بررسی رفتار بنگاه‌ها در ساختار فعلی بازار آهن قراضه

سیدتقی مرتضویان*

آشنایی با اصول و مبانی اقتصادی، فرد را قادر می‌سازد تا با در اختیار داشتن ابزارهای تجزیه و تحلیل به شناخت واقع‌بینانه از شرایطی که در آن قرار دارد یا قرار خواهد گرفت، پهنه و گستره بازار، مکانیزم‌های به‌کارگیری منابع در تولید کالا و خدمات و عرضه محصولات با توجه به قواعد و ظرفیت‌های عرضه و تقاضای جامعه و شناخت کارکردها و عوامل موثر در آن بازار تصمیم بگیرد که چه کالایی را به چه میزان تولید و عرضه کند تا بتواند با تداوم حیات و رشد اقتصادی بنگاه خود بهره‌مندی لازم را کسب کند. گام نخست در این تحلیل و بررسی، آشنایی با ساختار بازارها و تعاریف و اصول اولیه حاکم بر آن است، لذا در این مطلب به روش توصیفی و تطبیقی به واکاوی بازار تامین و مصرف آهن قراضه و رفتار بنگاه‌ها در این بازار پرداخته شده است.

بازار به نهادی گفته می‌شود که در آن سازوکار علامت دهی و تعدیل قیمت‌ها بر اساس ظرفیت‌های عرضه و تقاضا صورت می‌گیرد.

در بازار، تعادل برای یک کالا زمانی به‌وجود می‌آید که نیروهای تقاضای بازار و عرضه بازار برای آن کالا متوازن باشند. قیمت و مقدار در وضعیت تعادل را که میل به ثبات دارد، قیمت و مقدار تعادلی می‌گویند. بازارها دو دسته‌اند رقابتی و انحصاری (انحصار در خرید یا فروش).

در بازار رقابتی تعداد بنگاه‌ها زیاد و قدرت قیمت گذاری بنگاه ناچیز یا نزدیک به صفر و ساختار بازار ماهیتا غیرشخصی است، اما در بازار انحصاری تعداد بنگاه‌ها کم و قدرت قیمت‌گذاری وجود دارد و بنگاه‌ها مجال دارند قدرت و سلیقه خود را اعمال کنند.

در بازار رقابت، قدرت رقابت بنگاه‌ها میل به صفر و در بازار انحصار میل به حداکثر شدن (بی‌نهایت) دارد.

بازار انحصار چند جانبه ساختاری از بازار است که در آن تعداد اندکی بنگاه جهت عرضه (یا مصرف) کالایی همگن یا ناهمگن و متمایز وجود داشته باشند (فولاد، آلومینیوم و خودرو).

ویژگی‌های بازار آهن قراضه در ایران

بازار آهن قراضه در ایران در حال حاضر با تقاضای کل سالانه حدود ۵/۳ میلیون تن و با میزان عرضه حدود نصف این مقدار روبه‌رو است. بیش از ۸۵ درصد این تقاضا مربوط به ده واحد فولادسازی بزرگ و ۱۵ درصد بقیه تقاضا مربوط به سایر واحدهای فولادسازی و ریخته‌گری است.

چرخه بازیافت و جمع‌آوری آهن قراضه در کشور در بر گیرنده تعداد زیادی کارگاه و انبارهای اولیه کوچک در سراسر کشور است که بدنه اصلی عملیات تامین و عرضه را به عهده دارند. این انبارها قیمت‌پذیر بوده و فاقد قدرت قیمت گذاری‌اند. قراضه‌های جمع آوری شده در این مبادی توسط تعداد کمی (۱۰ تا ۱۵) بنگاه که گردانندگان اصلی عرضه بازار برای مصرف‌کنندگان بزرگ کشورند خریداری و مدیریت می‌گردد. این بنگاه‌ها دارای قدرت قیمت‌گذاری‌اند.

