یادداشت
بازار آهن و ماجرای پلنگ صورتی
فعالان بازار شاید مجموعه کارتونی پلنگ صورتی را که سالهای گذشته پخش میشد دیده باشند. وقتی اتومبیل پلنگ صورتی را زیر میکرد او مانند قیر نقش بر زمین میشد و بعد از این که ماشین از روی آن عبور میکرد پلنگصورتی به حالت اولیه خود بر میگشت و به راه خود ادامه میداد.
بهنود دامغانی
فعالان بازار شاید مجموعه کارتونی پلنگ صورتی را که سالهای گذشته پخش میشد دیده باشند. وقتی اتومبیل پلنگ صورتی را زیر میکرد او مانند قیر نقش بر زمین میشد و بعد از این که ماشین از روی آن عبور میکرد پلنگصورتی به حالت اولیه خود بر میگشت و به راه خود ادامه میداد. نحوه عملکرد بازار کالایی کشور به خصوص بورس آهنآلات مانند ماجرای پلنگ صورتی است. یعنی اگر به صورت مصنوعی، تغییری در این بازار ایجاد شود، بعد از برداشتن اهرمهای تصنعی بازار به حالت طبیعی خود برمیگردد. به عبارتی پیچیدن نسخه غلط برای بازارآهن مانند مسکنی است که به صورت مقطعی بازار را آرام میکند، در صورتی که اگر غده در مغز بازار به طور صحیح عمل نشود، کنترل مصنوعی بازار دردی را دوا نمیکند، بلکه فاجعهای عظیم را به همراه خواهد داشت. کنترل ویژه سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان به نمایندگی از وزارت بازرگانی از بورس کالا ستودنی است، اما اینکه این سازمان در تعامل با بازارگردانهای (کارگزاران) بورس کالا از آنها بخواهد قیمت آهن را زیاد بالا نبرید و یا اینکه به طور دستوری به تولیدکنندگان فولاد بگوید گرانفروشی نکنید، در پوش گذاشتن به حل مشکلات بازار آهن است؛ چرا که دولت میخواهد با کنترل مقطعی بازارآهن از هیاهوی این بازار بکاهد و با ایجاد جو آرام، آن هم به صورت کوتاهمدت، خود را برنده کنترل قیمتها بخواند. اگر از سیاستهای کلی دولت که کنترل مقطعی بازار آهن و ایجاد جو آرام در این بازار است، به طور ساده لوحانه بگذریم؛ اما از موضوعی که نمیتوان گذشت این است که در اقتصاد آزاد قیمتگذاری نمیتواند دستوری باشد و هرگونه پیروی از این سیاست؛ مانند داستان پلنگ صورتی است؛ چرا که بحران از جای دیگر سر بیرون میآورد. بنابراین دولت نباید به بورس بگوید آهن را گران نفروشید. نیاز سالانه کشور به فولاد با اجرای برنامه دولت برای ساخت ۵/۱میلیون واحد مسکونی، سالانه حدود ۲۲میلیون تن است که حدود ۱۴میلیون تن در داخل و مابقی باید از خارج تامین شود. از ۸میلیون تن فولادی که وارد خواهد شد، بخشی محصول نهایی (میلگرد، تیرآهن، ورق و...) و مابقی شمش فولاد است که باید در کارخانههای نورد فولاد تبدیل به محصول نهایی شود. آمارها نشان میدهد که واردات فولاد۶ ماه اول امسال با اینکه با مشکلاتی روبهرو بوده؛ اما در حدود سال گذشته ثبت سفارش شده است؛ اما آمار تکان دهنده در این موضوع نهفته است که در نیمه دوم امسال کمتر بانکی اقدام به بازکردن LC برای وارد کردن فولاد کرده است و ارقام نشانگر رشد منفی واردات فولاد در نیمه دوم سال ۸۶ است که قطعا آثار آن در سال ۸۷ مشخص خواهد شد و امکان وقوع بحران دیگر در بازار آهن در سال آینده دور از انتظار نیست. همچنین بخشخصوصی که واردکننده شمش فولاد برای تولید محصول نهایی است، با بحران جدی برای تامین این کالا روبهرو است. ماحصل این اتفاق، کاهش تولید آهنآلات است. هم اکنون اغلب فولاد تولیدشده توسط بخشخصوصی از طریق شمش فولادی است که این بخش از گذشته خریده است و برای تامین شمش جدید با مشکل روبهرو است. دولت در حال حاضر میتواند با اقدامات تصنعی جلوی رشد قیمتها را بگیرد؛ اما وقتی که بازار با کاهش شدید عرضه آهن روبهرو شود، آن وقت است که آب از سر میگذرد. بنابراین در شرایط فعلی به جای فشار به بورس کالا بهتر است راهکاری اساسی برای کنترل بازار آهن اتخاذ شود تا با بحرانهای جدی روبهرو نشویم. اگر دولت با همکاری بخشخصوصی تفکر جدید را در بازار آهن ارائه نکند، باید به دنبال میلگرد ۱۰۰۰ تومانی در هر کیلو در سال ۸۷ بگردیم.
ارسال نظر