بررسی شرایط بازار جهانی فولاد
بیشترین حجم فولاد تولیدی در جهان به ترتیب در صنایع ساختمان، لوازم خانگی (یا اصطلاحا کالاهای سفید) و خودروسازی، نفت، کشتیسازی و صنایع دریایی مورد استفاده قرار میگیرد.
رضا زائر حیدری
بیشترین حجم فولاد تولیدی در جهان به ترتیب در صنایع ساختمان، لوازم خانگی (یا اصطلاحا کالاهای سفید) و خودروسازی، نفت، کشتیسازی و صنایع دریایی مورد استفاده قرار میگیرد. در گذشته نه چندان دور مثلث ایالات متحده، ژاپن و اروپای غربی مرکز ثقل فولاد جهان را چه در تولید و چه در مصرف تشکیل میدادند، اما این شرایط دیگر تغییر کرده است. با توسعه سریع صنعت فولاد چین بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ این کشور مبدل به بزرگترین تولیدکننده فولاد، بزرگترین مصرفکننده، بزرگترین تولیدکننده مواد اولیه فولاد و همچنین بزرگترین واردکننده مواد اولیه شد. این روند احتمالا تا رسیدن به تولید ۸۰۰ میلیون تن در سال ادامه خواهد یافت؛ چرا که هنوز هم حدود ۵۰ درصد از سرانه تولید ناخالص ملی جمهوری خلق چین در توسعه زیر بناها و داراییهای ثابت مصرف میگردد. ادامه توسعه جاده، راهآهن، پل و ساختمانهای جدید میتواند مصرف سرانه فولاد را حدود ۵۵ درصد افزایش دهد. بنابراین در حال حاضر تعادل میان حجم تولید و مصرف فولاد در سرزمین دیوار بزرگ عامل بسیار مهمی در تغییر بهای فولاد دارد.
هزینه تولید
هزینه تولید فولاد در کشورهای گوناگون متفاوت است. بهعنوان مثال وجود نیروی کار ارزان و بهای پایین انرژی در برزیل، روسیه و اوکراین این کشورها را قادر میسازد تا با هزینه کمتری نسبت به دیگر کشورها به تولید فولاد بپردازند. این هزینهها در کشورهای غربی بیشتر است. چالش دیگر کشورهای غربی محدودیتهای زیست محیطی و سهمیهبندی دیاکسید کربن است. شاید دلیل اصلی حرکت تدریجی صنعت فولاد از شمال به جنوب جهان باشد. برخلاف تصور و با وجود نیروی کار ارزان، هزینه تولید فولاد در چین پایین نیست؛ چرا که بهای انرژی در این کشور بالا است و همچنین چینیها الزام دارند که بخشی از مواد اولیه مورد نیاز خود را از خارج وارد کنند.
حباب ۲۰۰۸
فعالیتهای ساختمانی در اغلب نقاط جهان بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ به شدت افزایش یافت. رشد حبابگونه بهای املاک و مستغلات موجب افزایش فعالیتهای ساختمانی و در نتیجه بهای فولاد به شدت افزایش یافت. اما با طلوع بحران مالی در اواخر ۲۰۰۸ و اوایل ۲۰۰۹ تقاضای فولاد در سطح جهان کاهش چشمگیری داشت. از سوی دیگر تولیدکنندگان فولاد با نگاه خوشبینانه به آینده بازار ظرفیتهای خود گسترش دادند. عدم توازن میان تولید و مصرف فولاد موجب ترکیدن حباب فولاد در سال ۲۰۰۸ شد.
رشد اقتصادی و ساختوساز از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر قیمت فولاد هستند. در اغلب کشورهای جهان رشد اقتصادی در اولین مرحله منجر به افزایش ساختوساز میگردد و به تبع آن مصرف فولاد هم بالا میرود. بیش از ۲۰ درصد از تولید جهانی فولاد در صنعت ساختمان مصرف میشود.