با توجه به کارگیری تکنولوژی احیای مستقیم (کوره‌های قوس الکتریکی) در اکثر واحدهای فولادسازی بزرگ کشور مصرف آهن قراضه در این واحدها امری الزامی است. به طور میانگین ۲۰ درصد شارژ کوره‌ها آهن قراضه و مابقی سنگ‌آهن (یا آهن اسفنجی) است. در برخی واحدها از ۱۰۰ درصد شارژ قراضه استفاده می‌شود، بنابراین آهن قراضه برای این واحدها جزو کالاهای ضروری محسوب می‌شود. سنگ‌آهن یا آهن اسفنجی را می‌توان به عنوان تنها کالای جانشین (اما نه با نقش جانشینی کامل) برای آهن قراضه به حساب آورد. از نقطه نظر مصرف کننده، آهن قراضه کالایی است ضروری و دارای جانشینی نسبی و از دیدگاه عرضه‌کننده کالایی است با کشش قیمتی تقاضای بالا.

لزوم به کارگیری حجم زیادی از عوامل کار و سرمایه و نهاده‌های تخصصی، اما با بالابودن حداقل هزینه‌های کارآ که برای انجام عملیات مولد و کارآمد مورد نیاز است از ویژگی‌های بنگاه‌های اصلی عرضه‌کننده آهن قراضه است. از آنجا که سطح محصول عرضه شده توسط این بنگاه‌ها باید با حداقل هزینه متوسط بلندمدت بنگاه متناظر باشد، بر همین اساس ورود بنگاه‌های جدید به این بازار بسیار محدود است.

ویژگی‌های فوق به شکل قاطعی انطباق ساختار بازار قراضه را با الگوی بازار انحصار چند جانبه نشان می‌دهد.

اساسا در صورتی که برای بنگاه‌هایی که یک بازار خاص را تامین می‌کنند نسبت تمرکز بالایی وجود داشته باشد (حجم بازار در مقایسه با کارآیی) آن بازار دارای ساختار انحصار چند جانبه است، نظیر بازار فولاد و اتومبیل.

بازار آهن قراضه الگوی انحصار چندجانبه

انحصار چند جانبه شامل تعداد اندکی از بنگاه‌ها در بازار است. انحصار گر چند جانبه سیاست‌های خود را با در نظر گرفتن این امر که عکس‌العمل رقبایش چه خواهد بود، تنظیم می‌کند. هر تغییری در قیمت یا مقدار یک بنگاه، فروش و سود رقبا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اتخاذ تصمیم بهینه توسط یک بنگاه به تصمیمات دیگر بنگاه‌ها بستگی دارد. در عین حال باید توجه داشت که با وجود تعداد اندکی بنگاه، فرصت هم برای تقابل و هم همکاری هر دو وجود دارد.

در وضعیت‌های رقابت کامل، رقابت انحصاری و انحصار کامل، قیمت و مقدار تعادلی بازار بر مبنای حداکثر کردن سود توسط بنگاه‌ها مشخص می‌گردد، اما در انحصار چندجانبه نمی‌توان به‌راحتی این کار را انجام داد، زیرا هر تغییری در قیمت و مقدار یک بنگاه، فروش و سود رقبایش را تحت تاثیر قرار می‌دهد، بنابراین باعث می‌شود آنها عکس‌العمل نشان داده و قیمت و مقدار خود را تغییر دهند.

در موقعیت انحصار خرید اگر بنگاه بخواهد مقدار خرید خود را افزایش دهد باید با افزایش خرید، قیمت بالاتری را بپردازد. در این وضعیت خریدار با منحنی عرضه بازار روبه‌رو است. چون افزایش سطح خرید بر روی مقدار خرید سایر بنگاه‌ها تاثیر می‌گذارد و مدیریت این بنگاه‌ها را قدری پیچیده تر می‌کند.

