چالشهای حضور خریداران پلاستیک در بورس کالا
بورسهای کالایی که بهدلیل رفع برخی از نیازمندیهای اقتصادی و مشکلات موجود در بازار کالا (چه در بخش عرضه، تقاضا و چه در بخش توزیع) و نوسانات قیمت کالاها در صحنه اقتصاد کشورهای مختلف از قرن ۱۹ شکل گرفتند؛ موجب شدند تا راه ورود به بازارهای جهانی برای کشورها هموار شود. از این رو، هماکنون صدها بورس کالایی مدرن در سراسر جهان دایر است که از قدیمیترین آنها میتوان به بورس تجاری شیکاگو (CME) با ۱۷۰ سال سابقه و بورس فلزات لندن (LME) با ۱۳۰ سال سابقه اشاره کرد.
سیدروحاله وحیدکیانی *
بورسهای کالایی که بهدلیل رفع برخی از نیازمندیهای اقتصادی و مشکلات موجود در بازار کالا (چه در بخش عرضه، تقاضا و چه در بخش توزیع) و نوسانات قیمت کالاها در صحنه اقتصاد کشورهای مختلف از قرن ۱۹ شکل گرفتند؛ موجب شدند تا راه ورود به بازارهای جهانی برای کشورها هموار شود. از این رو، هماکنون صدها بورس کالایی مدرن در سراسر جهان دایر است که از قدیمیترین آنها میتوان به بورس تجاری شیکاگو (CME) با ۱۷۰ سال سابقه و بورس فلزات لندن (LME) با ۱۳۰ سال سابقه اشاره کرد. در ایران نیز بورس کالا پس از تصویب برنامه سوم توسعه اقتصادی کشور و با توجه به ماده ۹۵ از بند «ج» برنامه سوم توسعه و موظف شدن دولت نسبت به ایجاد بورس کالا با همکاری دستگاههای ذیربط، ایجاد شد.
در واقع مهمترین دلایل راهاندازی بورسهای کالایی در جهان عبارتند از؛ نارساییهای بازار سنتی در شکلهای نوسانات کاذب، عدمشفافیت در کشف قیمت و فقدان تضمینهای لازم برای معاملهگران.
بورس کالا بازاری متشکل و سازمان یافته است که در آن تعداد زیادی از عرضهکنندگان، کالاهای خود را به طور منظم به خریداران عرضه میکنند. این کالاها بهصورت مرسوم کالاهای خام و فرآوری نشده مانند فلزات، پنبه، گندم، برنج و... هستند و در حال حاضر محصولاتی که در بورس کالای ایران مبادله میشود در زمینه فلزات و مواد معدنی (کانیهای فلزی) محصولات شیمیایی و پتروشیمی، محصولات کشاورزی است.
به طور کلی، مراجعهکنندگان به بورس کالا با دو هدف به آن مراجعه میکنند: افرادی که میخواهند از ریسک نوسان کاذب قیمتها در امان باشند، مانند تولیدکنندگان کالا، مصرفکنندگان عمده افرادی که بر خلاف گروه اول از نوسانات قیمت استفاده کرده و سود خود را حداکثر میکنند.(در معاملات آتی یا سوء استفاده از بازار آزاد).
منافع بورس کالا: مبادله آزاد کالا بین عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان است. حضور مستمر نهادهای نظارتی، تولیدکنندگان، مصرفکنندگان و تجار به همراه حضور کارشناسان و ناظران، بازاری شفاف و عاری از خلل در روند عرضه و تحویل کالا، سازماندهی عرضه اولیه و شفافیت بازار از جهت عرضه، تقاضا، قیمت واقعی کالا و تصحیح ساختار بازار، شفاف بودن نحوه انجام معاملات خرید و فروش اعم از عرضههای اولیه یا ثانویه، حذف واسطهگریهای غیرضروری، برخورداری تولیدکنندگان و تجار از مزایای مترتب به قوانین و مقررات حاکم بر بورس (مانند ضمانت اجرایی حسن انجام تعهدات از سوی طرفین معامله)، افزایش کارآیی و بهرهوری بازاریابی و شفافیت و سهلالوصول بودن اطلاعات معاملهها را میتوان از جمله حداقل منافع و اهداف بورس کالا برشمرد.
