پیش‌بینی 7 تحلیلگر از آینده بازار مس

گروه بورس کالا- تحلیلگران کردیت سوئیس (CreditSuisse) در گزارش جامعی هشدار دادند که با آنکه همهمه بازار مس در حال حاضر کر کننده است، احتمال دارد نوعی سردرگمی در سال ۲۰۰۸ بر این بازار حاکم شود. هفت تحلیلگر، جرمی گری، پیتر اکانر، روژه داونی، دیوی گاگلیانو، آیلی انگ، افرم راوی و فرحناز امرسی، مبنای نتیجه‌گیری خود را بر مطالعه ۶۶ طرح مس در دست اقدام یا طراحی شده، قرار می‌دهند.

با آن که این طرح‌ها مجموعا بیش از ۸‌میلیون تن مس دیگر بر تولید سالانه این فلز تا سال ۲۰۱۵ می‌افزایند که تقریبا نصف میزان عرضه کنونی در سطح جهان است، افزایش چشمگیر قیمت‌ها در سال ۲۰۰۸، در سطحی بالای ۳ دلار برای هر پوند قابل انتظار است. این افزایش در نتیجه عرضه پایین‌تر از تقاضا رخ خواهد داد. در طول ده سال گذشته تقاضا برای مس به طور متوسط سالی ۹/۳‌درصد رشد یافته است، اما عرضه جدیدی که در سال ۲۰۰۸ صورت خواهد گرفت تنها ۳/۲‌درصد از تقاضا را برآورده می‌کند.

در درازمدت، این تحلیلگران وضعیت عرضه ـ تقاضا را معکوس می‌بینند و تخمین می‌زنند که تقاضای بازار جهانی مس نیاز به رشدی بالاتر از ۳/۴‌درصد در سال دارد تا کمبود عرضه محسوس باشد، اما این تنها در صورتی رخ خواهد داد که تمام ۶۶ طرح جدید در دست اقدام به تولید برسند که آنها احتمال وقوع آن را اندک می‌دانند.

تردید آنها مبتنی بر کمبودهای جهانی جاری در تجهیزات و نیروی کار، پایین آمدن عیارهای معادن قدیمی‌تر در آمریکای جنوبی، مخاطرات سیاسی و زیرساختی در آفریقای مرکزی و نیاز ۶۶بیلیون دلاری برای تأمین مالی ۶۶ طرح مذکور است.

آنها معتقدند که بسیاری از این طرح‌ها با تاخیر روبه‌رو خواهند شد و تخمین می‌زنند که رشد عرضه درازمدت، تنها ۶/۳‌درصد از نیازهای بازار را برآورده خواهد کرد، ۳/۰‌درصد زیر میانگین از سال ۱۹۹۷.

با آنکه شیلی در طول ۱۷ سال گذشته باعث دو سوم از رشد تولید جهانی معادن مس بوده است، اینک انتظار می‌رود که تنها یک چهارم از ۲/۸‌میلیون تن تولید اضافی‌ای که توسط ۶۶ طرح مزبور صورت خواهد گرفت، متعلق به آن باشد.

تولید مس آینده شیلی ظاهرا با مشکلاتی روبه‌رو است که بدین معناست که احتمالا میزان تولید آن نسبت به گذشته افت خواهد کرد.

با آنکه ۱۵ طرح جدید مس شیلی حدودا ۸۰‌ میلیون تن مس دارند، نمایانگر پنج سال تولید جهانی و ۲۲‌درصد از مس ۶۶ طرح نامبرده است و میانگین عیار آنها تنها برابر با ۶/۰‌درصد است.

همین مساله در پرو نیز صادق است. با آن که ۱۳ طرح جدید در آنجا ۶۳‌میلیون تن مس ـ چهار برابر تولید سالانه جهانی ـ دارند، اما عیارهای آنها نیز در حد ۶/۰‌درصد است.

بر خلاف این دو کشور، کنگو و زامبیا در آفریقای مرکزی تصویری معکوس را نشان می‌دهند، با تعداد کمتری از معادن، اما با عیارهایی بسیار بالاتر و هزینه‌هایی کمتر.

با آنکه طرح‌های جدید مس در جمهوری دموکراتیک کنگو و زامبیا حاوی ذخایری کمتر از نصف ذخایر شیلی و پرو هستند، میانگین عیار آنها دو تا هشت بار بالاتر از آنها و هزینه‌های تولیدشان یک چهارم کمتر از هزینه‌های تولید آنها است.

میانگین هزینه تولید در کنگو و زامبیا در طول پنج سال آینده برابر با ۴۵۶۸ دلار برای هر تن، که تقریبا ۲۵‌درصد پایین‌تر از میانگین هزینه تولید در شیلی و پرو است، اما تحلیلگران یادآوری می‌کنند که تولید در این دو کشور آفریقای مرکزی با مخاطرات بالقوه سیاسی و زیرساختی روبه‌رو است.

قیمت بسیار پایین سهام

با این وجود، جمهوری دموکراتیک کنگو مصمم به تولید ۸/۱۰‌درصد دیگر و زامبیا مصمم به تولید ۲/۴درصد دیگر است.

بدون توجه به محل جغرافیایی طرح‌های جدید مس، ۳۷‌درصد از این طرح‌ها هزینه تولیدی بیش از ۷۰۰۰ دلار برای هر تن دارند که مستلزم آن است که قیمت درازمدت مس برای هر پوند برابر با ۲۶/۲ دلار باشد تا نرخ بازگشت داخلی ۱۵‌درصد حاصل شود.

