فاکتور ترس، پاشنه آشیل بازار
فقدان تحلیل منطقی در بازار نفت
به نظر میرسد هر چه به سال نو میلادی نزدیکتر میشویم، معاملات در بازارهای اروپایی رونق میگیرد.
محمدحسین بابالو
به نظر میرسد هر چه به سال نو میلادی نزدیکتر میشویم، معاملات در بازارهای اروپایی رونق میگیرد.
همانگونه که مشهور است نفت موتور محرک اقتصاد جهانی بوده، اما این موتور هم اکنون با وقفه جدی مواجه شده است. برای کشورهای اوپک و حتی بسیاری از تجار جهانی قیمتهای کنونی همچون کابوسی ناامیدکننده بوده است، به طوری که در حال حاضر قیمت سبد نفتی اوپک زیر ۴۰ دلار معامله میشود و به قیمتهای ۴ سال قبل بازگشته است. تفسیر شرایط نفت یعنی موتور محرک اقتصاد جهانی همان تحلیل و ارزیابی بخش مولد اقتصاد جهانی است.
همه میدانیم نفت با توجه به مواد حاصل از آن و تولید انرژی و شرایط دیگر بسیار باارزشتر از ۴۰ دلار بوده، اما قیمت آن ناچیز و حتی روند نزولی نیز دارد. در آخرین گمانهزنیها قیمت ۲۵ دلار برای نفت خام پیشبینی شده و این یعنی قیمت بیش از ۲۰ دلار برای سبد نفت اوپک.
این قیمت برای بودجه داخلی غالب کشورهای صادرکننده نفت خام یعنی فاجعه. با مقایسه آخرین رکود یعنی نفت نزدیک به
۷ دلار هنوز جای امیدواری بسیاری بوده، اما یک نکته بسیار ظریف در این بین مغفول مانده است. تاکنون سابقه نداشته است که قیمت نفت زیر قیمت تمام شده برسد و به احتمال زیاد این بارهم چنین نخواهد شد. در زمان رکود قبل، هزینه تمام شده برای هر بشکه نفت خام بین ۵/۰ تا ۵/۱ دلار بوده است. پس نزدیک به ۵/۵ تا ۵/۶دلار درآمد برای هر بشکه نفتخام. در شرایط فعلی به دلایل مختلف قیمت تمام شده برای هر بشکه نفت بین ۵ تا ۱۵ دلار است. دلایل این امر بسیار گسترده است. یکی آنکه در چند سال گذشته به دلایل مختلف سرمایهگذاری بر چاههای نفت صورت نگرفته و چاه های موجود چاه های قدیمی است که هزینه تولید آنها بالا است.
نکته دیگر آنکه هرچه از عمر یک چاه نفت میگذرد از تولید آن شدیدا کاسته میشود. بنابراین در کنار بالارفتن هزینه تولید از حجم تولید نیز کاسته میشود یعنی دو برابر به بازار برای افزایش قیمت فشار وارد خواهد شد. این مطلب به ظاهر ساده باعث شد که آژانس بینالمللی انرژی قیمت نفت را برای چند ماه آینده بالای ۱۰۰ دلار پیشبینی کنند. این نکته چندان قابل استناد نبوده و دلیل آن حرکت نمودار عرضه و تقاضا به سمت کاهش عرضه است، اما هماکنون تقاضا برای مصرف مستقیم شدیدا کاهش یافته، انبارها پر و حدودا تقاضا به نزدیک به سال ۱۹۸۰ بازگشته است. نکته دیگر برای کاهش حجم سرمایهگذاری در این حرفه بالا رفتن قیمت مواد اولیه فلزی مثلا برای انواع حفاری و پایپینگ و ... است که بر این تاثیرگذار بوده است. نکته دیگر ملی بودن بسیاری از منابع نفت جهانی و بالا بودن تورم و افزایش نسبی قیمتها بالاخص برای انواع فلزات و محصولات کشاورزی بوده که به جای سرمایهگذاری در صنعت نفت به سایر بخشها پرداخته شده است. در کشورهای تکمحصولی بیشتر به واردات توجه میشود تا سرمایهگذاری و آنهم در کنار افزایش قیمت مواد غذایی. نکته مهمتر اینکه با توجه به این موارد و ویژگیهای بنیادی ذکر شده نفت بایستی مسیر صعودی داشته باشد ولی در اینجا تنها مانع روند نزولی با شتاب بالا لحاظ میشود.
