داریوش سهرابی

بخش اول

اجلاس وزیران صنایع گروه «دی ۸» روزهای نهم تا یازدهم اسفند ماه به میزبانی ایران در تهران برگزار می‌شود. در این اجلاس قرار است راه‌های توسعه همکاری‌ها و مناسبات اقتصادی، تجاری و صنعتی هشت کشور مسلمان عضو این گروه بررسی شود ایران، اندونزی، بنگلادش، پاکستان، ترکیه، مالزی، مصر و نیجریه کشورهای عضو گروه دی ۸هستند که درصددند تا محورهای صنعت، کشاورزی، مخابرات و اطلاعات، تجارت، علم و تکنولوژی، توسعه نیروی انسانی، بهداشت، توسعه روستایی، بانکداری و انرژی را مورد بررسی و راه‌های پیشرفت آن را در این گروه فراهم کنند.

از منظر دیگر نشست گروه‌ دی ۸، نمایش نوعی از مدیریت منطقه‌ای است که اعضای آن تلاش دارند تا با اتخاذ راهکارهای مبتکرانه در مواجهه با چالش‌های جهانی در وضع موجود، رویکرد ثالثی را بین انزوا و مطیع قدرت‌های جهانی شدن، ایجاد و عملی کنند و از حرکت‌های فردی و تکتازانه در عرصه اقتصادی که در عرصه جهانی امروز نه‌تنها پاسخگو نیست بلکه مشکلاتی را نیز برای اتخاذکنندگان آن به‌دنبال دارد، خودداری کنند. هرچند نمی‌توان گفت گروه دی ۸ از ابتدای شکل‌گیری تا امروز، در دستیابی به اهداف خود کاملا موفق بوده است؛ اما در عین حال، شکل دادن به اتحادیه و نهادینه کردن آن و ایجاد انگیزه برای کشورهای دیگر برای اقدامات مشابه یا پیوستن این گروه، نشان می‌دهد در مجموع، حرکتی موفق و مثبت بوده است و می‌تواند بار مدیریت وابسته و غیرعقلانی را که در زمان حاضر در عرصه بین‌الملل اعمال می‌شود، کم کند.

چنانچه می‌دانیم پس از تشکیل سازمان ملل متحد با مشارکت اکثریت کشورهای جهان برای ایجاد صلح و حل و فصل اختلافات سیاسی میان کشورها به طور صلح آمیز و جلوگیری از منازعات بین‌المللی، نهادهای اقتصادی متعددی در جنب سازمان ملل متحد و در مسیر اهداف آن تشکیل می‌شود که مهمترین آنها صندوق بین‌المللی پول، بانک ترمیم و توسعه (بانک جهانی بعدی) و سازمان بین‌المللی تجارت (بعدا گات و نهایتا سازمان جهانی تجارت) تشکیل شد که ماموریت این سازمان‌ها تشویق و ترویج روابط اقتصادی و تجاری میان کشورها از طریق تنظیم معاهدات و مقررات بین‌المللی است. تاسیس این نهادهای بین‌المللی زمینه مناسبی را برای توسعه روابط اقتصادی و تجاری جهانی فراهم آورد که در کنار این سازمان‌ها پیمان‌های اقتصادی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و گروه‌های مهم اقتصادی و سیاسی از سوی کشورهای مختلف ایجاد شد چه بسا اتخاذ سیاست‌های درون‌گرایانه و حمایتی از سوی کشورهای سوسیالیستی و سیاست‌های اقتصادی ملهم از نظریه‌های وابستگی در سه دهه پس از جنگ جهانی دوم سبب شده بود که اغلب جوامع جهان سوم نسبت به تجارت جهانی و پیمان‌های منطقه‌ای و گروه‌ها با تردید نگاه کنند و با سیاست‌های جایگزینی واردات و حمایت از تولید داخلی مشارکت خود را در بازرگانی بین‌المللی محدود کنند؛ اما با ایجاد موج دوم زمینه برای تشکیل پیمان‌های منطقه‌ای و گروه‌های اقتصادی هموار شد.

