در چند ماه اخیر یکی از جنجالی‌ترین اخبار رکود اقتصادی جهان پیرامون رکود اقتصادی چین بوده است، رکودی که از سوی مسوولان اقتصادی چین همواره رد شده است و از طرف دیگر سایر کشورها خصوصا آمریکا واقعیت این رکود را به مراتب بزرگ‌تر از اخبار بیان شده می‌دانند و بحث‌هایی چون دستکاری پکن در ارزش یوان و مسائلی از این قبیل خود گویای شکاف عظیم در اقتصادهای بزرگ است. اما جدای از همه این مسائل، آنچه مهم جلوه می‌کند آمار ارائه شده از رشد اقتصاد چین در ماه‌های گذشته است. رشد اقتصادی در چین در سال ۲۰۰۸ چیزی در حدود ۸/۶درصد بوده است، این در حالی است که این عدد در سال ۲۰۰۷‌، ۱۳‌درصد بوده است و همچنین رشد تولیدات صنعتی در چین در سال منتهی به دسامبر ۲۰۰۸ تنها ۷/۵درصد بوده است که با رقم ۱۸‌درصد در سال ۲۰۰۷ اختلاف بسیار فاحش دارد. حال با توجه به آنکه چین بزرگترین تولیدکننده فولاد جهان با تولید ۵۰۲‌میلیون تن در سال ۲۰۰۸ به معنای تولید ۷۵/۳۷‌درصد کل فولاد جهان است (تولید فولاد در سال ۲۰۰۸ در جهان ۱۳۲۹‌میلیون تن بوده است) در خواهیم یافت که چرا رکود اقتصادی در چین آینده صنعت فولاد در دنیا را تحدید خواهد کرد. در حال حاضر چین ۷۵/۳۷‌درصد فولاد دنیا را تولید و ۴/۳۳‌درصد از این فولاد را مصرف می‌کند و در صورت ادامه رکود کنونی و همچنین عمیق‌تر شدن آن دو اتفاق در کوتاه مدت و بلند مدت برای صنعت فولاد چین قابل پیش بینی است.

۱) نخست آنکه سرانه مصرف فولاد در چین با آهنگ رکود کاهش خواهد یافت و سهم مصرف فولاد در داخل چین پایین خواهد آمد و باعث آن خواهد شد تا فولادسازان چینی به فکر یافتن بازارهای هدف صادراتی بیفتند و این به معنای رشد صادرات محصولات چینی آن هم با کیفیت‌های متنوع یعنی با کمترین کیفیت به مبادی آسانی چون ایران و با کیفیت مطلوب به کشورهای سختگیر چون اروپا یا امارات است و این موضوع بی‌تردید نظم بازار فولاد در دنیا را بر هم خواهد زد. هرچند این اتفاق از ماه‌ها پیش آغاز شده است و رسیدن شاخص بورس فلزات لندن به کمتر از ۳۰۰ دلار نشانه‌ای از این رویداد است، اما این موضوع امروز تنها با کاهش رشد اقتصادی چین همراه بوده است و در صورت توقف این رشد یا منفی شدن شاخص توسعه اقتصادی در چین مانند برخی کشورهای اروپایی آن هنگام توفان زرد بازار‌های فولاد در دنیا را ویران خواهد کرد و وضعیت آشفته بازار امروز فولاد در دنیا سوز ابتدای پائیز است نه چله زمستان و حداقل تاثیر آن ورشکستگی فولادسازان در کشورهای مختلف است که امروز نیز نشانه‌های ابتدای این راه نمایان شده است.

۲) در صورتی که این رکود تا پایان سال‌جاری ادامه یابد فولادسازان بزرگ چین با صادرات فولاد ارزان چینی نظم تولید در سایر نقاط دنیا خصوصا اروپا (به خاطر قیمت بالای تمام شده) و منطقه خاورمیانه (به خاطر سهولت صادرات و نیاز بالا) را بر هم خواهند زد و باعث ورشکستگی فولاد در دنیا خواهند شد، اما خود چین نیز از این رکود در امان نخواهد بود و صادرات راه نجات این صنعت نیست؛ چراکه بسیاری از تولید کنندگان چینی، تولیدکنندگان کوچک تا یک‌میلیون تن در سال می‌باشند و در رکود طولانی‌مدت قدرت رقابت خود را از دست خواهند داد و ورشکستگی آنها دور از ذهن نخواهد بود. اگر این اتفاق در دنیا حادث شود؛ یعنی چین با انتقال رکود به دیگر کشور‌ها تعطیلی صنعت فولاد در چین را به تاخیر بیاندازد قیمت فولاد را با دمپینگ پایین نگه خواهد داشت و پس از آن به خاطر این قیمت پایین، خود نیز بخشی از تولیدش را که توسط تولیدکنندگان کوچک انجام می‌شود، از دست بدهد؛ دنیا با کسری عرضه فولاد مواجه خواهد شد و علاوه بر آنکه قیمت‌ها دوباره رشد صعودی می‌گیرد باعث افزایش زمان رکود اقتصادی نیز خواهد شد.

حال با توجه به تمامی‌این مسائل آنچه برای آغاز مقابله با این بحران مهم به نظر می‌رسد حفظ بازار داخل از دمپینگ قیمت فولاد توسط کشورهایی چون چین است که منطقی‌ترین راه حل آن افزایش تعرفه‌ها می‌باشد و اگر تمامی‌ کشورها با این دمپینگ توسط چین مبارزه کنند چین همانگونه که با کاهش مصرف مواجه خواهد شد تولید آن نیز کاهش می‌یابد و بدین طرق از سرایت طاعون زرد در صنعت فولاد دنیا جلوگیری خواهد شد. به هر طریق فارغ از مسائل روز دنیا هر چند تعرفه پایین به ظاهر رفاه مصرف کننده را در بر دارد، اما در مواردی چون فولاد بهتر است صلاح جامعه که پایداری در صنعت است بر رفاه کوتاه مدت‌ترجیح داده شود.