بورسهای کالایی دنیا انتظار تداوم روند صعودی قیمتها را دارند
گذر بازارهای کالایی جهان از تنگنا
گروهبورس کالا: مدتی است بازارهای کالایی با رفتارهایی متضاد و حتی متناقض روبهرو هستند تا جایی که احتمال رشد قیمتها یا حتی فراگیر شدن مجدد رکود برای برخی کالاهای خاص را میتوان در خروجی برخی رسانههای اقتصادی داخلی و خارجی مشاهده کرد. با توجه به این موارد و همچنین وجود برخی رخدادهای مغفول در بازار به نظر میرسد که بررسی این روند با نگاهی به رخدادهای واقعی در بازارهای جهانی و جریان غالب اقتصاد هماکنون به یک ضرورت تبدیل شده، زیرا تاثیرات بسیاری را بر بازارهای مختلف به همراه خواهد داشت.
گروهبورس کالا: مدتی است بازارهای کالایی با رفتارهایی متضاد و حتی متناقض روبهرو هستند تا جایی که احتمال رشد قیمتها یا حتی فراگیر شدن مجدد رکود برای برخی کالاهای خاص را میتوان در خروجی برخی رسانههای اقتصادی داخلی و خارجی مشاهده کرد. با توجه به این موارد و همچنین وجود برخی رخدادهای مغفول در بازار به نظر میرسد که بررسی این روند با نگاهی به رخدادهای واقعی در بازارهای جهانی و جریان غالب اقتصاد هماکنون به یک ضرورت تبدیل شده، زیرا تاثیرات بسیاری را بر بازارهای مختلف به همراه خواهد داشت.
برای بررسی بازارهای کالایی در شرایط فعلی و دقیق تر وضعیت پیش روی آن بهصورت بنیادین باید به بسیاری از واقعیتهای اقتصادی همچون کاهش رشد اقتصادی کشورهای مختلف و در نهایت افول رشد اقتصادی در جهان پرداخت؛ زیرا بسیاری از مناسبات اقتصادی و تجاری را دستخوش تغییر کرده است. سقوط قیمت جهانی نفت خام به نزدیکی ۲۶ دلار (از ۱۴۶ دلار)، سقوط قیمت جهانی مس به کمتر از ۴۵۰۰ دلار (از ۱۰ هزار دلار)، کاهش قیمت جهانی سنگآهن به ۳۶ دلار (از ۱۸۹ دلار) و عقبنشینی بهای فولاد، فلزات پایه و محصولات کشاورزی مواردی بود که در ماههای اخیر به ثبت رسید هرچند که بهصورت کجدار و مریز، فراز و فرودهای خاص خود را نیز به همراه داشته است. تمامی این موارد در حالی رخ داد که افزایش حمایتهای دولت چین از اقتصاد این کشور با تزریق منابع مالی یا کاهش مجدد ارزش یوآن، رشد قیمت نفت خام بهعنوان موتور محرک اقتصاد جهانی، رشد مجدد قیمتها در بسیاری از بازارهای کالایی و همچنین بالابودن قیمتها در بازارهای سهام غربی (بهصورت نسبی) سیگنالهای مثبتی به شمار میروند که میتوانند وضعیت کلی در این بازارها را تغییر دهند. در ماهها و سالهای اخیر رسم معمول در بازارهای کالایی را میتوان بررسیهای بنیادین دانست؛ زیرا با برآورد واقعیتهای عرضه و تقاضا و دقیق تر، انواع مختلف عرضه و تقاضا میتوانستیم جهتگیریهای کلی را در بازارهای مختلف برآورد کرده و همچنین با ضریب خطایی معقول، دورنمای قیمتها را بررسی کنیم ولی هماکنون اوضاع دگرگون شده است. افزایش محسوس معاملات آتی و ابزارهای اهرمی در بازارهای مالی، فرار سرمایههایی بزرگ از بسیاری از کشورهای شرقی همچون چین، کشورهای عربی یا حتی ترکیه با سقوط ارزش بورس و کاهش ارزش پولهای ملی و عقب نشینی تولید در بخشهای مختلف اقتصادی در اقصی نقاط جهان در کنار رشد تولید در بخشهایی دیگر (افزایش تولید در بخشهای کشاورزی یا استخراج نفت خام و کاهش محسوس تولید در اغلب معادن بزرگ در جهان و عقبنشینی تولید فلزات) مواردی هستند که ابهاماتی جدید را در بازارهای جهانی ایجاد میکنند. در هر حال باید به این نکته نیز اشاره کرد که با وجود تغییرات کلان در بازارهای مالی و کالایی باز هم نمیتوان خود را بینیاز از اطلاعات گذشته دانست.
برای بررسی سادهتر میتوان وضعیت فعلی بازارهای جهانی را با شرایط کلی در سالهای قبل مقایسه کرد هرچند که تعیین زمانی برای مقایسه یا ارائه مثال نکته بسیار مهمی برای ادامه این قبیل تحلیل هاست. بهعنوان مثال، نوسان قیمت نفت و سقوط و صعود آن، کاهش قیمت اغلب فلزات، افت محسوس موجودی انبارها، افزایش ارزش دلار آمریکا و همچنین تقویت بهای طلا همچنین خودنمایی مجدد حمایتهای دولتی شواهدی است که میتوان بر پایه آنها زمانی را برای شبیهسازی وضعیت فعلی انتخاب کنیم. شاید فاصله زمانی بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰ را بتوان زمانی مساعد برای شبیهسازی وضعیت فعلی به شمار آورد؛ زیرا کاهش حجم تولید، روند افزایشی قیمتها، موجودی پایین انبارها و همچنین رشد قیمت نفت و طلا مواردی بود که میتواند احتمال صحت این مقایسه را تقویت کند.