اطلاق بازار انحصار چند جانبه با توجه به ویژگی‌های ذکر شده به ساختار فعلی بازار آهن قراضه در ایران، نزدیک‌ترین عنوان اقتصادی است که می‌توان بر آن نهاد. بنگاه‌ها در این بازار دارای قدرت اعمال قیمت در خرید و فروش هستند. قدرت بنگاه‌ها در چنین حالتی بسته به اندازه نسبی هر کدام و همچنین قدرت چانه‌زنی آنها بستگی دارد. هر چه تعداد بنگاه‌ها بیشتر باشند از قدرت انحصار آنان کاسته می‌شود.

رفتار بنگاه‌ها در ساختار فعلی بازار آهن قراضه

قیمت در این بازار به دلیل ساختار انحصاری‌اش پارامتری برون‌زا (تابع بازار) نیست و بنگاه‌ها خود دارای قدرت قیمت گذاری‌اند، اما ممکن است این قیمت گذاری به جنگ قیمت میان بنگاه‌ها و کاهش سودشان منجر شود، بنابراین هر بنگاه باید وزن و احتمال عکس‌العمل سایر بنگاه‌ها را در نظر گرفته و تصمیم‌گیری نماید.

این ملاحظات استراتژیک می‌تواند پیچیده باشد. بنگاه موقع تصمیم‌سازی بر اساس احتمالات عکس‌العمل رقبا باید بداند که رقبا نیز عکس‌العمل وی نسبت به تصمیماتشان را در نظر می‌گیرند و عکس‌العمل به عکس‌العمل‌ها نیز در طول زمان جریان می‌یابند، بنابراین مدیر بنگاه فرض می‌کند که رقبایش همانند خودش رفتار عقلایی و منطقی دارند. تا وقتی بنگاه نتواند رفتار رقبا نسبت به اقدامات خودش را پیش‌بینی کند نمی‌تواند نسبت به منحنی تقاضای بنگاهش تصویر صحیحی به‌دست آورد.

همواره دو نیروی متضاد وجود دارد که بنگاه‌ها را به همکاری یا تقابل سوق می‌دهد. اول اینکه نفع مشترک بنگاه‌ها اقتضا می‌کند که برای حداکثر کردن سود خود با هم همکاری کنند. دوم اینکه هر بنگاه تنها به سود فردی خود می‌اندیشد. بنابراین هرکدام می‌توانند با رفتار رقابت آمیز سود خود را افزایش دهند. بسته به تعامل این دو نیروی متضاد، تقابل یا رقابت میان بنگاه‌ها شکل می‌پذیرد.

معمولا بازی‌های اقتصادی یا همکارانه‌اند یا غیرهمکارانه. اگرچه در بازار انحصار چند‌جانبه مثل بازار قراضه هر بنگاه انگیزه دارد که با رقبای خود همکاری کند، اما در پاره‌ای موارد برخی از بنگاه‌ها از مجرای تصمیمات فردی خود به سمت خرید (یا فروش) بیشتر و افزایش درآمد کل خود سوق داده می‌شوند.

در اقتصاد الگوهای مختلف و متنوعی در زمینه مدل تعیین قیمت - مقدار و تعادل در چنین بازاری مورد بحث قرار گرفته است.

یکی از روش‌هایی که در این بازار توصیه شده است استفاده از سیاست رقابت‌های غیرقیمتی به جای جنگ قیمت‌ها است. این رقابت‌ها شامل تغییرات کیفی در محصول، تغییر و نوآوری و دیگری ایجاد روابط بلند مدت و پایدار میان خود و مشتریان است (نظیر سرمایه‌گذاری‌های مشترک).

راه‌حل بعدی به‌دست آوردن تعادل است. زمانی که بنگاه‌ها با هم همکاری می‌کنند و برای دستیابی به سود بیشتر و رهایی از عدم اطمینان و دسترسی به فرصت بهتر یا جلوگیری از ورود دیگران به تبانی دست می‌زنند. مدل رهبری قیمت نیز روش دیگری است و بر این فرض مبتنی است که یکی از بنگاه‌های موجود در صنعت رهبر قیمتی است و بقیه از او پیروی می‌کنند.