از دیگر عوامل تاثیرگذار مهم، حجم تولید است. هر چه حجم تولید فولاد افزایش یابد بهای آن کاهش مییابد. در نتیجه سرمایهگذاری از سوی تولیدکنندگان فولاد زنگ خطری است برای آینده قیمتها؛ هر چه حجم سرمایهگذاری افزایش یابد، در آینده کارخانههای بیشتر و قیمتهای پایینتری خواهیم داشت. از دهه ۷۰ میلادی تا اواخر قرن بیستم، حجم تولید رشد سالانه ۶ درصدی را تجربه کرد. پس از آن شرکتهای فولاد حجم تولید خود را بیش از ۷ درصد هر سال افزایش دادند. با کاهش تقاضا در سال ۲۰۰۸ و سه ماه اول ۲۰۰۹، ۳۰۰ الی ۴۰۰ میلیون متریک تن از حجم تولید شده در جهان بدون استفاده باقی ماند. اتفاق عجیبی که در سال ۲۰۰۸ رخ داد این بود که بهرغم کاهش حجم تقاضا که از اواسط این سال آغاز شده بود، حجم تولید ماه به ماه افزایش یافت و در نتیجه طی چند ماه میلیونها تن محصول در انبارها رسوب کرد. تولیدکنندگان فولاد ناچار شدند که محصولات خود را به حراج بگذارند و این آغاز ترکیدن حباب بود.
برندهها و بازندهها
قبل از ترکیدن حباب بعضی از شرکتها موفق شدند بر روی این موج سوار شوند و سودهای کلانی به جیب بزنند. آرسلور میتال، نیپون استیل و بائو استیل شرکتهایی هستند که قبل از سقوط فولاد سودهای زیادی از افزایش قیمتها بردند.
البته تنها شرکتهای فولاد ذینفع افزایش قیمتها نیستند. شرکتهایی که مواد خام آنها را تامین میکنند مانند واله و بی اچ پی بیلیتون، عرضهکننده عمده سنگآهن، نیز به همان اندازه از این موج سواری لذت میبرند. در واقع فولادسازان معتقدند که برندگان اصلی این بازی تولیدکنندگان سنگآهن بودند؛ چرا که آنان هزینه تولید چندانی ندارند و کاهش حجم تولید به راحتی و بدون درگیری با اتحادیههای کارگری امکانپذیر است. وقتی همه چیز را در کنار هم قرار دهیم به نظر میرسد که بخش زیادی از سود سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ فولادسازان طی ماههای بعد از بین رفت؛ اما تولیدکنندگان سنگآهن و زغالسنگ میتوانند ادعا کنند که آنان برندگان واقعی این میدان بودند. اولین نشانههای رسیدن به ساحل امید در سال ۲۰۱۰ دیده شد. با اعلام شاخصهایی که نشان از نزدیک شدن به پایان رکود اقتصادی داشت واحدهای فولادسازی یک به یک کورههای خاموش خود را روشن کردند. در ماه مه ۳۰ درصد به حجم تولید فولاد در مقایسه با مدت مشابه در سال گذشته میلادی افزوده شد و این خوشبینی زود هنگام منجر به ایجاد مازاد تولید شد.
تحلیلگران میگویند که موضوع خیلی ساده است. مصرف حدود ۱۵ درصد افزایش یافته است، اما تولید دو برابر این میزان. مازاد تولید تاثیر اهرمی به همراه دارد یعنی میتواند بسیار بیش از ارزش کالای رسوب شده بر روی بازار تاثیر منفی به همراه داشته باشد.بعضی از فولادسازان میگویند که انجمن جهانی تولیدکنندگان فولاد نقش خود را به درستی بازی نمیکند و شاید هم اینچنین باشد، اما انجمن معتقد است که در حال حاضر تنها وظیفهای که به عهده دارد اطلاعرسانی است و تصمیمگیری با تولیدکنندگانی است که از بهترین مشاورههای اقتصادی بر خوردارند. با این همه به نظر میرسد با کاسته شدن از هیجان فعلی، روند تولید طی یک ماه آینده متعادلتر شود یا حداقل روند افزایشی آن متوقف شود که این موضوع به بازگشت تعادل به بازار کمک خواهد کرد، تعادل تنها چیزی است که در شرایط فعلی همه به آن نیاز دارند.
ارسال نظر