عوامل موثر بر صنعت فولاد ایران در 2 دهه اخیر

دهه هشتاد سال‌های سرنوشت سازی برای صنعت فولاد ایران بود؛ چراکه به وجود عوامل متعدد و مختلف در پیش روی اقتصاد ایران باعث شد تا این صنعت به اهداف مدنظر خود که در ابتدای ورود آن به ایران طرح‌ریزی شده بود دست نیابد. اما عوامل موثر بر صنعت فولاد ایران در دهه هشتاد را می‌توان به دو گروه عمده و بزرگ عوامل داخلی و خارجی تقسیم‌بندی کرد.

در خصوص عوامل خارجی باید به حوزه سیاست خارجی کشور اشاره کرد. این حوزه در طی سالیان اخیر و به خصوص در نیمه دوم دهه هشتاد همراه با تلاطم‌های فراوان بوده است؛ چرا که در طی این مدت ایران به طور خاص و گسترده در مقابل اقدامات خصمانه سیاسی دولت‌های غربی قرار داشت.

بنابراین این عامل منجر شد تا ایران نتواند در حوزه اقتصاد برون‌مرزی خود یا همان صادرات محصولات تولیدی‌اش موفق عمل کند، زیرا همواره تجارت در بستر آرامش و امنیت شکل گرفته و این امر در مورد کشوری همچون ایران که به دلیل وجود تلاطم‌های فراوان در حوزه سیاست خارجی خود شاهد تحریم‌های مختلف اقتصادی است، زمینه معامله دیگر کشورها با ایران در کنار آن تحریم نهادهای پولی و مالی ایران نمی‌توانست شکل عملی به خود گیرد.

با عنایت به وجود تلاطم‌های فراوان در حوزه سیاست خارجی ایران و تحریم نهادهای پولی و مالی، صنعت فولاد کشورمان در دستیابی بیشتر به بازارهای فرامرزی که می‌توانست به دلیل گستردگی و وجود تقاضاهای روزافزون در آن نقش بسزایی را در توسعه و گسترش صنعت فولاد ایفا کند، تا حدودی ناموفق باشد.

بر این اساس باید گفت لزوم دارا بودن بستری آرام و با ثبات در سطح سیاست خارجی کشور که زمینه‌ساز ایجاد بستر مناسب جهت رشد و شکوفایی صنعت فولاد است، ضروری است. قطعا دارا بودن سیاست خارجی قدرتمند و کارآمد منجر به کاهش پیامدهای اقدامات یک‌جانبه گرایانه دولت‌های غربی در قبال اقتصاد ایران همچون مشکلات پیش‌روی کشورهای طرف معامله با ایران یا نقل و انتقال پول که ارکان مهم و اساسی هر اقتصادی است می‌شود.

عوامل داخلی و فضای اقتصاد ملی

اما عوامل داخلی را می‌توان به چند گروه تقسیم‌بندی کرد که در ذیل به آنها اشاره و در مورد هر یک از آنها به توضیح خواهیم پرداخت:

۱) بروز پیامدهای تصمیم‌های نادرست در حوزه صنعت فولاد: در ابتدای ورود صنعت فولاد به ایران بدون توجه به ظرفیت‌ها و امکانات موجود در کشور در حوزه صنعت فولاد اقدام به ساخت مجتمع‌ها و شرکت‌های متعدد فولادی در کشور شد و این مجتمع‌ها و شرکت‌ها که به تدریج در ابتدای دهه هشتاد وارد چرخه تولید شدند کمبود مواد اولیه مورد نیاز آنها احساس شد و این موضوع در کنار این امر که توجهی به انتخاب سیستم تولید مناسب با شرایط و ویژگی‌های داخلی کشور نشد از همان ابتدا زمینه‌ساز دغدغه مواد اولیه برای فعالان این بخش شد.