مدل راه حل تبانی و ایجاد کارتل است. کارتل‌ها عموما پایدار نیستند و این عدم پایداری با افزایش تعداد بنگاه‌های عضو افزایش می‌یابد. بنگاه‌ها در کارتل همیشه با این انگیزه ضمنی مواجهند که خارج از ضوابط کارتل عمل کنند و به طور مخفیانه از سیاست‌گذاری‌های قیمتی پیروی نکنند.

در بازار آهن قراضه به دلیل عدم تعادل بین عرضه و تقاضای کل، بازی‌های تکرار پذیر فوق در دوره‌های زمانی به صورت اهرمی جریان می‌یابد تا بازار به تعادلی نسبی در قیمت و مقدار برسد. در بازار قراضه فرآیند تعیین قیمت - مقدار معمولا تکرار شونده بوده و در هنگام انتخاب استراتژی توسط بنگاه‌ها لازمه‌اش داشتن برتری‌های نسبی است. اما همواره در شرایط عادی و ثابت و با منظور کردن نقش ثابت سایر عوامل، قیمت‌های تعادلی دوره‌های جدید معمولا در سطحی بالاتر از دوره‌های قبلی قرار می‌گیرد.

تکرار بازی‌ها تا سطح برابر کردن درآمد نهایی و هزینه نهایی بنگاه‌ها ادامه خواهد یافت. در صورت افزونی هزینه نهایی از درآمد نهایی بنگاه‌ها به جای رقابت، تن به همکاری می‌دهند تا از طریق چانه‌زنی وضعیت جدیدی را برای خود کسب کنند.

تجربه نشان داده است در بازار قراضه همکاری‌های شبه کارتلی در شرایط تعیین قیمت خرید (وبه تبع آن تعیین سطح محصول) هم برای عرضه‌کنندگان و هم متقاضیان عموما ناکارآ و غیرهمکارانه و موقت بوده است.

تقاضای کل و مطلوبیت

مصرف‌کنندگان آهن قراضه بازار (فولادسازی‌ها) با توجه به ثابت بودن عرضه کل قراضه (و وجود تقاضای مازاد) با کاهش یا افزایش سهم بنگاه خود باعث به‌وجود آمدن شرایط تعادلی جدید خواهند شد. اگر تقاضا افزایش یابد، قیمت و مقدار هر دو افزایش می‌یابند. این رابطه مستقیم بین قیمت و مقدار باید مورد انتظار باشد.

مصرف‌کننده به این دلیل کالایی را تقاضا می‌کند که از مصرف آن رضایت خاطر یا مطلوبیت به دست می‌آورد. تا یک نقطه خاص هر چه مصرف‌کننده از یک کالا بیشتر مصرف کند مطلوبیت او افزایش می‌یابد، ولی مطلوبیت نهایی ناشی از مصرف هر واحد اضافی از کالا معمولا کاهش می‌یابد تا جایی که مطلوبیت کل او حداکثر و مطلوبیت نهایی به صفر می‌رسد. این نقطه را نقطه اشباع یا سیری می‌نامند.

نقطه اشباع، محل تقاطع منحنی تقاضا با محور قیمت صفر می‌باشد. از این نقطه به بعد مصرف‌کننده با مشکل مصرف یا ذخیره‌سازی کالا روبه‌رو می‌شود.

با توجه به نیاز ضروری و استراتژیک مصرف‌کنندگان قراضه و کمبود عرضه کل، بنابراین مصرف‌کنندگان قراضه همواره در ناحیه بالای منحنی تقاضا (ابتدای منحنی مطلوبیت)- که مطلوبیت نهایی آنها حداکثر می‌باشد - قرار دارند. لذا در این بازار از نقطه نظر مطلوبیت برای مصرف‌کننده (به‌دلیل وجود مازاد تقاضا)، مابین قیمتی که برای واحد کالای قراضه پرداخت می‌شود با قیمتی که مایل به پرداخت آن هستند، تفاوت وجود دارد و از این بابت اضافه مصرف‌کننده در بازار وارد می‌شود.

کارشناس بازار ضایعات آهنی*