دستاندرکاران بورس کالا
تولیدکنندگان و بازرگانان مواد اولیه: همواره یکی از بزرگترین مشکلات تولیدکنندگان در ایران مشکل تهیه مواد اولیه به دلیل عدمشفافیت بازار، نامعلوم بودن روند آتی قیمت محصولات و ناکارآمدی نظام تعیین قیمت و توزیع محصولات بوده است. تولیدکنندگان میتوانند با استفاده از کارآیی بورس، در برابر نوسانات قیمت ایمن شوند و با خرید و فروش قراردادهای سلف و آتی، ریسک قیمت را پوشش دهند. بازرگانان نیز میتوانند با همین روش با اطمینان خاطر بیشتری از قیمتهای آتی برای صادرات و واردات محصولات مورد نظرشان تصمیمگیری کنند (هماکنون در بورس کالای ایران فقط برای شمش و سکه طلا امکان انجام معاملات آتی وجود دارد.)
مصرفکنندگان: صنایعی که مواد عرضه شده در بورس کالا را به عنوان مواد اولیه خود دریافت میکنند، نقش بسیار مهمی در بازار برعهده دارند. طبیعتا این صنایع نیز برای برنامهریزی تولید خود، تمایل دارند از خطرات ناشی از نوسان قیمتها ایمن شوند و با برآوردی مطمئن از قیمت تمام شده، به تولید اقتصادی بپردازند. برای این گروه، بورس کالا مکان مطمئنی برای خرید مواد اولیه، دریافت اطلاعات موثق در مورد روند قیمتها و در نتیجه تضمین سود شرکت است.
سازمانهای ناظر، ارائهکنندگان خدمات جنبی و کارشناسان تحلیلگر بازار: هر چند این نهادها و افراد به طور مستقیم در مبادلات شرکت نمیکنند، اما وجود آنها در رونق یا امنیت بازار ضروری است. شرکتهای بیمه، بانکها، انبارها، شرکتهای حملونقل، اتاق پایاپای و کارشناسان تحلیلگر از جمله ارائهدهندگان این خدمات و تسهیلات هستند.
مهمترین اهداف بورس کالا را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد: ایجاد بازاری منسجم، سازمان یافته و قانونمند برای تسهیل داد وستد نقدی و آتی کالا که در آن قیمتها به صورت شفاف و در اثر تقابل آزاد عرضه و تقاضا کشف میشود. ساماندهی بازار کالاهای خاص نظیر محصولات فلزی کشاورزی، انرژی و پتروشیمی از طریق مکانیزم اجرایی ناظر بر تعهدات و منافع طرفین معامله. کاهش نوسانات مخل بازار و امکان انتقال ریسک از طریق خرید و فروش معکوس و همزمان در بازار فیزیکی و آتی. کاهش ریسک برای فروشنده و خریدار به دلیل اجرای عملیات از طریق اتاق پایاپای. فراهمسازی تسهیلات مالی برای خرید و فروش از طریق موسسات اعتباری و مالی بهدلیل شفافیت و نظارت و ضمانت موجود در بورس کالا، تحلیل آماری وضعیت بازار و ارائه خدمات مشاوره در پیشبینی نوسانات بازار کالاها به منظور کمک به طرفین معاملات در برنامهریزی و انجام به موقع تعهداتشان از طریق کارگزاران، تجار، واسطهها و موسسات مشاور، حرکت از یک بازار سنتی به سمت بازار مدرن سرمایه و کالا و تعامل بهتر و قویتر با بازارهای بینالمللی. استفاده از مکانیزم فروش سلف در جهت کسب نقدینگی برای بنگاههای تولیدی و غیره.
