ضرورت مدیریت استراتژیک بر بازار آهن قراضه
سیدتقی مرتضویان- با وجود آنکه قراضه در فرآیند تولید فولاد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و در حال حاضر نوسان قیمت آن در بازارهای جهانی تعیینکننده روند قیمتی فولاد است، قراضه در ایران بازار بسیار سنتی داشته و فعالان این بخش برای ثبات و برقراری تعادل در بازار همواره مجبورند تا راه طولانی را طی کنند. در وصف اهمیت قراضه همین بس که بر اساس شاخصهای جهانی تعریف شده، یک درصد افزایش مصرف محصولات فولادی در کشور افزایش ۸۵/۰ درصدی رشد اقتصادی را بهدنبال خواهد داشت؛ این در حالی است که به ازای هر یک هزار تن تولید فولاد یک نفر شغل مستقیم و ۵/۳ نفر شغل در صنایع وابسته اشتغالزایی ایجاد خواهد کرد.بازیافت و بازگشت مجدد هر یک تن قراضه در چرخه تولید فولاد سبب صرفهجویی حداقل مقدار یک هزارو۱۳۴ کیلوگرم سنگآهن و ۶۳۵ کیلوگرم کک و ۵۵ کیلوگرم آهک میشود. در عین حال این امر باعث صرفهجویی ۷۵ درصدی در مصرف انرژی به کار گرفته شده و نیز کاهش زمان تولید خواهد شد.تولید قراضه (میزان ورود قراضه به سیستم بازیافت) کشورها و جهان، به میزان تولید و مصرف سرانه فولاد آنها وابسته است. بر اساس آمار منتشرشده در سال ۲۰۰۹، مقدار ۵/۹۲ میلیون تن قراضه در جهان مبادله شده است که سهم آمریکا از صادرات ۴/۲۲ میلیون تن و پس از آن ژاپن با ۴/۹، آلمان با ۳/۷، انگلیس ۶، فرانسه ۱/۵، و کانادا ۷/۴ میلیون تن بوده است. آمار نشاندهنده صادرات عمده قراضه جهان توسط کشورهای پیشرفته و ثروتمند، به دلیل مصرف سرانه بالای فولاد در آن کشورها، ساختار مدرن بازیافت، و نیز استفاده از زغالسنگ و سنگآهن در کورههای BOF در تولید فولاد آن کشورها و استفاده کمتر از قراضه و آهن اسفنجی به نسبت کل تولید فولاد آنها است.
چشمانداز آینده بازار قراضه:
آثار بحران اقتصادی جهانی دو ساله اخیر تمامی ارقام برنامه جهان و ایران را دستخوش تغییراتی قرار داده است، اما پیشبینی نسبی ثبات در نیمه دوم سال ۲۰۱۰ در صنعت فولاد، ما را ملزم میسازد تا به پیگیری و ادامه برنامهها تا تحقق اهداف، مجددا و به صورت جبرانی اقدام کنیم. به هر حال طی دهه آینده مقدار تولید فولاد جهان به ۸۰۰ میلیون تن افزایش ظرفیت خواهد رسید، چنانچه ۱۰ درصد این مقدار را بدست آوریم در پایان دهه یک تولیدکننده ۱۰۰ میلیون تنی خواهیم بود.اگرچه در این زمان ۴۰ درصد از برنامه عقب هستیم، اما بر اساس برنامه، رسیدن به نقطه هدف تولید ۳۵ میلیون تنی فولاد و تعادل بین تولید و مصرف داخلی در سال ۱۳۹۲ (یا با تعدیل دو ساله در سال ۲۰۱۵ میلادی) نیازمند ۳۰ میلیون تن آهن اسفنجی و حداقل ۷ میلیون تن قراضه هستیم. از آنجایی که ایران یک کشور در حال توسعه است و بخش عمدهای از محصولات فولادی تولید شده در بخش ساختمانی و زیربنایی به کار برده میشود، احتمال افزایش عرضه قراضه در بازار داخلی متناسب با رشد تولید فولاد کشور طی چند سال آینده ضعیف است به همین دلیل پیشبینی میشود که میزان تقاضای واردات قراضه در ایران تا سال ۲۰۱۵ میلادی سالانه ۳۰% افزایش یابد. لذا در خصوص ظرفیتسازی تامین سنگآهن، آهن اسفنجی و قراضه با ساختار و شیوههای جدید مدیریتی در راستای اهداف برنامه بایستی اقدام کرد.