دغدغه‌ای که روز به روز ملموس‌تر شد و پیش از پیش احساس می‌شود، چرا که در شرایط فعلی نه مواد اولیه موجود در کشور پاسخگوی سیل عظیم مجتمع‌ها و شرکت‌های فولادی است و نه سیستم‌های تولید انتخاب شده برای صنعت فولاد تناسبی با امکانات و ویژگی‌های ایران دارد و این موضوع باعث شده تا با برهم خوردن نظام تعادلی عرضه و تقاضای مواد اولیه در این حوزه عملا زمینه برای افزایش قیمت مواد اولیه فراهم شود.

این موضوع با توجه به اینکه مواد اولیه سهم عمده‌ای از هزینه‌های تولید در صنعت فولاد را شامل می‌شود زمینه‌ساز ایجاد مشکلات و مسائلی برای فعالان و تولیدکنندگان در این بخش شده است.

۲) عدم توجه به زیرساخت‌های لازم جهت صنعت فولاد: هر صنعتی جهت توسعه و پیشرفت در آینده نیازمند زیرساخت‌های لازم و مناسب است و صنعت فولاد نیز از این قاعده مستثنی نبوده و اهمیت این موضوع در رابطه با صنعت فولاد زمانی پررنگ‌تر می‌شود که مشخص ‌شود صنعت فولاد از پراهمیت‌ترین بخش‌ها در زیرساخت‌ها است.

بنابراین توجه به ایجاد و توسعه و گسترش گمرک‌ها و بنادر تخصصی در کشور و ایجاد ارتباط مناسب ریلی و جاده‌ای با مبادی ورودی مواد اولیه و متقاضیان داخلی آن قطعا نقش پررنگی در نظم بخشی، سرعت بخشی و سیستمی شدن این زیرساخت که از جمله زیرساخت‌های اساسی صنعت فولاد است، ایفا خواهد کرد.

این چالش، نکته‌ای است که در حال حاضر به دلیل عدم توجه به آن و نبود این زیرساخت‌های مناسب تامین مواد اولیه مورد نیاز برای متقاضیان آن هم در داخل و هم از خارج با مشکلات فراوانی روبه‌رو شده و بعضا به علت عدم وجود این زیرساخت‌ها فعالان و متقاضیان این مواد اولیه متحمل صرف هزینه‌های گزافی در این زمینه می‌شوند که قطعا از آن می‌توان به عنوان عاملی مهم در افزایش هزینه‌های تولید و تورم‌زا در قیمت تمام شده محصولات و فرآورده‌های فولادی یاد کرد.

۳) نظام پولی و مالی کشور: صنعت فولاد در زمره صنایعی هستند که نیاز به سرمایه‌گذاری اولیه و به تبع آن سرمایه در گردش بالا دارد؛ بنابراین حمایت و پشتیبانی سیستم پولی و مالی از این صنعت انکارناپذیر و غیر قابل نادیده گرفتن است اما از آنجا که متاسفانه در ایران وظیفه تامین سرمایه نظام تولیدی تنها بر عهده سیستم بانکی است، سیستم بانکی به دلیل برخورد با مشکل در وصول مطالبات قبلی خود و قرار دادن کاهش ریسک‌پذیری در سرمایه‌گذاری‌های خود طی سالیان اخیر آنچنان که باید و شاید به این وظیفه خود عمل نکرده به گونه‌ای که اینک یکی از اساسی‌ترین مشکلات فعالان این بخش نیاز شدید به تامین سرمایه در گردش است.

۴) عدم ثبات در سیستم پولی و مالی کشور: ارزش پول داخلی و ارزش برابری ریال در مقابل دلار نیز به دلیل صادراتی و وارداتی بودن این صنعت نقش بااهمیتی دارد. برای صنعتی همچون صنعت فولاد ایران که بسیاری از تجهیزات و ماشین‌آلات خود را از طریق واردات تامین می‌کند، پایین بودن ارزش دلار نقش مهمی در کاهش هزینه‌های سرمایه‌گذاری خواهد داشت ضمن اینکه به دلیل وابستگی قابل توجه این صنعت به تامین بخشی از مواد اولیه مورد نیاز خود شامل آهن قراضه و شمش فولاد از طریق واردات، افزایش نرخ ارز موجب افزایش هزینه‌های تولید و تورم در قیمت محصولات و فرآورده‌های فولادی می‌شود.

