قسمت چهارم: محمد‌حسین بابالو: تقاضا یعنی قابلیت و نیاز به خرید هر چه افزایش یابد، پتانسیلی برای افزایش قیمت‌ها است. در علوم مختلف تقاضا انواع مختلفی دارد. به عنوان مثال در مفاهیم مربوط به بازاریابی انواع مختلفی از تقاضا طبقه‌بندی می‌شود از جمله: تقاضای منفی، پنهان، تنزلی، فصلی و ... ولی در تحلیل بنیادین شرایط اندکی متفاوت است. در چارچوب تحلیل بنیادین با محوریت فلزات، تقاضا را به دو صورت کلی فرض می‌کنیم: - تقاضای واقعی که با هدف خرید صورت می‌گیرد و ممکن است که به خرید بینجامد. مهم‌ترین‌ نوع تقاضا، تقاضای واقعی است که در تحلیل بنیادین مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

- تقاضای غیرواقعی که تنها در مرحله استعلام قیمت باقی می‌ماند و هدف از این نوع تقاضا فقط اخذ قیمت است نه خرید. افزایش استعلام قیمت می‌تواند داده‌ای باشد که نشان می‌دهد تمایل به خرید افزایش یافته است. تجربه نشان داده است که افزایش استعلام قیمت، خود پتانسیلی ضعیف برای افزایش قیمت‌ها است ولی عمق، وسعت و اهمیت کمی دارد و غالبا به آن توجه نمی‌کنیم.

همان‌گونه که ذکر شد در تحلیل بنیادی، تقاضای واقعی را مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهیم. در هر بازاری بالاخص بازار فلزات و به‌صورت مجزا، سه نوع تقاضای واقعی وجود دارد که عبارتند از:

- تقاضای فیزیکی: تقاضایی که خریدار کالایی را خریده و در موعد خود تحویل می‌گیرد. این قبیل تقاضا از حجم نسبتا ثابت و نوسان محدودی برخوردار بوده ولی تاثیر گسترده و موثری دارد. به صورت کلی، تغییر حجم تولیدات صنعتی یک کشور را می‌توان ساده‌ترین داده برای تغییر حجم تقاضای فیزیکی قلمداد کرد یا برای اقتصادهای نوظهور با جایگاه قدرتمند سرمایه‌گذاری‌های جدید و افزایش حجم تولید فیزیکی (به استثنای خدمات)، شاید بتوان رشد اقتصادی یا رشد تولید ناخالص داخلی را ملاک ساده دیگری به شمار آورد . این در حالی است که دورنمای آن در قرابت بالایی با شاخص مدیران خرید صنعتی PMI قرار دارد. در ادبیات بازار و با وجود برخی تفاوت‌ها، تقاضای فیزیکی به تقاضای موثر هم معروف شده است.

