شرایط تورمی، جنگ ارزها و تاثیر آن بر بازارهای کالایی
پیروزی در میدان جنگ ارزها از آن کیست؟
رقابت دولتها برای کاهش ارزش ارز که به جنگ ارزها معروف است هر روز وارد مرحله جدیتری میشود و مهمترین بازخورد آن افزایش قیمت اغلب کالاها است. به جرات میتوان گفت برنده نهایی این رقابت فلزات پایه هستند.
محمدحسین بابالو
رقابت دولتها برای کاهش ارزش ارز که به جنگ ارزها معروف است هر روز وارد مرحله جدیتری میشود و مهمترین بازخورد آن افزایش قیمت اغلب کالاها است. به جرات میتوان گفت برنده نهایی این رقابت فلزات پایه هستند.
هماکنون و در روزهای پس از رکود شاهد بروز شرایط تورمی، افزایش قیمتها و تضعیف ارزهای معتبر جهانی هستیم. مهمترین خروجی این موارد کاهش ارزش داراییها است بنابراین غالب سرمایهگذاران به اقدامات جبرانی دست خواهند زد. سرمایهگذاری در بازار فلزات قیمتی بالاخص طلا تاکنون عمومیت داشته، اما با رسیدن به مرزهای غیرقابل دسترس و شکننده همچنین نوسان شدید ارزش آن در روزهای گذشته جذابیت خود را از دست داده است. از این پس یوآن چین و مواد اولیه جذابترین بازار برای سرمایهگذاری به حساب خواهد آمد. برآیند نهایی این دو مطلب نیز افزایش قیمت فلزات پایه است.
جنگ ارزی واژهای است که در چند روز گذشته در غالب روزنامهها و سایتهای تحلیلی و اقتصادی به چشم میخورد. جنگ ارزها که عبارت است؛ از مقابله و رقابت ارزها با یکدیگر برای کاهش ارزش پول ملی هر کشور، ترفندی است که دولتها برای افزایش حجم صادرات و کاهش واردات به کار میگیرند. با افت ارزش پول ملی، هزینه تولید در هر کشور کاهش یافته و بنابراین قیمت تمام شده کالاها کاهش مییابد، همچنین صادرات از جذابیت بالاتری برخوردار شده و قیمت تمام شده کالای وارداتی افزایش خواهد یافت. دولتها با این ترفند توان رقابتی کشور متبوع خود را افزایش و تراز تجارت خارجی خود را مثبت میکنند.
هماکنون مدتی است که غالب دولتها اقدام به کاهش نرخ ارز خود کردهاند تا بتوانند حجم صادرات خود را افزایش دهند. این مطلب به مقابله به مثل دیگر دولتهای رقیب انجامیده و آتش جنگ ارزی را شدت بخشید. آمریکا آغازگر این جنگ نابرابر بود. در سالها و ماههای گذشته، این کشور با کاهش نرخ بهره و افزایش شدید تزریق دلار به بازارهای داخلی و جهانی، اقدام به کاهش کسری بودجه و حمایت از اقتصاد داخلی خود و تامین مالی بستههای حمایتی اقتصادی بالاخص کاهش ارزش دلار کرد. این مطلب که دقیقا افزایش پایه پولی آمریکا و دیگر کشورها یا همان افزایش پایه پولی در سراسر جهان است در آینده به افزایش تورم در مقیاس جهانی منتهی خواهد شد. نکته دیگر آنکه با توجه به شرایط پس از رکود و با توجه به تجربه سالهای گذشته، در ماههای آینده باید انتظار شرایط تورمی و افزایش قیمتها را داشت.
ازاینرو پیشبینی میشود این روند کاهشی باز هم ادامه یابد. با توجه به قیمتگذاری غالب کالاهای مهم بالاخص مواد اولیه از جمله فلزات پایه، نفت و مواد معدنی با این ارز واسطه جهانی، پیشبینی میشود قیمت این کالاها در مسیر صعود قرار بگیرد (البته دلایل دیگر در این مهم موثر خواهند بود). روند عمومی افزایش قیمتها بالطبع روند ممتد کاهش ارزش دلار، روندی ادامه دار و صعودی خواهد بود.
مطلب دیگر که به موازات این شرایط روی داد، اعمال فشار دولت آمریکا بر کشور چین برای افزایش ارزش یوآن خود بود. این مطلب که با تهدید چین به اعمال تحریمهای اقتصادی و سیاسی همچنین افزایش نرخ تعرفه واردات این کشور به آمریکا ادامه یافت، باعث شد که دولت چین پس از ۳۶ ماه و برای اولین بار از سال ۲۰۰۷ تاکنون مجبور به افزایش ارزش یوآن خود شود. این افزایش که بهوسیله افزایش نرخ بهره رخنمایی کرد، البته با بعضی منافع مهم اقتصادی همراه است، باعث میشود قدرت خرید مردم و صنایع چین در شرایط فعلی افزایش یابد و شرایط تورمی برای چینیها قابل تحمل تر باشد که نهایتا به عدم کاهش و حتی افزایش مصرف چین منتهی خواهد شد. با توجه به روی آوردن سرمایهگذاران به این ارز مهم، ادامه این روند صعودی دور از ذهن نیست. این مطلب یعنی افزایش تقاضا برای غالب مواد اولیه، فلزات پایه، مواد معدنی و نفت. به تبع این شرایط پیشبینی میشود کشور چین یعنی بزرگترین بازار مصرف مواد اولیه در جهان با افزایش تقاضا مواجه شود. این روند افزایشی تقاضا در کنار افزایش هزینه تولید به افزایش قیمتها منجر خواهد شد.
در این بین جایگاه مواد معدنی و نفت در وهله اول افزایش قیمت و فلزات پایه در وهله دوم و افزایش قیمت بهصورت مضاعف قرار میگیرد. بهصورت مقدماتی نفت به دلیل کاهش ارزش دلار و شرایط تورمی جهان در مسیر صعود قرار گرفته و پس از آن به دلیل افزایش هزینه استخراج، فرآوری و حملونقل، مواد معدنی افزایش قیمتی موازی و تقریبا برابر پیدا خواهند کرد. پس از این مرحله به دلیل افزایش قیمتهای ذکر شده در کنار تاثیر مجدد کاهش ارزش ارزها و افزایش هزینه تغلیظ، تصفیه و ذوب، نیروی انسانی و... شاهد افزایش قیمتی مضاعف برای فلزات پایه خواهیم بود. نتیجه آنکه برنده نهایی جنگ ارزها و شرایط تورمی پس از رکود، فلزات پایه خواهند بود که از هماکنون نیز ضرباهنگ افزایش قیمت آنها به گوش میرسد.
در خصوص کشورمان نیز ذکر این مطلب ضروری است که جنگ ارزی در کوتاه مدت تا میان مدت به داخل ایران نیز تسری خواهد یافت. در شرایط فعلی و با فرض تثبیت نرخ دلار در بازار رسمی حدود ۱۰۵۰ تومان بهصورت غیرمستقیم و نامحسوس شاهد کاهش ارزش ریال خواهیم بود، زیرا دیگر ارزهای معتبر بالاخص دلار در حال کاهش ارزش هستند. اگر بتوانیم دلار را در بازار رسمی در قیمتهای ۱۰۸۰ تومان و غیررسمی و برای حواله های ارزی ۱۱۰۰ تومان نگه داشته و تثبیت کنیم، میتوانیم بهصورت بسیار آرام و منطقی نرخ ارز خود را بهصورت مضاعف کاهش دهیم. این مطلب به پیروزی ارزی ایران در بازار ارزهای جهان خواهد انجامید.
ارسال نظر