محمد حسین بابالو

اگر به اخبار و گزارش‌ها و تحلیل‌های منتشره از سوی رسانه‌ها نظری بیفکنیم، این مطالب به چشم می‌خورد: اقتصاد اروپا از رکود خارج خواهد شد. اقتصاد آلمان از رکود خارج شد. اقتصاد چین به زودی از رکود خارج خواهد شد. اقتصاد آمریکا به سرعت به سمت بهبود پیش می‌رود. رشد نرخ بیکاری‌ها از پیش‌بینی‌ها کمتر بوده است. آغاز مجدد سرمایه‌گذاری‌ها در جهان. خروج تدریجی جهان از رکود اقتصادی و...

اما در ایران شرایط به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد: بازار میلگرد بدترین زمان از جنگ تحمیلی تاکنون. کاهش شدید حجم معاملات در بورس کالای ایران. کاهش شدید اعطای مجوزهای ساخت از سوی شهرداری. روند رو به کاهش قیمت‌های کالاهای تولید داخل و عدم‌بهره‌دهی اقتصادی این بخش و... تا جایی که بهترین خبر مخابره شده اعلام عدم‌کاهش قیمت مسکن آن هم در مراحل پایانی فصل نقل‌وانتقالات است.

اقتصاد ایران یک اقتصاد در حال توسعه است و به گفته بسیاری از تحلیلگران این حوزه، کشورهایی از جمله کشور ما و دیگر کشورهایی از این قبیل را سوپاپ اطمینان اقتصاد جهانی می‌دانند و بهبود مجدد آن را مدیون این کشورها دانسته‌اند.

هم‌اکنون با توجه به حجم مصرف در این کشورها و با توجه به حرکت غالب کالاها بالاخص کالاهای سرمایه‌ای و تولیدات نهایی و میانی همچنین با توجه به نقاط خالی فراوان برای سرمایه‌گذاری‌، بازارهای بزرگ و جمعیت بالا، رشد اقتصادی و افزایش سطح رفاه در جامعه در این قبیل کشورها هم‌اکنون شاهد بهبود اوضاع زودتر از زمان مورد نظر هستیم. هم‌اکنون جز در چند کالای خاص شاهد رشد شدید قیمت‌ها بوده‌ایم که غالب تحلیل‌ها دلیل آن را افزایش تقاضا ذکر کرده‌اند. این تقاضا غالبا از سوی کشورهای در حال توسعه بالاخص چین به بازار تزریق شده است.

روند رو به رشد اقتصاد و بالاخص تقاضای کشورهای در حال توسعه باعث شده است تا اقتصادهای قوی جهان که غالبا کالاهای سرمایه‌ای و باکیفیت تولید می‌کنند نیز به واسطه آنها از رکود خارج شده که نمونه آن آلمان است.

طرف دیگر، ایران است. کشور ما دقیقا پتانسیل‌های ذکر شده را دارا بوده و حتی در بسیاری از موارد از کشورهای ذکر شده چند قدم بزرگ نیز جلوتر است. در ایران مزیت نسبی انرژی و سوخت ارزان، بازار مصرف بزرگ، تورم بالا که به افزایش شدید ارزش سرمایه‌گذاری‌ها و کالاهای سرمایه‌ای منتهی می‌شود، بالا بودن تعداد متخصصین و دانش آموختگان صنعتی، نقاط خالی فراوان برای سرمایه‌گذاری‌، نزدیکی به آب‌های آزاد، شبکه خط آهن قابل‌قبول به نسبت کشورهای منطقه و بسیاری ویژگی‌های دیگر برای سرمایه‌گذاری‌ برای تولید و اشتغال نقطه بسیار جذابی خواهد بود.

این در شرایطی است که هم‌اکنون در رکود تورمی دست و پا می‌زنیم. موید آن قیمت‌های مواد غذایی و میوه و مقایسه آن با محصولات وارداتی است. و اما سوال اصلی: چرا؟ مگر تفاوت اقتصاد ایران و دیگر کشورها در چیست؟

دلیل این تفاوت را بایستی در علت خروج از رکود اقتصادی در اقصی نقاط جهان جست‌وجو کرد. به جرات می‌توان گفت اکثریت قریب به اتفاق کشورهای قدرتمند و پراهمیت جهان برای خروج کشورهای خود از رکود اقداماتی اساسی و بنیادی انجام داده‌اند. آمریکا در راس کشورهای جهان اقدام به تزریق ۱۵۰۰‌میلیارد دلار به اقتصاد خود کرده و اقدامات سخت‌گیرانه و حمایتی قدرتمندی از تولید داخل خود انجام دادند.

دیگر کشورها نیز با اقداماتی مشابه سعی در خروج اقتصادهای خود از رکود داشته‌اند، همچون چین که بیش از ۵۰۰‌میلیارد دلار به اقتصاد خود تزریق کرد و همچنین با تغییرات تعرفه‌ای در صادرات و گاها واردات شرایط را برای حمایت از تولید داخل فراهم آورد. دیگر کشورهای ضعیف‌تر نیز با کاهش بهره بانکی و تسهیل مراحل دریافت وام به اقتصادهای خود کمک کرده و به عبارت دیگر حجم نقدینگی و بالاخص چرخش آن را تسهیل کردند. به عبارت بهتر دولت‌ها با کمک خود اقتصادهایشان را از رکود خارج کردند. گاها کمک‌های دولت‌ها به حدی پیش رفت که تولیدکنندگان داخلی توانایی دامپینگ دیگر اقتصادها را پیدا کردند. در کنار این مطالب دولت‌ها از خروج کالاهای ارزشمند جلوگیری نکرده و همچنین واردات مواد اولیه را تسهیل کردند.