صنعت پلاستیک کشور از حیث ارزش افزوده و ایجاد اشتغال از جمله مهمترین بخشهای زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی است؛ از سوی دیگر وجود واسطهها و عدمشفافیت تقاضا موجب عدمدستیابی مناسب صنایع تولید مصنوعات پلاستیک (تبدیلکنندگان) به مواد اولیه مورد نیاز خود میشود، پس دولت مصمم به عرضه پلیمرها توسط شرکتهای پتروشیمی در بورس کالا است. بورس کالای ایران بهعنوان مهمترین و محل مبادله اصلی تامین محصولات پتروشیمی از اسفند سال ۱۳۸۶ با ورود محصول LL۰۲۰۹AA پتروشیمی امیرکبیر به فعالیت در حوزه صنعت پلاستیک وارد شد، به صورتی که هماکنون تمامی مجتمعهای پتروشیمی طبق قانون متعهد به عرضه محصولات خود در بورس با مقررات خاصی در بازار شدهاند. محصولات پلیمری مجتمعهای پتروشیمی که مواد اولیه صنعت پلاستیک هستند نیز شامل این قاعده و قانون شدند؛ این صنعت که بهدلیل تنوع و اشتغالزایی از جذابیتهای خاص خود برخوردار است بهدلیل قرار گرفتن در زمره صنایعی که غالب این صنعت را بنگاههای کوچک و متوسطی تشکیل میدهند که برای دولت بهدلیل ویژگیهای خاص خود بسیار حائز اهمیت هستند، اما با توجه به شواهد و قرائن موجود از معاملات بورس کالا، بخش بسیار عظیم خرید صورت گرفته در بورس کالا توسط فعالان و واسطههای موجود در بازار صورت میگیرد. در اینجا سوالاتی مطرح میشود که چرا صنایع تولیدکننده مصنوعات پلاستیک مواد اولیه مورد نیاز خود را از بورس خریداری نمیکنند؟
آیا بنگاههای کوچک تولیدکننده در صنعت پلاستیک که بعضا شاید دارای ۳-۲ نفر نیروی انسانی فعال در کارگاه خود هستند، توانایی رصد قیمتها در بورس یا ارتباط برقرار کردن با کارگزاران بورس کالا را دارند؟ در حالی که تمام هم و غم ایشان به فرآیند تولید در کارگاه است. آیا این بنگاهها امکان پرداخت نقدی برای خرید مواد اولیه را دارند؟ آیا بورس امکان خرید بسیار اندک مواد اولیه در مقابل خرید تناژ بالا به وسیله واسطهها را به ایشان میدهد؟ آیا بنگاهها از روند قیمت مواد اولیه، میزان عرضه آن اطلاعات لازم را به میزان واسطهها دارند؟
آنچه که از پرسشهای بالا برمیآید این است که بنگاههای کوچک توان رقابت و خرید در بورس را ندارند، در کل برای تامین مواد اولیه خود به بازار آزاد مراجعه میکنند که همین امر موجب افزایش قیمت تمام شده محصول این بنگاهها شده و فی الواقع از گود رقابت در بازار خارج میشود، اما چاره چیست؟ واحدها و بنگاههای کوچک برای تغییر روش و سبک و سیاق هر بخش از فعالیت خود نیازمند فرهنگسازی و آسانسازی روش جدید است که این روش جدید نیز باید در توان اجرایی ایشان باشد یا به عبارتی دیگر هر گونه تغییر رویکرد میباید متناسب با توان و پتانسیل بنگاه باشد. به نظر میرسد تامین مواد اولیه بهصورت خرید اعتباری و مشابه تامین مواد اولیه از بازار باید در برنامه قرار گیرد. البته بازار آزاد به جز عادات صاحبان بنگاههای کوچک به خرید، دارای جذابیتهای ویژهای نیز هستند که علاقه بنگاهها را به خرید از آنها را دو چندان میکند. از جمله جذابیتهای خرید از بازار آزاد میتوان به امکان فرار مالیاتی، عدمتوجه به مباحثی همچون بیمه و پرداخت به پرسنل طبق قانون کار؛ بهدلیل عدمشفافیت آماری اشاره کرد که بنگاهها با این موارد اصطکاک زیادی دارند و از آن بهعنوان مشکلات بنگاهها میتوان نام برد که فعالان بازار بهخوبی با عدمشفافیت آن را حل میکنند.
رویکرد اصلاحی باید با مشوقهایی همراه باشد که جذابیت آن بر جذابیتهای خرید از بازار غلبه کند، اما برای رفع مشکل تفاوت قیمت تمام شده مواد اولیه برای تولیدکنندههای کوچک و بزرگ و واسطهها و اصلاح روند موجود، پیشنهاد میشود:
«شرکتهای توزیعکننده» جهت تامین مواد اولیه برای بنگاههای تولیدی شکل گیرد که اولویت انجام این اقدام توسط شرکتهای تعاونی مرتبط و پس از آن شرکتهای بازرگانی است یا با عنایت به توان کارگزاریها در مذاکرات و خرید از بورس و شناسایی بازار و توان مالی، آنها میتوانند در تامین اعتباری مواد اولیه بنگاههای کوچک اقدام کنند.
