دیپلماسی اقتصادی و اقتصاد صنعتی

در حدود سال‌های ۷۷ تا ۷۸، آقای دکتر سیدمحمدحسین عادلی که بر صندلی معاونت اقتصادی وزارت امور خارجه تکیه زده بود،‌ واژه جدیدی را در فرهنگ و ادبیات فارسی مطرح کرد و آن واژه دیپلماسی اقتصادی بود. این تعریفی بود از پل ارتباطی دیپلماسی و روابط بین‌الملل با مفاهیم اقتصادی موضوعی که البته سال‌ها در دنیا مورد توجه بود و در ایران به آن توجهی نمی‌شد. دستگاه دیپلماسی فرسنگ‌ها از مسائل اقتصادی و ورود به آن فاصله داشت و دستگاه اقتصادی به خاطر ملاحظاتی، جدایی از دستگاه سیاسی کشور را برای خود سرلوحه قرار داده بود.

منصفانه باید گفت که از آن تاریخ به بعد هر دو گروه به اهمیت همکاری و همیاری با هم پی بردند و سمینارهای متعدد از سوی وزارت خارجه و دیدار روسای نمایندگی‌های ایران در سراسر جهان با دست‌اندرکاران اقتصادی برپا شد و نه تنها دولت وقت، بلکه دولت نهم هم به تشویق هر دو گروه به همکاری پرداخت تا جایی که ریاست محترم جمهوری در نشست اخیر سمینار سفرا و روسای نمایندگی‌های ایران در خارج از کشور، سفرا را به عنوان نمایندگان اقتصادی کشور توصیف کرد که باید به این مقوله ارج و قرب بیشتری نهند و البته فرهنگ جدید حاکم بر دفاتر ایران و سفارتخانه‌های ایران می‌رود که به آن سوی قدم بردارد و این تغییر کاملا محسوس است.

امروز با الگو قرار دادن موضوع فوق می‌خواهم با طرح واژه جدید اقتصاد صنعتی پیرامون این موضوع به بحث بپردازیم.

البته این واژه قبلا نیز مورد استفاده قرار گرفته است، ما می‌خواهیم به عنوان واژه اساسی در فرهنگ آن را مورد تاکید قرار دهیم. در چگونگی ارتباط بین اقتصاد و صنعت و تعاملات پیرامون آن اهمیت یا عدم‌اهمیت اقتصاد وابسته به صنعت یا ویژگی‌های صنعت وابسته به اقتصاد به بحث می‌پردازیم و از صاحب‌نظران و استادان این دو بخش دعوت کنیم تا پیرامون این واژه اظهار لطف کرده و قلم به دست گیرند.

از آنجایی که اهالی کسب‌و‌کار از ورود به عرصه صنعت با تردید یاد می‌کنند و علاقه‌ای به تولید از خود نشان نمی‌دهند و می‌رود که جمله «کسی که به صنعت و تولید روی می‌آورد یا عاشق است یا دیوانه» به یک اصل تبدیل شود که البته اهمیت پرداختن به موضوع اقتصاد صنعتی آشکار نشود.

نگارنده که فردی صنعتگر با سابقه ده‌ها ساله خانوادگی می‌باشد و هم به واسطه تجربه در عرصه اقتصادی، نیم‌نگاهی هم به این موضوع دارد و دانش‌آموخته دو عرصه است، به خطرناک بودن تسری این تفکر و اصل فوق‌الذکر در جامعه واقف است، چراکه کشور از تولید گرایی به سمت مصرف‌گرایی و تجارت‌گرایی پیش می‌رود. تجارت با هر حجمی اثر مثبتی بر تولید ناخالص ملی و پیشرفت کشور نخواهد داشت. ضمن آنکه ایجاد انجمن‌ها و تشکل‌های صنفی و مردم نهاد نیز جز به پاتوقی برای طرح مشکلات و گله‌گذاری، کمک زیادی به این مورد نکرده است. (صنعت‌گریزی)

در سال‌های اخیر شاهد استفاده از پیشوند صنعت برای مشاغلی هستیم که می‌توان آن را بسیار مبارک دانست، ولی اصل صنعت به معنی تولید صنعتی خود به شغل دیوانگان تشبیه شده است، صنعت بیمه، صنعت توریسم و ... که البته صحت این واژگان را نفی نمی‌کنیم، بلکه به دنبال اثبات غربت صنعت هستیم.

اقتصاد صنعتی، رشد و توسعه کشور را به دنبال خواهد داشت. درآمد سرانه ضمن افزایش از امنیت کامل برخوردار می‌‌شود. واحدهای مولد و مشاغل ثابت گسترش می‌یابد و کشور را به یک تولید‌کننده بزرگ و سپس صادر کننده بزرگ تبدیل خواهد کرد. برای رشد صادرات غیرنفتی باید به تولید و صنعت توجه ویژه کرد. مشوق‌های صادراتی باید به صنایع قابل صادراتی شدن در وهله اول سپس سایر صنایع تعلق گیرد.

با توجه به گسترش روزافزون ارتباطات و رقابت بسیار بالا در کیفیت و قیمت تمام شده کالا و علاقه خریداران به حذف واسطه‌ها ملاحظه می‌شود که کشورهای صددرصد تجاری به کشورهای تولید‌کننده تبدیل می‌‌شوند و می‌خواهند به جای تمرکز بر سود تجاری سود حاصل از ارزش افزوده را نیز نصیب خود کنند.

به عنوان مثال می‌توان به گسترش شهرک‌های صنعتی در شهرهای کشور امارات اشاره کرد. ایجاد کارخانه تویوتا و میتسوبیشی در تایلند یا پاناسونیک، سونی، تویوتا، میتسوبیشی در مالزی و کارخانه‌های صوتی و تصویری بزرگ در اندونزی از نمونه‌های دیگر است. کشورهای یاد شده تا پیش از این کشورهای تجاری شناخته می‌شدند، ولیکن شاهد خواهیم بود تا مدتی دیگر به کشورهای صنعتی و تولیدکنندگان تاثیرگذار تبدیل شوند و اینها همه و همه از توجه ویژه به اقتصاد صنعتی و کمرنگ شدن اقتصاد تجاری است.

روزنامه دنیای اقتصاد که البته می‌توان آن را به عنوان اولین روزنامه کشور نام برد، به دو عرصه اقتصاد و صنعت با هم پرداخته است و الحق و الانصاف هم توانسته از عهده این کار به خوبی برآید و به الگویی برای همکاران خود تبدیل شود تا شاهد حضور پررنگ سایر روزنامه‌های اقتصادی در عرصه صنعت باشیم،این روزنامه می‌تواند به منبعی (مرجعی) برای صاحب‌نظران دو عرصه اقتصاد و صنعت تبدیل شود که دست به قلم برند تا شاید آن جمله کذایی به اصل تبدیل نشود و صنعتگران با قوت و اعتماد بیشتری برای ساختن کشور عزیزمان قدم بردارند؛ چرا که بالاخره حرکت صنعتی پس از عشق به تولید در نهایت به خاطر انتفاع اقتصادی صورت می‌گیرد.

امید است فعالان عرصه اقتصادی با اعتماد و اقبال بیشتری به صنعت، اندیشه راهبردی خود را ترسیم کنند.