ساختار بازار فعلی قراضه به شدت سنتی و ناکارآ است؛ به گونهای که حتی در تدارک ۵/۱ میلیون تنی قراضه داخلی زمان حاضر، دچار کاستیهای اساسی است و بهرغم ظرفیتسازیها و سرمایهگذاریهای به عمل آمده جهت دستیابی به اهداف برنامه توسعه صنعت فولاد در سایر زمینهها، اما حلقه فراموش شده از زنجیره این رشد ملی، خلق سازوکار مطلوب تامین قراضه برای تدارک ۷ میلیونی با توانایی در مدیریت تامین از منابع خارج از کشور و همزمان تغییر در شیوه مصرف قراضه و کاهش نسبت آن در فرآیند فولادسازی است. ساختار بازار فعلی قراضه در نگاهی استراتژیک و در یک چشمانداز توسعهای دارای عوارض و نارساییهای اساسی است.
ساختار بازار:
الف - نارساییها:
۱ - عدم وجود انسجام و پایداری در بازار تامین؛ نظام تامینکننده قراضه به دلیل نداشتن پیوند ارگانیک با حلقههای استراتژیک صنعت، مجموعهای است از بنگاههای منفرد با نگرشهای کوتاهمدت و ناپایدار. ساختار نیمه انحصاری بازار و الزام بنگاهها در رعایت مقررات جاری نحوه معاملات، که هیچ تجانسی با ساز و کار این بازار ندارد، عدم پایداری در بنگاههای تامین و ترس از سرمایهگذاری بلندمدت و عدم انسجام در صنعت را افزایش میدهد.
۲ - رشد نایافتگی صنعتی، فنی و تکنولوژیکی بازار تامین؛ از ویژگیهای مثبت بازارها، افزایش سطح فنی و بهکارگیری تکنولوژیهای مدرن جایگزین، جهت کاهش هزینه تمام شده و افزایش قدرت رقابت و پایداری بنگاهها است. عمده فعالان بازار تامین قراضه، بخش خصوصیاند و انتظار توسعهای متناسب در بهکارگیری تجهیزات و تکنولوژی جدید در فرآوری قراضه، حداقل در ۴۰ سال گذشته که صنعت فولاد دوران رشد سریع خود را در ایران شروع کرده است، انتظاری کاملا منطقی به نظر میرسد. اما ساختار اقتصادی نامتناسب بازار فعلی تقریبا در این زمینه فاقد هر نوع نوآوری و سرمایهگذاری موثر بوده است (در دو دهه گذشته تجربه نشان داده است که بنگاههایی که به نوعی به صنعت پیوند ساختاری داشتهاند، در این زمینه بهتر عمل کردهاند).
۳ - رشد منفی منحنی عرضه در مقابل رشد مثبت منحنی تولید و مصرف فولاد در کشور؛ با توجه به مصرف سرانه فولاد در کشور (میانگین ۲۳۰ کیلوگرمی طی ۵ سال گذشته) حداکثر میزان قراضه سرانه بازیافتی ۲۴ کیلوگرم در سال بوده است (ضریب بازگشت سنواتی قراضه مساوی با حدود ۱۱ درصد). در صورتیکه نیاز فعلی کشور ۵/۲ میلیون تن و تا سال ۲۰۱۵ برابر ۱۰ میلیون تن خواهد بود. بنگاههای تامینکننده بازار بهدلیل محدودیتهای مختلف، سهمی بسیار ناچیز و قابل اغماض در واردات داشته اند و واردات انجام شده عمدتا توسط کارخانههای بزرگ فولادسازی جهت جبران کسری بازار داخلی صورت گرفته است. ناتوانی بازار فعلی، تامین ساختاری است. مطمئنا در صورت عدم اقدام به موقع با توجه به کاهش ذخایر انبارها و ورودی اندک قراضه به بازار، به دلیل رکود جاری صنعت کشور خصوصا طی دو ساله اخیر و وارد شدن واحدهای جدید فولادسازی به بازار، در سال ۹۰ شاهد بحران جدی در تامین قراضه خواهیم بود.
۴ - از دیگر مشکلات بازار قراضه این است که در مقاطع بروز رکود اقتصادی بهدلیل ساختار موجود بازار، کلیه آثار منفی اقتصادی ایجادی، توسط فولادسازها به بازار تامین انتقال داده میشود. در این حالت اضافه بازار به مصرفکننده انتقال و شاخص کل رفاه کاهش مییابد. عدم پیوند سیستمی و ساختاری بازار تامین با بازار مصرفکننده، عامل چنین مشکلی است.