می توان تحت عنوان مشوق، تولیدکننده را ترغیب به استفاده از این رویکرد اصلاحی کرد، اما چه مشوقهایی: تامین مواد اولیه بهصورت اعتباری حداقل ۳ ماهه (تعاونیها با استفاده از تسهیلات بانکها میتوانند به اعضا خدمات دهند). ارائه مواد اولیه درب کارگاههای تولیدی (شرکتهای حملونقل در خدمت توزیعکننده هستند). ارائه تحلیل و مشاوره به بنگاههای تولیدی در خصوص روند قیمت مواد اولیه که توسط مشاورین توزیعکننده یا تامینکننده صورت میپذیرد. ارائه مشاوره در خصوص کاربردهای مواد اولیه توسط مشاورین فنی توزیعکننده. کاهش ریسک نوسان قیمت مواد اولیه توسط این توزیعکنندگان بهواسطه امکان خرید خارجی که بهواسطه دوراندیشی و تقویت توان خرید یا مذاکره در توزیعکنندگان شکل میگیرد.
البته میتوان اعلام کرد که برخی شرکتهای توزیعی یا تامین مواد اولیه با شکست روبهرو شدند که ۲ دلیل برای آن وجود دارد:
۱- عدمتوان مالی و چانهزنی و اعتباری این شرکتها و عدمنگاه راهبردی و بلند مدت آنها: متاسفانه این شرکتها بهدلیل عدممقبولیت میان تمامی اعضا و بنگاههای دیگر که قابلیت عضو شدن را دارند، از فراگیری مناسبی برخوردار نیستند و همین امر موجب نگاه و تصمیم جزیرهای شده که توان راهبردی و مدیریتی و تصمیم گیری و تصمیمسازی و کارشناسی آنها را محدود میکند. البته این موضوع که اعضای هیاتمدیره و فعالان این شرکتها معمولا از فعالان عرصه تولید هستند و با حوزه بازرگانی کمی ناآشنا و این خود دلیل مبرهنی است بر چرایی عدمرویکرد استراتژیک و بلندمدت در عرصه تامین مواد اولیه آنها.
۲- عدمپذیرش و مقبولیت شرکتها نزد نهادهای متولی دولتی و همچنین نهادهای مالی: بهدلیل عدمآمادگی دولت در واگذاری برخی از مسوولیتها و نظارتها به نهادهای صنفی از یک سو و همچنین عدمحضور تشکلهای قوی و شرکتهای فراگیر که نزد مجموعهای از بنگاهها مقبولیت داشته باشند، واگذاری برخی فعالیتها هنوز صورت نگرفته است. البته لازم به ذکر است که این واگذاری زمانی کاملا صورت خواهد پذیرفت که این شرکتها و تعاونیهای مزبور قدرت مذاکره و چانهزنی بالا داشته باشند که یا بهواسطه تعداد بالای اعضا یا تمکن مالی امکانپذیر است که دولت یا نهادهای مالی چنین حقی را برای ایشان برای همیاری در تصمیمسازی قائل باشند.
۳- برای عدمتکرار شکست باید آموزشهایی را برای این شرکتها و تعاونیها تدوین کرد و شرایطی را بهعنوان مشوق برای ایشان دید تا بنگاههای تولیدی رغبت به عضویت و استفاده از این خدمات داشته باشند.
۴- عطف به آسیب شناسیهای این نوع بنگاهها چنانچه شرکتهای توزیعی مناسبی شکل گیرد میتوان امیدوار بود که مسائلی از جمله حملونقل، بازاریابی و فروش محصول و کمبود اطلاعات و آگاهی را تا حدی حل کرد، اما دوباره تاکید بر آن است که این سازوکار منجر به شفافیت آمار و اطلاعات خواهد شد؛ از این رو بنگاهها زمانی علاقهمند خواهند بود که از این شرکتهای توزیعکننده استفاده کنند که شرایط استفاده از آن فوقالعاده جذاب باشد تا بنگاهها خرق عادت کنند و از نوع خرید سنتی خود منصرف شوند.
* کارشناس ارشد شرکت ملی صنایع پتروشیمی
ارسال نظر