برق در بورس انرژی سر و سامان مییابد
قیمت برق قیمت مصوب دولتی است، آیا دولت اجازه خواهد داد که معاملات در بورس انرژی با قیمتی کمتر یا بیشتر از قیمت مصوب صورت بگیرد؟ قیمتهای سقف و کف را دولت تعیین میکند؛ ولی دامنه قیمتی مناسبی برای معاملات وجود دارد. یکی از نگرانیها در مورد کف قیمت است؛ بعضی از نیروگاههای دولتی ممکن است بخواهند قیمتهای بسیار پایینی را ارائه کنند و این ممکن است با بهای تمام شده آنها تناسبی نداشته باشد. البته با استفاده از هزینه متوسط متغیر، مدیریت شبکه یک قیمت کف به بورس اعلام خواهد کرد که بورس مجاز است که این کف قیمت را اعمال بکند یا نکند؛ در واقع اینکه سقف و کف این قیمتها چه باشد بورس تصمیم میگیرد؛ ولی در نهایت بورس هم در چارچوب قوانین دولت تعیین قیمت میکند. طبیعتا دامنهای که در حال حاضر برای قیمت برق در نظر گرفته شده بسیار بازتر از آن چیزی است که در بازارهای دیگر وجود دارد. مثلا وقتی از ۱۵ تا ۴۰ هزار تومان در هر مگاوات امکان نوسان وجود داشته باشد، بنابراین دامنه نوسان مناسبی وجود دارد؛ ولی در عین حال سقف دولت که به عنوان مثال ۴۰ هزار تومان در هر مگاوات است، رعایت خواهد شد. بنابراین نگرانی از این جهت وجود ندارد و دولت هر قیمتی را که به عنوان قیمت سقف تعیین کند، ملاک عمل خواهد بود؛ اما با توجه به اینکه نیروگاهها در پلههای مختلف تولید برق با هزینههای متفاوتی مواجه هستند بنابراین تنوع قیمتی مناسبی وجود خواهد داشت و به این صورت نیست که فعالیتهای معاملاتی در یک محدوده قیمتی انعطافناپذیر صورت بگیرد. همچنین با توجه به اینکه گرایش کلی در بلندمدت به سمت آزادسازی قیمت حاملهای انرژی است، انتظار میرود که این مساله بتواند در بلند مدت انعطاف بیشتری داشته باشد و اتفاقا این بازار کمک میکند که ارزش ثروت ملی ما صحیحتر تعیین شود. با راهاندازی بورس انرژی، باز تخصیصی در منابع خانوار انجام میشود که میتواند اقتصاد خانواده را با علامتدهی مناسب کنترل کند.
اگر قیمت تعیین شده در بورس کمتر از قیمت مصوب دولت باشد، آیا دولت اجازه فروش با این قیمت را خواهد داد؟
دولت قیمت سقف را تعیین میکند و بورس از قیمت سقف هیچگاه تجاوز نخواهد کرد، چون این قیمت به خاطر مصرفکنندهها و جلوگیری از گرانی حتما رعایت خواهد شد. اما دولت معمولا قیمت کف را تعیین نمیکند و مخالفتی با اینکه کسی ارزانتر تولید کند و ارزانتر بفروشد ندارد، مگر اینکه قیمتگذاری در نیروگاههای دولتی غیر واقعی باشد و به الگوی صحیح مصرف نهادههای قبل از برق مثل گاز و گازوئیل و سایر سوختهایی که برای تولید برق استفاده میشود، اشکال وارد شود که در نتیجه آن اتلافی در حوزه تولید برق صورت بگیرد؛ البته آن هم با استفاده ازهزینه متوسط متغیر به عنوان حداقل حل خواهند شد. احتمال اینکه نیروگاههای خصوصی قیمتدهی پایین انجام دهند بسیار کم است چون نمیخواهند متضرر شوند، نیروگاههای دولتی هم انگیزهای برای قیمت دهی پایین ندارند. با این حال اگر قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد، بورس با همکاری مدیریت شبکه، کف قیمتی را محاسبه میکند.
بورس انرژی ظرفیتهای فراوانی برای تامین مالی نیروگاههای کشور دارد. با این وجود از ابتدای راهاندازی این بورس تا کنون، تنها صحبت از معاملات برق بوده و هست. به نظر میرسد بهرغم وجود ظرفیت بالای توسعه در این بورس، تلاشی برای ورود سایر حاملهای انرژی به این بازار صورت نمیگیرد؟
راهاندازی بورسی با پیچیدگیهای بورس انرژی خیلی زمانبر است. شش ماه از ثبت شرکت بورس انرژی میگذرد. در این مدت بر خلاف تصور بعضیها، سرعت انجام فعالیتها بسیار بالا بوده است، چون در هیچ کجای دنیا در طول شش یا هشت ماه بورس راه نمیافتد. از طرفی در دنیا اصلا پیچیدگیهایی که در صنعت برق ما هست وجود ندارد، سوبسیدهای متقاطع وجود ندارد، بحث کمبود نقدینگی مطرح نیست و هر شرکت توزیعی که به مصرفکننده نهایی برق میفروشد، وجه حاصله را دریافت کرده و مجددا از بورس برق میخرد ولی در ایران شرکتهای توزیع مستقیما پول برقی که به مردم فروخته میشود را دریافت نمیکنند و وجوه مستقیما به خزانه و در مرحله بعد به حسابی نزد توانیر تحت عنوان حساب مدیریت منابع واریز میشود و در نهایت با یک تاخیر زمانی به شرکتهای توزیع پرداخت میشود. این مساله بسیار مهم است و کار را پیچیده کرده است، ولی با این وجود سرعت پیشرفت بورس بسیار خوب بوده است. بحث قیمتگذاری برق بسیار مهم است. در دنیا تفاوتهای زیادی در سیستم قیمتگذاری برق وجود دارد؛ بعضیها به صورت قیمت یکنواخت یا یونیفورم است و بعضی به صورت پرداخت مطابق پیشنهاد که در ایران برای عادلانه بودن و رعایت موازین شرعی ما پرداخت مطابق پیشنهاد را انتخاب کردهایم که همه این موارد نیاز به بررسی و تصمیمگیری داشته است. بحثهای مربوط به هزینه انتقال هم مطرح است. از طرفی در ایران برقیها هم در حوزه تولید یارانه دریافت میکنند و هم در حوزه فروش که همه اینها قیمتگذاری و دریافت و پرداخت را پیچیده میکند. در ایران مشکل قیمتگذاری دولتی و دولتی بودن بعضی از نیروگاهها نیز مطرح است. در حال حاضر حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد نیروگاهها خصوصی شدهاند و بقیه دولتیاند. در چنین فضایی که موانع مقرراتی و قیمتی هم وجود دارد، راهاندازی بورس انرژی با این سرعت به نظر من فوقالعاده است. اگر در آینده نزدیک معاملات برق صورت بگیرد شاید رکورد بسیار خوبی ثبت شود. تلاش ما بر این است که هرچه زودتر راهاندازی معاملات صورت بگیرد، اما این منوط به همکاری نهادهای مختلف است. وقتی که وابستگی به چند نهاد بیرون از مجموعه بورس انرژی وجود دارد و از طرفی پیچیدگیهای اداری هم به آن اضافه میشود طبیعتا روند کار زمان برتر خواهد بود.
ارسال نظر