در مقام مقایسه می‌توان از ایران نیز نام برد. اقدامات ذکر شده نقش جدی در اقتصاد داخلی نداشته است. آیا بسته حمایتی و حجمی بزرگی از نقدینگی به بازار تزریق شد؟ آیا بودجه‌های عمرانی افزایش یافت یا شدیدا کاهش پیدا کرد؟ اقدام به واردات مواد اولیه به‌صورت گسترده صورت گرفت؟ آیا با تمهیدات تعرفه‌ای از صنایع داخل حمایت به‌عمل آمد؟ آیا با تعدیل در سیاست‌های پولی - مالی به کمک بخش مولد اقتصادی آمده‌ایم؟ به صنایع مادر و پراهمیت از جمله خودرو، فولاد، مسکن، پروژه‌های عمرانی و ... کمک‌های شایان توجهی صورت گرفت؟ برای مقابله با افزایش بیکاری چه اقداماتی صورت گرفت؟ برای تنش‌زدایی از شرایط اجتماعی برای بهبود اوضاع کسب‌وکار چه فعالیت‌هایی انجام گرفته است؟

پاسخ سوالات ذکر شده در یک نکته نهفته است؛ شرایط فعلی بازارها. دنیا در حال خروج از رکود است و ما دقیقا درون آن. حجم معاملات و شرایط آن بالاخص در بورس کالای ایران چهره واقعی شرایط را نشان می‌دهد. چرا کشور ما هنوز در رکود است؟ در اقصی نقاط جهان دولت‌ها به کمک اقتصاد آمدند ولی در ایران چطور؟ اگر آمدند، چرا شرایط ما اینگونه است؟ هیچ کس منکر اقدامات بی‌شائبه و بسیار گسترده دولت نهم در بهبود شرایط اقتصادی نیست؛ ولی چرا نتیجه این اقدامات اینگونه است؟

در روزهای آینده دولت دهم شکل گرفته و با انرژی دو چندان و ساختار جدید آغاز به‌کار خواهد کرد و انتظارات بسیاری از این دولت مورد انتظار است. در روزهای آینده با توجه به روند بهبود شرایط جهانی و روند افزایش قیمت‌ها به احتمال قوی مسیر رشد به بازارهای داخلی نیز منتهی خواهد شد. در این بین نقش دولت‌ها باز مورد نیاز خواهد بود. ساختار جدید به دلیل نامتقارن بودن رشد و بهبود بازارهای متنوع و وابسته بسیار شکننده خواهد بود.

مهم‌ترین نقش دولت کمک به این روند بهبود با تسهیل شرایط کسب‌وکار و تزریق رونق به بازارها بوده و این مهم با رشد متقارن این بخش‌های اقتصادی رخ خواهد داد. مدیریت این رشد متقارن تنها و تنها از عهده دولت برخواهد آمد.

عدم‌مدیریت صحیح این شرایط بهبود به کاهش شدید یک کالا یا خدمات بالاخص مواد اولیه، میانی یا سرمایه‌ای و افزایش قیمت و شکننده شدن برخی از خرده بازارها خواهد انجامید که تاثیرات خطرناکی برای آینده به همراه خواهد داشت.

هم‌اکنون نیاز به حضور قدرتمند دولت جدید با محوریت تنش‌زدایی از فضای اجتماع و کسب‌وکار، تزریق امید و بالاخص نقدینگی مولد و تسویه معوقات بالاخص واحدهای بزرگ تولیدی و غالبا دولتی همچنین چرخش پول، تعدیل سیاست‌های پولی - مالی، پذیرش بخش خصوصی به معنای واقعی، شناخت و استفاده از نقاط ضعف و قوت اقتصاد جهانی برای بهبود شرایط داخلی، کاهش هزینه تولید و واقعی شدن نرخ ارز و ... مورد نیاز است.

نهایتا و از همه مهم‌تر، مهم‌ترین نیاز اقتصاد کشور بهبود شرایط کسب‌وکار و بالاخص کاهش هزینه تولید خواهد بود. هم‌اکنون متاسفانه و به دلایل بسیاری، هزینه تولید در کشور بسیار بالا است. موید بسیار ساده آن قیمت کالاهای وارداتی و تولید داخل در کنار کیفیت آنها است. این امر در خصوص محصولات کشاورزی و دامپروری کاملا مشخص است. در آینده محصولات کشاورزی به قدری گران خواهد شد که با صادرات نفت نیاز ما مرتفع نخواهد شد. در صورت عدم‌توجه به این بخش روزهای وخیمی در انتظار ما خواهد بود. صنعت نیز در نقطه بعد قرار دارد. توجه به بازار مواد اولیه این بخش مهم از اقتصاد در آینده بسیار مهم و سودمند خواهد بود.

امید است دولت آتی کشاورزی و صنعت را بیشتر دریابد.