داد. در این زمان بانکهای سرمایهگذاری ذخایر مس و آلومینیوم را به عنوان وثیقه نمیپذیرفتند که در عین کاهش محسوس و شتابان موجودی انبارها شاهد کاهش قیمتها نیز بودیم. هماکنون بورس فلزات لندن تمهیداتی را اندیشیده است که خریداران تمایل داشته باشند تا کالاهای خود را از انبار خارج کنند که یکی از پتانسیلهای کاهش موجودی انبارها است. از سویی هماکنون با توجه به برخی اشتباهات و حتی تقلب در ارائه موجودی انبارها، در بازار چین برخی بانکها و بورسها اقدام به ارزیابی مجدد و راستیآزمایی در این ارتباط کردهاند. درخصوص برخی آمارهای ارائه شده از چین میتوان با نظر انتقادی نگریست.
* برای اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید به مقاله نفت چگونه قیمت فلزات را تغییر میدهد؟ منتشر شده در روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۱۶۶۱ - مورخ ۱۸/۸/۸۷ مراجعه کنید.
ارسال نظر