- تقاضای سفته‌بازی: این نوع تقاضا که به تقاضای تکنیکال نیز معروف است، خرید برای تحویل فیزیکی نیست بلکه به امید افزایش قیمت و فروش مجدد و کسب سود شکل می‌گیرد. این قبیل تقاضا بیشتر در قراردادهای آتی و به ندرت در قراردادهای سلف و نقدی دیده شده و افزایش حجم خرید فیزیکی، پتانسیل قدرتمندی برای افزایش قیمت‌ها است. این حجم تقاضا هیچ محدودیتی ندارد و هر کسی می‌تواند با هر میزان دارایی وارد این بازار شود. نکته مهم در این نوع تقاضا آن است که هر شخص حقیقی یا حقوقی با دارایی وسیع و با گذاشتن شکل‌های متعدد خرید، می‌تواند هر بازاری را صعودی کند. این نوع تقاضا بیشتر در بازار فلزات گرانبها، حامل‌های انرژی و مس خودنمایی می‌کند. این حجم تقاضا می‌تواند در بازارهای فیزیکی نیز خودنمایی کند و در زمان افزایش قیمت با خرید و فروش می‌توان کسب سود کرد. اجباری نیست که کالای معامله شده را به سرعت تحویل بگیرید و می‌توان از همان انبار که جنس در آن موجود است اقدام به فروش کرد که به شرایط معامله باز‌می‌گردد. در بازار فولاد داخلی این حجم تقاضا و این قبیل معاملات بسیار دیده می‌شود. حجم تقاضای سفته‌بازی را می‌توان از حجم معاملات صورت گرفته در مقایسه با دوره زمانی مثلا ۱۰۰ روزه یا بیشتر تشخیص داد. این نوع تقاضا بسیار خطرناک است زیرا هر بازاری را می‌تواند به سادگی نوسانی کند. فراموش نکنیم که غالبا در معاملات سفته‌بازی غالب معامله گران متضرر می‌شوند. یک سفته‌باز ثروتمند می‌تواند به عنوان خریدار وارد عمل شده و خرید را چنان جذاب نشان دهد که کل بازار را صعودی کند. سپس اجناس خریداری شده را مجددا فروخته و سود هنگفتی را کسب کند. در بازارهای داخلی و به‌صورت سنتی این رفتار را بازی زرگری یا جنگ زرگری می‌نامند. در بازار سهام ایران نیز چنین رفتاری بسیار دیده شده و باز هم دیده خواهد شد. فعالان کوچکتر و بی‌خبر، همیشه بزرگ‌ترین بازنده‌های این رویکرد هستند بنابراین نباید همیشه فریب افزایش قیمت‌ها را خورد. فعالان بزرگ‌تر چه حقیقی و چه حقوقی را می‌توان منبع این رویکرد معاملاتی دانست.

- تقاضای سرمایه‌گذاری: این نوع تقاضا شباهت بسیاری با تقاضای سفته‌بازی داشته ولی تفاوت‌هایی نیز دارد. در این نوع تقاضا، کالای خریداری شده به شکل فیزیکی وجود داشته و انبار می‌شود. پس از نوسانات سال ۲۰۰۸، بسیاری از بانک‌ها و شرکت‌های سرمایه‌گذاری دارایی‌های خود را به‌صورت فیزیکی و واقعی در چند بازار ذخیره کردند. مس، نیکل، طلا، سهام و چند بازار مشابه دیگر، تبدیل به محمل‌هایی برای سرمایه‌گذاری برای حفظ ارزش دارایی‌ها شدند. این نوع تقاضا حتی از تقاضای سفته‌بازی نیز خطرناک‌تر است زیرا به دلایل مختلف می‌تواند حجم تقاضا را شدیدا افزایش دهد یا بالعکس با عرضه گسترده رو‌به‌رو می‌شویم. به عنوان مثال اگر بانک یا موسسه‌ای بازار سرمایه‌گذاری جذابی را رصد کرد یا یک بانک مرکزی به هر دلیل نیاز به پول داشت (از جمله سرمایه‌گذاری در یک پروژه یا معدن یا خرید یک شرکت با قیمتی نازل‌تر از واقعیت و‌...) دارایی خود را به پول نقد تبدیل خواهد کرد؛ یعنی حجم بزرگی از یک کالا مثلا طلا، مس یا حتی سهام بدون هیچ پشتوانه فکری، اقتصادی یا بنیادین عرضه می‌شود. این رخداد برای بازار بسیار خطرناک است و به سادگی می‌تواند جهت گیری یک بازار را تغییر دهد. استفاده از کالاهای خریداری شده به عنوان وثیقه برای اخذ وام یا پشتوانه یک قرارداد یا معامله نیز یکی از دلایل تقاضای سرمایه‌گذاری است زیرا هم از افزایش قیمت فلز به وثیقه گذاشته شده می‌توان سود برد و هم با اخذ وام، مشکلات مالی خود را حل کرد.