با توجه به موارد ذکر شده احتمال افزایش قیمت نفت در برابر سایر بخشهای اقتصادی بیشتر متصور بوده و به بهبود سریعتر و سادهتر آن میتوان امیدوار بود. اما قیمت نفت کم و کمتر میشود. بنابراین میتوان به کاهش نیافتن امیدوار بود و با توجه به موارد ذکر شده بالاخص فاصله بین عرضه و تقاضا و قیمت تمام شده و قیمت فروش به احتمال قوی قیمت نفت از قیمت ۲۰ دلار و حتی ۲۵ دلار کمتر نبوده یعنی فاصله بین سبد نفت اوپک و شاید نفت سنگین ایران و نفت وست تگزاس اینترمدیت WTI نزدیک به بازه بین ۲۰ تا ۲۵ دلار خواهد شد.
هم اکنون نکته دیگری نیز موجود بوده و آن سعی اوپک در بالا رفتن قیمتها است. هنوز نشست ماه دسامبر اوپک برگزار نشده و مشکلات ایجاد شده در کشور نیجریه به کاهش مقطعی ۳۰۰ هزار بشکهای نفت در یک روز انجامیده است. در رکود گذشته با کاهش تولید اوپک توانست مجددا قیمت نفت را تعدیل کند و این تجربه برای این سازمان بسیار ذیقیمت و راهگشا خواهد بود.
نکته دیگر نزدیکی به تعطیلات پایانی سال میلادی بوده که به افزایش تقاضا برای پر نمودن انبارها در انتهای سال جاری و ابتدای سال آتی خواهد انجامید. این روند از یک تا دو هفته دیگر آغاز میشود. با توجه به موارد ذکر شده بازار باید به سرعت به تعادل بازگردد ولی آیا این اتفاق خواهد افتاد؟ پاسخ مبهم است و شاید پاسخی وجود نداشته باشد چون مسیر و جهت بازار آن هم برای مادهای به این اهمیت کاملا ناشناخته و قطعا مبهم و تابعی متشکل از میلیونها متغیر خواهد بود. با فرض تعیین قیمت این ماده در قراردادهای آتی و تعداد معاملهگرانی که به چندین میلیون نفر میرسد آیا میتوان به پیشبینی مسیر حرکت بازار امیدوار بود؟
مواردی که در بندهای فوقانی به آن اشاره شد تحلیلهایی بر اساس واقعیات بازار و نظام عرضه و تقاضا و تولید و مصرف بوده که با توجه به هیجانی و کاملا احساساتی بودن جو بازار هیچیک از این موارد صد درصد قابل استناد و اتکا نیست و تحلیلهای تکنیکال به دلیل شرایط حال حاضر کارآتر است. با نگاهی به روند قیمت این کالا به حقانیت بیشتر پیشبینی ۲۵ دلاری برخی تحلیلگران پی برده و کف نزدیک به ۲۰ دلار نیز متصور خواهد بود.
نکته دیگر جو رکود موجود در عرصه اقتصاد جهانی است که هم به جو روانی افزوده و هم به کاهش مصرف میانجامد. این مطلب ضربه مهلکی بر بدنه داد و ستد نفت خواهد بود که با توجه به ارائه آخرین ارقام که از کاهش بیشتر رشد اقتصادی جهانی بالاخص کشورهای توسعهیافته خبر میدهد این مطلب بیشتر خودنمایی میکند. معاملهگران به جای تحقیق و تعقیب اخبار به جهتیابی افسارگسیخته و نابهنجار روند قیمتها دقت کرده و سعی در تحلیل روح بازار کنند تا جهت حرکت بنیادی آنها. با نگاهی به مسیر حرکت روند قیمت در روزهای وخیم رکود گذشته اهمیت این مطلب بیشتر نمایان میشود.
به جرات میتوان گفت که نظام عرضه و تقاضا دچار بیماری بیهدفی و سراسیمگی شده و شیب این منحنی در جهات مختلف در حال تغییری کوتاه مدت است. فاکتور ترس یا پاشنه آشیل بازار نفت یا ترمز نگهدارنده اقتصاد مولد جهانی در حال قدرت نمایی و جولان در بازار این ماده ارزشمند است. یقینا در آینده میان مدت و کوتاه مدت بازار این ماده با خیزی آرام به سطح قیمتهای بالای ۱۰۰ دلار باز خواهد گشت ولی تا پیمودن این راه چندین پله صعودی خواهیم داشت.
ارسال نظر