۵ - متقابلا در دوران رونق بازار، آثار تورمی اقتصادی ناشی از نامتوازن بودن بازار عرضه و تقاضا، از ناحیه بازار تامین، به فولادسازیها انتقال مییابد. در این حالت اضافه مصرفکننده به بازار تزریق و شاخص رفاه کل کاهش مییابد که این موضوع نیز نشانگر اختلال در سازوکار بازار بسته و دستوری فعلی و ساختار نامتناسب آن با رویکردهای بازاری مورد نیاز یک استراتژی صحیح بلند مدت است.
ب - علل نارساییها:
اما عوارض و نارساییهایی که از بازار قراضه برشمردیم دارای عوامل و ریشههای ایجادی است که بعضی از این علتها جوهری و طبیعت ساختاری بازار فعلی است و برخی از علل، ریشه بیرونی و اجتماعی دارند. این عوامل عبارتند از:
۱ - محدودیتهای وضع شده و دخالتهای دستوری دولت در کارکرد بازار نظیر وضع تعرفهها و حتی بعضا متناقض. در ماه قبل تعرفه صادرات قراضه از ۳۰ درصد به ۷۰ درصد و صفر کردن تعرفه واردات شمش (از ۴%) در کمیسیون ماده یک سازمان حمایت از مصرفکنندگان تصویب شد؛ اما به طور ناباورانهای، همزمان معاونت امور معادن و صنایع معدنی وزارت صنایع و معادن نیز افزایش تعرفه واردات قراضه به ۷۰ درصد را اعلام کرد.
۲ - کمبود ۵۰ درصدی منابع عرضه در مقابل با حجم تقاضای کل و با نرخ افزاینده سالانه به دلیل توسعه نامتوازن اقتصادی در کشور.
۳ - وجود هزینههای متوسط و بالای متوسط بلندمدت بنگاههای تامینکننده قراضه بازار بهدلیل لزوم انجام فعالیتهای تخصصی بلندمدت اما با ساختاری ناپایدار و آثار هزینهای آن برای بنگاههای تامینکننده.
۴ - وجود نهاده کنترلی گران قیمت و نبودن وحدت رویه استاندارد در فرآیند فرآوری تامین و تهیه محصول نهایی قراضه قابل مصرف و شارژ در کورههای ذوب با توجه به عملیات سنتی موجود و افزایش قیمت تمام شده محصول.
۵ - وجود صرفهجوییهای ناشی از مقیاس در بنگاههای اصلی تامین و عرضه قراضه نسبت به میزان کل تقاضا با توجه به درجه تمرکز بالای این صنعت. اساسا این صرفهجوییهای ناشی از مقیاس بنگاهها، میل به کاهش تعداد بنگاهها وتمرکزگرایی و افزایش انحصار و ناپایداری در بازار را افزایش میدهد.
۶ - نبودن نهادی تخصصی، صنفی و با صلاحیت قانونی در صنعت بازیافت فولاد و عدم وجود رسته شغلی و صنفی قانونی در این زمینه در کشور! که بتواند بهطور فراگیر نسبت به ارتقای سطوح فعالیت بنگاههای عرضه و انطباق آن با برنامهها و نیازهای کمی و کیفی متقاضیان بازار و کل صنعت فولاد مدیریت کند.
ج - اهداف اصلاح ساختار:
با توجه به بررسیهای به عمل آمده و در راستای دستیابی به ساختاری جدید و بهینه برای بازار که بتواند پاسخگوی شرایط حال و توسعه آینده صنعت فولاد باشد، اهداف اصلی مورد نظر کدامند یا چه فاکتورهایی را باید در دستور کار قرار داد؟
۱ - سرمایه گذاری بزرگ هدفمند و متناسب با برنامه توسعه در بازارهای استراتژیک نظیر بازار قراضه توسط نهادهای مالی و سرمایهگذاری، تحت نظارت هدفمند مدیریت کلان صنعت فولاد کشور و ایجاد پلانتهای بزرگ مکانیزه در سطح کشور و کاهش قیمت تمام شده محصول فرآوری شده.
۲ - اتخاذ سیاستهای پایدار در تنظیم مقداری بازار متناسب با رویکردهای بازار غیردستوری جهت تعادل بخشی به جبران کسری موجودی عرضه قراضه از طریق ایجاد و پیوند جریان آزاد مبادله و خدمات در بازار داخلی و بینالمللی.