عملکرد ضعیف اقتصادهای سوسیالیستی از یک سو و نتایج زیانبار مداخلات دولت در نظام اقتصادی در کشورهای پیشرفته و جهان سوم از سوی دیگر، اقبال دوباره به نظام بازار آزاد و تجارت جهانی را به همراه آورد. این چرخش فکری و عملی شتاب پرقدرتی به موج سوم جهانی شدن (دهه ۱۹۷۰ میلادی) انجامید. این موج سوم به‌دلیل رفع موانع موجود و نیز رشد پرشتاب تکنولوژی‌های ارتباطی و اطلاعاتی، ابعاد بسیار گسترده‌تری به خود گرفت که موجب روی دادن دو واقعه تاریخی سرنوشت‌ساز به لحاظ اقتصادی سیاسی بین‌المللی و سبب تشدید و تحکیم جهانی شدن اقتصادی شد. یکی روی آوردن چین کمونیست به آزادسازی اقتصادی و ورود با عزم راسخ به بازارهای جهانی در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی و دیگری فروپاشی نظام‌های کمونیستی اروپای شرقی و روسیه شوروی در حدود یک دهه بعد است.

چهار مقطع مشخص در دامنه زمانی ۲۷ سال گذشته نشان می‌دهد در برهه‌های زمانی که پیمان‌های اقتصادی و گروه‌های اقتصادی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای حضور چشمگیری داشته‌اند موفقیت‌های بهتری به‌دست آمده است.

الف: سال ۱۹۸۰

در سال ۱۹۸۰ جمع تولید ناخالص کشورهای جهان ۱۰ هزار و ۹۳۹ میلیارد دلار بود که آمریکا با رقم دو هزار و ۷۰۹ میلیارد دلار ۸/۲۴ درصد و ژاپن با یک‌هزار و ۵۹ میلیارد دلار ۷/۹ درصد، ۱۰ کشور اول بعد از آمریکا و ژاپن جمعا سه هزار و ۷۹۴ میلیارد دلار ۷/۳۴ درصد و بیش از ۱۱۰ کشور دیگر جهان که ارقام آنها در دسترس بوده جمعا ۸/۳۰ درصد را به خود اختصاص دادند.

جمع تولید ناخالص داخلی ۲۶ کشور مسلمان در سال ۱۹۸۰، ۶۹۳ میلیارد دلار بود که ۲/۶ درصد از کل ناخالص داخلی جهان را در این سال شامل می‌شد.

در سال ۱۹۸۰ جمع تولید ناخالص ۲۶ کشور اصلی مسلمان معادل تولید ناخالص کشور فرانسه بوده است.

ب: سال ۱۹۹۸

در سال ۱۹۹۸ اتفاقات مهمی در جغرافیای سیاسی جهان نسبت به سال ۱۹۸۰ به وقوع پیوسته بود از جمله مهم‌ترین اتفاقات:

۱ - تجزیه اتحاد جماهیر شوروی به ۱۵ کشور مستقل

۲ - سقوط حکومت‌های سوسیالیستی شرق اروپا

۳ - تشکیل اتحادیه اروپا

۴ - تجزیه یوگسلاوی

۵ - اتحاد دو کشور آلمان شرقی و غربی

۶ - رونق چشمگیر اقتصاد کشورهای آسیایی چین و کره‌جنوبی و تاثیر پیمان‌های منطقه تجاری بر این رشد.

تولید ناخالص جهان در مدت ۱۹ سال از رقم ۱۰ هزار و ۹۳۹ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۰ به رقم ۲۸ هزار و ۸۵۴ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۸ افزایش یافته که رشدی معادل ۱۶۴ درصد را نشان می‌دهد. این در حالی است که آمریکا و ژاپن به‌ترتیب با ۲۰۳ درصد و ۲۵۷ درصد رشد در مدت ۱۹ سال جایگاه اول و دوم خود را در اقتصاد جهانی حفظ کرده و رشدی بیش از متوسط رشد اقتصاد جهان را تجربه کرده‌اند.

این در حالی است که این کشورها برای رشد و بازار فرامنطقه‌‌ای نقش بسیار فعالی در ترکیبات اقتصادی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای داشتند. کشورهای چین و کره جنوبی هر دو با ۳۷۵ درصد رشد به‌ترتیب از ارقام ۲۰۲ و ۶۳ در سال ۱۹۸۰ به ارقام ۹۶۰ و ۲۹۸ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۸ دست یافته‌اند.