علاوه بر این وجود نوسانات در این بخش علاوه بر افزایش نرخ ارز موجب افزایش ریسک تولید، فرار سرمایه و نقدینگی و به تبع آن تقاضا از این بازار خواهد شد که این امر موجب تاثیرات منفی همچون کاهش سطح تولید، افزایش قیمت محصولات و فرآورده‌های فولادی و حادتر شدن مشکل سرمایه در گردش می‌شود.

از این رو اتخاذ سیاست‌ها و راهکارهای مناسب در جهت دسترسی فعالان این عرصه به ارز دولتی و همچنین ایجاد ثبات قیمت در بازار آزاد کمک شایان توجهی به ایجاد جو آرام در این بازار خواهد کرد که این دستاورد می‌تواند نویددهنده تولد اتفاقات و رخدادهای مثبت

در بازار باشد.

۵) عدم توجه به بازارهای هدف صنعت فولاد کشور: عدم تنوع در بازارهای هدف و محدود شدن بازار تقاضای محصولات فولادی به بخش مسکن همواره این صنعت را با آسیب‌های جدی روبه‌رو کرده است. در نتیجه لزوم توجه و ایجاد بازارهای تقاضای جدید همچون صنایع هواپیما‌سازی، کشتی‌سازی و قطارسازی می‌تواند نقش بسزایی در افزایش تقاضا در بازار ایجاد کند که این امر با افزایش تولید تولیدکنندگان محصولات فولادی علاوه بر استفاده حداکثری از ظرفیت صنعت فولاد زمینه‌ساز ایجاد اشتغال پایدار و توسعه و گسترش و پیشرفت کشور خواهد شد.

۶) طرح هدفمندسازی یارانه‌ها در ایران: صنعت فولاد از جمله صنایع انرژی بر است. از این رو تا پیش از اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‌ها دسترسی صنعت فولاد به انرژی ارزان به طور مستقیم و بهره‌مندی سیستم حمل و نقل کالا به سوخت ارزان به صورت غیرمستقیم بزرگ‌ترین مزیت این صنعت در ایران بود.

اما بدون توجه به این موضوع و پیش از ایجاد زمینه و اقدامات عملی در راستای کاهش وابستگی به این عامل و کمرنگ‌تر کردن آن در صنعت فولاد، به آزادسازی نرخ انرژی اقدام شد.

بنابراین صنعت فولاد ایران بدون داشتن فرصت کافی جهت تطبیق خود با شرایط آینده در نظر گرفته شده برای آن، یکی از بزرگ‌ترین مزیت‌های نسبی خود در کشور را از دست داد؛ مزیتی که به لحاظ نقش پررنگ آن در هزینه‌های بنگاه‌های فعال در عرصه فولاد از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود.

از این رو به نظر می‌رسد قرار دادن برخی از امکانات در برنامه‌ریزی‌های کوتاه مدت جهت سامان بخشی به وضعیت صنعت فولاد ایران ضروری به نظر می‌رسد که از آن جمله می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

۱) جلوگیری از ورود بنگاه‌های جدید به عرصه صنعت فولاد کشور.

۲) توجه و تقویت بازارهای تامین‌کننده مواد اولیه (آهن قراضه) در کشور.

۳) توسعه زیرساخت‌های مناسب ترانزیتی و شبکه‌های حمل و نقل در بین عرضه‌کنندگان و متقاضیان.

۴) ثبات در تصمیمات پولی و مالی کشور.

۵) توجه به حمایت مالی از بنگاه ها و ایجاد زمینه برای روش‌های جایگزین تامین مالی برای صنعت فولاد.

۶) توجه و توسعه بازارهای متقاضی محصولات صنعت فولاد و ایجاد تقاضاهای موثر و مفید در این بازار.

۷) ایجاد زمینه‌های آرامش و ثبات در عرصه سیاست بین‌الملل.

۸) لزوم توجه بیشتر به تصمیمات اتخاذ شده در حوزه اقتصاد و صنعت کشور.