یادداشت
پیامدهای چند نرخی شدن قیمت فولاد
رسالتی که در بدو تاسیس از بورس کالا انتظار میرفت، پایان دادن به وضعیت غیرشفاف قیمتها در بازار بود.
علیاکبر آمیرزاده
رسالتی که در بدو تاسیس از بورس کالا انتظار میرفت، پایان دادن به وضعیت غیرشفاف قیمتها در بازار بود. لازم است که در نخست برای روشن شدن موضوع وظیفه و جایگاه اصلی بورس کالا را شناخت، بورس کالا محلی است برای کشف قیمت مواد اولیه تولید برای تولیدکنندگان مختلف، به همین دلیل بورس کالا دارای رینگهای مختلف معاملاتی بر روی مواد اولیه تولیدی میباشد که یکی از این رینگها بورس فلزات است، پس با این تعریف کلی میتوان به جایگاه اصلی بورس کالا تا حدودی آشنا شد.
چون این نوع بورس، هرچند در کشورمان سابقه کم و چند ساله دارد؛ ولی در سایر بورسهای جهان قدمتی چند دههای دارد که اکثرا بر روی فلزات غیرآهنی فعالیت میکند و چند زمانی است که مواد اولیه فلزات آهنی شمش و بیلت و اسلب هم به آن اضافه شده ولی در بورس کالای کشورمان شاخه از بورس فلزات ایجاد گردیده که برخلاف سایر بورسهای کالا بر روی محصول نهایی فعالیت میکند که با منحرف شدن این بورس از رسالت اصلی به جای کشف شفاف قیمت مواد اولیه مورد نیاز صنعت فولاد اقدام به معامله بر روی محصول نهایی تولیدی فولادسازان کرده و بعد قیمت مواد اولیه بر اساس آن تعیین میگردد. (جای خودروسازان و ... خالی) که نشان از خروج بورس از رسالت اصلی است؛ زیرا در چرخه تولید و قیمت تمام شده هر فولادساز پارامترهای اثرگذاری متعددی از مواد اولیه مصرفی، تکنولوژی ساخت، ساختار پرسنلی و مدیریتی انرژی مصرفی و محصول نهایی در آن دخیل است.
وقتی بورس در جایگاه واقعی نباشد باید شاهد چند نرخی شدن قیمت آهنآلات باشیم زیرا به علت ساختار و متمرکز معاملات در بورس آن هم به وسیله تعدادی معدود کارگزار و ملزم نمودن فولادسازان به عرضه فقط از طریق بورس آن هم به صورتی که امکان خریداری برای اکثریت مصرفکنندگان واقعی فولاد وجود ندارد.
این همان فرصت و زمانی است که ما برای دلالان به وجود آوردیم تا آهنآلات چندنرخی شود چون عرضه و تقاضای واقعی در تامل بین تولیدکننده و مصرفکننده واقعی به وجود میآید نه دلالان. اگر فلسفه وجودی بورس فلزات همین است که خود فولادسازان بدون هیچ گونه مشکلی میتوانند محصول خود را بفروشند؛ چون قبل از بهوجود آمدن بورس کالا نیز هم به تولید میپرداختند و هم به فروش اقدام میکردند.
نمونه عینی که در اوایل سال اتفاق افتاد و همگان شاهد آن بودیم با شروع کار بورس فلزات قیمتها بدون هیچ توجیه منطقی با ایجاد جو روانی ناشی از رشد قیمتها در بازار جهانی به دلیل کاهش ارزش دلار شروع به افزایش حباب گونه کرد. در مقابل ذوبآهن با اتخاذ سیاست درست و احساس مسوولیت که شایسته قدیمیترین فولادساز کشور بود و با توجه به شناخت و درک صحیح مدیران با تجربه آن از وضعیت بازار، از رشد کاذب قیمتها با عرضه هدفمند آهنآلات جلوگیری کردند که باعث ثبات قیمتها در کل کشور شد. ولی به وسیله سود خواهان، بازار محدود آهن در بورس متهم به تثبیت قیمت شد.
ولی زمانی که فولادساز را مجبور به عرضه محصولات از طریق بورس میکنند، صحبتی از رانت در میان نیست. چگونه است همیشه قیمتهای آهنآلات وارداتی از تولید داخلی ارزانتر است؟ (دامپینگ).
چگونه است که ترکیه و مجموعه CIS میتوانند به کشورهای چندقدمی ما صادرات داشته باشند؛ ولی ما نتوانیم چون صادرات در سایه داشتن مزیت نسبی در منابع و انرژی و نیروی انسانی در تولید میتواند تحقق یابد، سمت بورس فلزات جهانی شدن فولادمان نیست بلکه؛ قیمتهای داخلی را جهانی کردن است. در صورتی که تمامی کشورهای تولیدکننده و مطرح فولاد به صنایع داخلی خود فولاد را ارزانتر از نرخ صادراتشان میفروشند چون رشد اقتصاد داخلی کشور میتواند ضامن اشتغال پایدار و تولید ثروت ملی شود.
راه برونرفت از این مهم فقط برگشت بورس به رسالت اصلی یعنی جهت دادن معاملات بورس به سوی مواد اولیه تولید فولاد نه محصول نهایی که باید براساس عرضه بدون واسطه تولیدکننده و تقاضای مصرفکننده واقعی شکل بگیرد و ایجاد بستر سالم و امن برای ورود سرمایه که باید در خدمت تولید باشد نه واسطهگری.
مساله مهم بعد از این عرضه هوشمندانه که باید مدنظر ذوبآهن قرار گیرد، جلوگیری از رسوب این عرضهها توسط سودخواهان به منظور کمرنگ و خنثی کردن آن است.
ذوبآهن نیز میتواند با ایجاد مرکز خدمات (سرویس سنتر) همچون فولادساز مطرح دیگر کشور (فولاد مبارکه) که از بدو تاسیس با ایجاد این گونه مراکز و از طریق این بازوی توانمند پس از عرضه در بورس و کشف قیمت با تداوم عرضه در این مراکز به ثبات قیمتها عمق دهد، چون تداوم داشتن عرضه به حذف دلالان خواهد انجامید و باعث شفاف شدن بیش از پیش قیمتها برای مصرفکننده و به روز رسیدن اطلاعات دقیق تقاضای واقعی به تولیدکننده میشود.
ارسال نظر