۳ - اتخاذ سیاستهای فعال کردن منابع جدید انرژی (زغالسنگ) با استفاده از جذب سرمایهگذاری بخش خصوصی داخلی و خارجی در جهت نهضت کاهش قیمت تمام شده و افزایش قدرت رقابت صنعت در بلندمدت و کاهش مقداری تقاضای قراضه در جهت تعادل بخشی مقدار تقاضا با عرضه کل و جلوگیری از بروز بحران .
۴ - تدوین الگوی بهینه عملیاتی و مدیریتی و اتخاذ راهکارهای منطبق بر بازار در جذب حداکثری مقداری و کاهش حداکثری هزینهها در تامین و فرآوری قراضه مورد نیاز واحدهای فولادسازی با استفاده از کارشناسان خبره صنعت بازیافت و کارخانجات ریختهگری و فولادسازی کشور در بخش خصوصی و دولتی.
۵ - کاهش میزان مصرف قراضه در واحدهای فولادسازی با اتخاذ سیاستهای فنی، تخصصی و تکنولوژیک و تدوین راهکارهای عملیاتی علمی در زمینه تولید، فرآوری، حملونقل مواد اولیه نظیر آهن اسفنجی و قراضه در سطح کلیه واحدها در کشور. در این زمینه ایجاد تمرکز در ساخت واحدهای تولید آهن اسفنجی کشور و گرایش به تولید آهن بریکت در این واحدها جهت حل مشکل حمل آهن اسفنجی به مراکز مصرف، همچنین استفاده از بریکت و آهن اسفنجی در کنورتورها به جای قراضه به عنوان مثال از راهکارهای پیشنهادی است که میتواند در دستور کار قرار گیرد.
ساختار بهینه بازار قراضه:
گزینههای موجود در اصلاح ساختار فعلی بازار قراضه، باید با توجه به اهداف پنجگانه ذکر شده، که در راستای افزایش کارآیی و رفع نارساییهای بر شمرده شده و نیز ارتقای رفاه اجتماعی ناشی از تغییر بافت و ساختار اقتصادی بازار، مجموعه عوامل مربوط به مواد اولیه و انرژی باید به عنوان یک کل منسجم و یکپارچه در نظر گرفته شده و همچنین بتواند صنعتی را با مشخصه پایداری بلندمدت و رشد یابنده ایجاد کند.
برخی از گزینههای بهتر و کارآتر نسبت به وضعیت فعلی و قابل بررسی وجود دارد، اما یکی از بهترین گزینهها که برآیند ویژگیها و اهداف ترسیم شده بالا، جهت اصلاح و ایجاد ساختار بهینه بازار قراضه که بتواند کارکردهای تراز با کلیه معیارهای یک صنعت را هم در نقطه ایجاد و تاسیس داشته باشد و هم در روند رشد و توسعه پایدار و همپای الزامات صنعت فولاد کشور و سایر مقتضیات جهانی را نمایندگی کند، معاملات قراضه در بورس کالا است.احیای مجدد معاملات قراضه در بورس کالا، برترین گزینه فرا روی این صنعت در آینده نزدیک خواهد بود. بدیهی است جهت جلوگیری از تکرار تجربه شتابزده و ناموفق قبلی در هدایت معاملات قراضه در بورس کالا، لازم است با انجام کار کارشناسی و مدیریت تخصصی بر این فرآیند و پرهیز از اعمال سلایق جزیرهای و انجام الزامات و نیازهای اولیه آن و رفع محدودیت نسبت به حضور خریداران و فروشندگان خارجی در بورس اقدام کرد.اصلاح این ساختار به دلیل ماهیت استراتژیکش در صنعت فولاد، قطعا نیازمند سرمایهگذاریهای جدید و با مقیاس بزرگ است. استفاده از نقش تاسیسی ارگانهایی نظیر ایمیدرو و کارخانههای بزرگ فولادسازی کشور در آغاز کار لازم و تسهیلکننده است، اما سوق دادن آن پس از تاسیس به سمت سرمایههای بازار سرمایه (بورس کشور) و جذب سرمایههای شخصی و خصوصی در گسترش صنعت بازیافت فولاد و ایجاد پلانتهای بزرگ تخصصی تامین و فرآوری مرکزی کشور خصوصا سایتهای بندری اختصاصی شمال و جنوب و مجهز به تکنولوژی و تجهیزات مدرن روز (مدل مشابه کشورهای صنعتی) نیز برترین گزینه جهت ارتقای سطح کمی و کیفی این صنعت است.
ارسال نظر