احمد دنیانور

ایران در حالی به صادرات قراضه می‌پردازد که در سراسر دنیا قراضه و ضایعات به عنوان یکی از سرمایه‌های ملی شناخته شده‌است و به سبب ارزش انکارنشدنی‌شان، حتی بسیاری از کشورها آن را کالای ممنوع‌‌الصادرات اعلام کردند. در حالی‌که در کشور خودمان تولیدگران صنعت فولاد با کمبود مواد اولیه روبه‌رو هستند، همچنان شاهد ادامه روند صادرات قراضه هستیم و بدین صورت در آینده بازارهای قراضه به بازارهای ناامنی تبدیل می‌شوند که تحت سیطره سوداگران خارجی درمی‌آیند و فروشندگانی از کشورهایی مثل ترکیه و پاکستان، آن را در دست می‌گیرند. آمارهای جدید نشان می‌دهد تقاضای کل جامعه تولیدکنندگان فولاد و صنایع ریخته‌گری در ایران بین ۲ تا ۳ میلیون تن در سال است؛ در حالی که میزان آهن قراضه کشور کمتر از ۳/۱ میلیون تن در سال می‌باشد. زنگ خطر فاصله شدید بین عرضه و تقاضای قراضه به صدا درآمد و فولادسازان یک صدا سعی در جلب توجه دولت کردند و خواستار حمایت وسیع از تولیدگران دولتی و خصوصی شدند و این امر به آنجا رسید که تولیدکنندگان فولاد از رییس‌جمهور درخواست حمایت کردند. حتی انجمن تولیدکنندگان فولاد نیز با ارسال نامه‌ای به وزارت بازرگانی و صنایع، خواستار جلوگیری از صادرات آهن قراضه شدند. در حالی‌که حفظ و نگهداری از این سرمایه، وظیفه ملی است، کم توجهی دولت نسبت به این امر جای بسی تامل داشت تا اینکه دولت تصمیم گرفت در راستای حمایت از ایشان ۳۰ درصد عوارض صادراتی برای شمش آهن، آهن قراضه و ضایعات فلزی تعیین کند. این مصوبه نقطه عطفی در حمایت از کارخانه‌های داخلی که برای تهیه مواد اولیه با مشکل روبه‌رو بودند، به حساب می‌آید و نوید می‌دهد که توان تولید فولاد کشور افزایش خواهد یافت. اما در عین حال این سوال نیز اذهان را مشغول می‌کند که روند اجرایی شدن این مصوبه به چه صورت خواهد بود؟ باید بسیار مطمئن از حمایت دولت پیش رفت یا باید در خوش خیالی ساده‌اندیشانه به سر برد؟آیا بهتر نبود نگاه استراتژیک‌تری نسبت به این امر وجود داشته باشد؟ شاید بهتر بود اول صادرات قراضه کاملا متوقف می‌شد و بعد در طول زمان با بررسی‌های بیشتر تصمیم‌گیری می‌شد. روند رو به رشد تولید فولاد در کشورمان نیازمند مواد اولیه بیشتری است که اگر جلوی مسائلی از قبیل افزایش قیمت، عدم حمایت‌ دولتی و عملی نشدن مصوبات مربوطه و ادامه تسهیلات در روند صادرات مواد اولیه گرفته نشود؛ این روند حرکت نزولی پیدا می‌کند. به‌رغم برخورداری ایران از ذخایر عظیم سنگ‌آهن، نباید فراموش کرد که این ذخایر نیز از عمر معینی برخوردارند و قراضه جزو مواد مصرفی ثابت کارخانـــه‌های تولیدکننده فولاد از سنگ‌آهن و آهن اسفنجی است. پس چرا به جای مساله صادرات قراضه به واردات آن به صورت صنعتی نیندیشیم؟

حتی اگر جلوی صادرات بی‌رویه آهن قراضه گرفته شود، با توجه به آمار، باز هم شاهد کمبود آن خواهیم بود که به رکود تولید فولاد در کشورمان می‌انجامد و این در حالی است که در برنامه‌های توسعه‌ای کشور، در پی افزایش ظرفیت تولیدی هستیم. آیا تصمیم‌گیران اقتصادی در سطح کلان نگران کمبودها نیستند؟برای جبران کمبود فعلی آهن قراضه مورد نیاز، ایران در کنار یکی از بزرگ‌ترین منابع قراضه دنیا؛ یعنی روسیه قرار دارد و تجربه نشان داده‌است که با وجود اینکه در نگاه اول بازار آهن قراضه انحصاری به نظر می‌آید، اما رقابت زیادی در آن وجود دارد. پس قبل از آنکه بازار واردات نیز دچار بحران شود و ما با اعتماد به جاودانگی ذخایر سنگ‌آهن کشورمان برنامه‌ریزی دقیق نکنیم، باید فکر چاره بود. احوالی که بر صنعت فولاد ما گذشت، نشان داد بخش‌های دولتی نسبت به بخش‌های خصوصی کمتر تحت فشار و مشکل هستند. ضرر و زیانی که تولیدکنندگان دولتی از صادرات قراضه و افزایش قیمت تحمل می‌کنند، همواره از طریق کانال‌های دیگری جبران می‌شود، اما بخش خصوصی حساس‌تر و نیازمند رسیدگی و توجه بیشتری است. مصوبه اخیر برای صنعت فولاد و به خصوص بخش‌ خصوصی، حکم دارو برای مریض در حال مرگی را دارد که حتی اگر حالش هم بهبود یابد، به رسیدگی‌های دوران نقاهت به شدت نیازمند است که امیدواریم نسبت به این مساله چشم‌پوشی وجود نداشته باشد.