یادداشت
زوایای متفاوت صنعت نفت در ایران
علیرضا ناظم - بررسی زوایای گوناگون صنعت نفت ایران که از مهمترین صنایع کشور است، برای هر متخصص ایرانی نهتنها وظیفه که یک نیاز مبرم میباشد که در این یادداشت یکی از ظریفترین و حیاتیترین بخشهای آن مورد بررسی قرار میگیرد. این بخش را میتوان به صورت خلاصه بخش تامین و ساخت قطعات و کالا نام نهاد که فعالیت فراوانی در پروژههای ملی مانند فازهای پارس جنوبی و میادین نفتی و همچنین بخشهای بهرهبردار نفت از جمله پالایشگاهها، ایستگاههای تقلیل و افزایش فشار، صنایع گاز و پتروشیمی دارا است.
در این خصوص شرکتهای تامینکننده و تولیدکننده داخلی و خارجی به عنوان فروشنده کالا و همچنین بخشهای گوناگونی از جمله تدارکات کالا و مهندسی خرید و بخشهای فنی و تعمیراتی از شرکتها و مجموعههای بهرهبردار به عنوان خریدار کالا با یکدیگر مبادلات تجاری و بازرگانی داشته و صرفنظر از نرمهای تجاری و بازرگانی بینالمللی که در هر معامله تجاری کلان کاربرد دارد شناخت شرکتها از یکدیگر و نحوه تعاملاتشان تاثیر چشمگیری در عقد قراردادهای تجاری خواهد داشت که با توجه به شاخص بودن صنایع نفت این مساله چشمگیرتر خواهد بود. شرکتهای فروشنده عموما به صورت واحدهای تولیدی یا بازرگانی (تامینکننده کالا) در این زمینه فعالیت داشته و خدمات ارائه میکنند؛ در این خصوص با راهکارهایی که دولت ایران مبنی بر لزوم ورود دانش فنی تولید اقلام اندیشیده میتوان به جرات گفت صنعت نفتی که تا دهه ۵۰ کاملا توسط شرکتهای تجاری خارجی و چند ملیتی اداره میشد اکنون بسیاری از قطعات را در داخل تولید میکند و شرکتها با کمک سازمانهای دولتی و حمایت واحدهای خودکفایی کالا تاکنون قدمهای مثبتی در این خصوص برداشتهاند، اما در برخی از موارد میتوان به تولیدکنندگانی اشاره کرد که سود مقطعی را به یک تولید واقعی ترجیح داده و به واردات کالا از شرکتهای درجه دوم خارجی اقدام و حداکثر نقش مونتاژ را در این خصوص بازی کرده و حتی حاضر نیستند حداقل بخشی از سود حاصل از این فعالیت را به بررسی و امکانسنجی ورود دانش فنی اختصاص دهند.
هرچند تغییرات مدیریتی و همچنین تغییرات مقررات و قوانین جاری یا واردات مطالعه نشده توسط بخشی از ارگانهای دولتی یا عدم ارائه به موقع تسهیلات بانکی و دولتی یا واردات کالاهای مشابه با کالای تولید داخلی یا عدم استفاده از راهکارهایی جهت ترغیب شرکتهای داخلی یا خارجی در خصوص سرمایهگذاری مشترک در امر تولید کالا میتواند دلایلی بر عدم دستیابی به حداکثر استفاده از توان داخلی (برحسب شرایط زمانی و تاریخی کنونی) باشد، اما باید اشاره کرد که چشمپوشی از بعضی دلایل اصلی این عدم دستیابی میتواند ما را فرسنگها با تحلیل و ارائه شناخت صحیح دور کند. عدم استفاده صحیح شرکتها و خصوصا بخش خصوصی از نیروهای فعال متخصص و در عوض استفاده از نیروهای کاملا ماشینی و فرمانبردار صرف یا نیروهای توصیه شده که میتوانند باعث بوجود آمدن انگیزه قوی برای مبادلات تجاری با توصیهکنندگان شوند. همچنین سوءاستفاده بعضی سودجویان از عدم اجرای قوانین یکپارچه در خصوص بررسی تولیدکنندگان واقعی کالا را میتوان به شرکتهای فروشنده بالاخص بخش خصوصی نسبت داد.
جوانان متخصص که در ذهن دانش تولید و در عمل توانایی اجرا دارند و پس از فراغت از تحصیل و کسب تجربه نیاز به امکاناتی جهت بروز دانش و تمهیدات خود دارند یا با هزار پیچ بانکها جهت دریافت تسهیلات روبهرو میشوند یا با کمترین بودجه ممکن باید به نبرد با مشکلاتی همچون خرید فضای تولید، بیمه و مالیات و دستمزد و تهیه تجهیزات تولید و مواد اولیه روبهرو شده و عموما به دلیل عدم حمایت واقعی و همین طور عدم امکان رقابت با رقبای واردکننده از گردونه بازار خارج و به ورطه واردات صرف کالا کشیده میشوند.
در این مجال لازم به ذکر است که واردات کالا خود به تنهایی ملالآور نبوده و نیست، اما وارداتی که بدون ورود هیچ گونه دانش فنی صورت میگیرد یا صرفا با یک تغییری ساده یا با یک پروسه ماشینکاری جزیی و نهایتا مونتاژ قابل استفاده میشوند گرهای از مشکلات تولید را باز نخواهند کرد.
ارسال نظر