تقاضای سفته‌بازی با تقاضای سرمایه‌گذاری مشابهت‌های فراوانی دارد. گروهی سفته‌بازی را موتور محرک بازار می‌دانند و گروهی نیز آن را بسیار خطرناک و عاملی برای متضرر شدن فعالان تازه کار و تضعیف کل بازار قلمداد کرده‌اند. بازارهای کالایی غالبا دل خوشی از این نوع معاملات ندارند. این شرایط تا جایی پیش رفت که بورس فلزات لندن LME با قوانین جدیدی خریداران را مجبور به خروج کالاها از انبار کرد که یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش موجودی انبارها در این بورس این قانون در کنار افزایش برخی هزینه‌ها بود. سفته‌بازی در یک بازه زمانی می‌تواند به عنوان تسهیل‌کننده نوسان بازار عمل کرده و اصطلاحا نوسان‌ها و معاملات را روغن کاری کند. این به ‌آن معنی است که اگر قرار است به دلایل مختلف قیمت‌ها صعودی شوند سفته‌بازی می‌تواند این روند را تسهیل و تسریع کند. به عنوان مثال یک داده اقتصادی مثلا رشد اقتصادی یک کشور همچون چین برای ۳ ماه آینده توسط یک موسسه تحقیقاتی صعودی تخمین زده می‌شود که به معنی افزایش تقاضای فیزیکی در این روزها است. فعالان بازار گمان می‌کنند که در روزهای آینده تقاضای فیزیکی مثلا برای مس یا سنگ‌آهن باز هم افزایش می‌یابد پس به خرید سفته‌بازی روی می‌آورند تا در زمان مطلوب و با قیمت بیشتر این کالا را بفروشند. بنابراین سفته‌بازها از هم‌اکنون آن بازار را صعودی می‌کنند.

همان‌گونه که ذکر شد مهم‌ترین نوع تقاضا، تقاضای فیزیکی است، سپس تقاضای سفته‌بازی و نهایتا تقاضای سرمایه‌گذاری اما تقاضای فیزیکی را موثرترین و مهم‌ترین نوع تقاضا می‌دانیم که سایر انواع تقاضا بر پایه آن شکل می‌گیرد. اگر این مطلب در سال‌های گذشته نگارش می‌شد، قطعا در بازار فلزات، تقاضا (یا همان تقاضای موثر) را تقاضای فیزیکی می‌دانستیم ولی هم‌اکنون تقاضا را مجموع همه انواع تقاضا قلمداد کرده و حجم آن را مجموعی از ۳ نوع تقاضای ذکر شده می‌نامیم. شاید تقاضای آتی یا تقاضای سفته‌بازی تاثیری بر تقاضای فیزیکی به‌صورت ملموس نداشته باشد ولی قطعا بر قیمت نهایی موثر خواهد بود. داده‌های بسیاری بر حجم تقاضا، موثر است که برخی از آنها به اختصار ذکر می‌شود.

برخی از مهم‌ترین داده‌های موثر بر حجم تقاضا:

- نوسان موجودی انبارها و دورنمای عرضه و تقاضای آنها

- رشد اقتصادی و رشد تولید ناخالص داخلی (فصلی و سالانه) و دورنمای آن

- شاخص خرید صنعتی مدیران PMI

- حجم تولیدات صنعتی

- حجم سفارش‌های صنعتی و سفارش خرید خودرو

- ضریب اعتماد تجاری Business Confidence

- ضریب اعتماد مصرف کنندگان Consumer Confidence و نرخ بیکاری و حجم خرده فروشی

- حجم واردات، صادرات و تراز تجارت خارجی

Balance of Trade

- تراز حساب‌های جاری Current Account

- بازار مسکن و دورنمای آن

- بازار خودرو و دورنمای آن

- نوسان قیمت سهام تولیدکنندگان یک کالا به عنوان فاکتوری برای پیش‌بینی قیمت‌ها در آینده.