بنا به اجماع تحلیلگران مزبور، بیش از یک سوم تولید جدید با نرخی بین ۳۰/۱ تا ۶۰/۱ دلار برای هر پوند، ظاهرا غیر اقتصادی خواهد بود که باعث کاهش سالانه ۲/۳درصدی در تولید درازمدت‌تر خواهد شد.

این تحلیلگران معتقدند که به‌رغم مشکلات فوق‌الذکر، در واقع، طرح‌های غیراقتصادی به کار خود ادامه خواهند داد و نتیجتا پیش‌بینی‌های قیمت این فلز را بالاجبار باید بالا برد.

صرف نظر از این که چه چیزی در آینده رخ دهد، آنها به نوعی ناهمسانی بین ارزش‌گذاری قیمت سهام معدنکاری و هزینه ساخت طرح‌های جدید اشاره می‌کنند. آنها می‌گویند که در کوتاه مدت ارزش سهام معدنکاری ظاهرا بسیار ارزان

خواهد بود.

این تحلیلگران در رابطه با معدن‌کاری مس معتقدند که سهام این بخش قادر خواهد بود که توفان ناشی از بحران بانک‌های رهنی ایالات متحده را به خوبی پشت سر بگذارد.

آنها در تحلیل خود برای بخش سنگ‌آهن شرکت‌های معدنکاری‌ای که در زمینه فلزات گوناگون کار می‌کنند، معتقدند که با توجه به چشم‌اندازهایی که برای افزایش قیمت سنگ آهن در سال ۲۰۰۸ وجود دارد و با پیش‌بینی محافظه‌کارانه آنها چیزی در حدود ۲۵‌درصد نسبت به سال ۲۰۰۷ خواهد بود، توفان فوق‌الذکر حتی به گونه‌ موفقیت‌آمیزتری پشت سر گذاشته خواهد شد.

مزیت حجم بالا

تحلیلگران مذکور دریافته‌اند که رشد حجم تولید به صورت مزیت جدیدی برای صنعت معدنکاری درآمده و معتقدند که روزهایی که این صنعت ناتوان از توسعه و راه‌اندازی معادن جدید بود، به سر آمده است.

آنها اشاره می‌کنند که تا همین چند سال گذشته بازار فلزات به سختی می‌توانست طرح جدیدی را در زمینه مس، فولاد یا سنگ آهن به راه بیندازد.

پس از آنکه شرکت فولاد چین از قصد خود برای دو برابر کردن ظرفیت تولید اسلب و رساندن آن به ۲۰‌میلیون تن در سال ۲۰۰۱ خبر داد، آنها به یاد می‌آورند که قیمت سهام آن ۳۱‌درصد افت کرد و شرکت مزبور به جای آن که به تعقیب طرح خود بپردازد، سودهای سهام را دست و دلبازانه در بشقاب کرد و به سهامداران خود بخشید.

به همین طریق، شرکت ریوتینتو به دلیل برنامه توسعه ۵بیلیون دلاری سنگ‌آهن‌اش در سال ۲۰۰۲ به طور گسترده‌ای مورد انتقاد قرار گرفت و در سال ۲۰۰۳، مدیریت شرکت آنگلوآمریکن تسلیم فشارهای بازار شد و حجم برنامه توسعه ۵/۳‌میلیون اونسی پلاتین خود را به خاطر نگرانی از افت قیمت‌های فلزات گروه پلاتین کاهش داد، تصمیمی که بعدا پشیمانی به بار آورد.

تحلیلگران مذکور می‌گویند که سناریو اینک تغییر کرده است و مدیران جدید به دنبال عرصه‌های جهانی جدیدی برای فلزات هستند و محافظه‌کاران سال‌های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۳ و ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۹ همه بازنشست شده‌اند.

در ادامه این تحلیل آنها چالش اصلی این صنعت را در ایجاد موازنه میان طرح‌های کم عیارتر در مناطق امن‌تر از لحاظ سیاسی و برخوردار از زیرساخت‌های مجهزتر مثل شیلی و پرو و طرح‌های پرعیارتر در مناطقی مثل کنگو و زامبیا که به لحاظ سیاسی امنیت کمتری دارند و زیر ساخت‌هایشان نیز ناقص است، می‌دانند.

چالش دیگر این است که ۷۵‌درصد از همه طرح‌های آینده از نوع معادن سبزند و تنها ۲۵‌درصد آنها از نوع قهوه‌ای‌اند. در صورتی که دهه ۱۹۹۰ تمام معادنی که در شیلی مورد اکتشاف و بهره‌برداری قرار می‌گرفتند از نوع قهوه‌ای بودند.

آنها یادآور می‌شوند که استخراج معادن سبز، نوعا

پرهزینه‌تر از معادن قهوه‌ای و راه‌اندازی آنها نیز چالش برانگیزتر است و به زمان بیشتری نیاز دارند.

صرف نظر از آینده ۶۶ طرح مذکور که ۲۴ تای آنها تحت ساخت یا در مراحل اولیه تولیدند، واقعیت این است که ۴۸‌درصد از آنها عیار مسی کمتر از ۶/۰ دارند. تحلیلگران مزبور محاسبه می‌کنند که طرح‌هایی که عیاری کمتر از ۶/۰ دارند میانگین هزینه تولیدشان برای هر تن در حدود ۷۲۸۶ دلار خواهد بود که ۱۸‌درصد بیشتر از هزینه تولید طرح‌هایی‌ است که عیارشان بالای ۶/۰ است.