در صورت صحت این طرز فکر میتوان از هماکنون به ادامه رشد قیمتها در بازارهای جهانی امیدوار بود یعنی این روند افزایشی باز هم در کوتاهمدت تا میان مدت ادامه داشته و ممکن است به قیمتهای بالاتری دست پیدا کنیم. این در حالی است که شاید ادامه رشد قیمتها در میانمدت تا درازمدت و ثبت رکوردهایی رویایی همچون سال ۲۰۱۱ محقق نشود؛ زیرا اختلافی فاحش را شاهد هستیم. تجربه سالهای قبل نشان میدهد که بخش بزرگی از رشد قیمتها در سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ به دلیل تزریق منابع عظیم مالی به بازارهای مختلف جهانی بود که مهمترین تاثیر خود را بر بازارهای کالایی بهجا گذاشت؛ رخدادی که هماکنون محقق نشده؛ بنابراین نمیتوان به جهش محسوس قیمتها امیدوار بود.
نکته دیگر آنکه در آن دوران غالب تولیدکنندگان بزرگ در جهان متفق القول با کاهش حجم تولید از بازارهای جهانی حمایت کردند، ولی هماکنون به جای همبستگی شاهد رقابتی منفی در بازارهای جهانی هستیم یعنی به جای کاهش حجم تولید، شرکتهای بزرگ به کاهش قیمتها روی آوردهاند که اجازه رشد جدی قیمتها را از همه بازارها دریغ میدارد.
شواهدی مهم در بازارهای کالایی
در روزهای اخیر شاهد رشد شاخصهای کالایی مهمی در بازارهای جهانی هستیم. شاخص کالایی CRB، شاخص کالایی GSCI و حتی شاخص LME Index همگی وضعیت نسبتا مطلوبی داشته و در مسیر افزایشی آرام حرکت میکنند. این مطلب نشان میدهد که وضعیت کلی در غالب بازارهای کالایی وارد یک فاز افزایشی و مطلوب شده و این انتظار را پدید میآورد که میتوان به رشد قیمتها باز هم امیدوار بود. در بازارهای جهانی بهای نفت خام پس از لمس رکورد قیمتی ۵۰ دلار برای بالاترین حد در ۷ ماه اخیر با عقبنشینی مختصری روبهرو شد که این شرایط جدید با عقبنشینی قیمتی میتواند پس از تعدیل قیمتها به تثبیت نرخها نیز منجر شود. از سوی دیگر نوسان موجودی ذخایر نفت و همچنین آمارهای جدید از تعداد دکلهای حفاری در آمریکای شمالی و همچنین وضعیت تولید در کشورهای دیگر همچون ایران و عراق از مواردی است که میتواند چهرهای جدید را در این بازار ترسیم کند. اگر به سالهای اخیر بازگردیم شاید نفت ۵۰ دلاری بیشتر شبیه به شوخی به شمار میرفت؛ زیرا مدتها نفت در قیمتهایی بیش از ۱۰۰ دلار تثبیت شده بود. حال باید بگوییم که نفت ۵۰ دلاری به رکوردی تبدیل شده که میتواند برای سایر بازارها مفید واقع شود؛ هرچند که نفت کمتر از این رقم نیز از دلایل بنیادین بزرگی برخوردار بوده که ابهام در این بازار را تقویت میکند. با توجه به تمام موارد تاثیرگذار بر بازار نفت قیمتهایی بین ۴۵ تا بیش از ۵۰ دلار را میتوان نرخهایی مطلوب برای بازارهای جهانی در کوتاهمدت تا میانمدت برآورد کرد که میتواند به بسیاری از سوالات در سایر بازارها پاسخ دهد؛ هرچند نگارنده معتقد است قیمت نفت خود را به سطوح بالاتری هدایت خواهد کرد.
نکته تاثیرگذار دیگر در بازارهای جهانی را باید آمارهای نسبتا مطلوب اقتصاد آمریکا دانست که باعث شده تا اغلب گمانه زنیها از احتمال افزایش نرخ بهره فدرال رزرو خبر دهد و حتی بر سر میزان این رشد شرطبندی کنند. تاکنون این انتظار به افزایش ارزش دلار در برابر اغلب ارزهای معتبر در جهان منجر شده و میتواند به این رشد نرخ نیز ادامه دهد. همین وضعیت یعنی گمانهزنیها از افزایش نرخ بهره و نوسان بهای دلار باعث شده تا ارزش طلا پس از ثبت رکوردی نزدیک به ۱۳۰۰ دلار باز هم کاهش نرخ پیدا کند.
نوسان قیمت طلا را باید بسیار جدی گرفت؛ زیرا در گذشته از طلا بهعنوان لیدر بازارهای کالایی و دقیق تر بازارهای فلزی یاد میشد یعنی این چراغ راهنمای مهم تاکنون سیگنال مثبت مهمی را به بازار تزریق کرده سپس با کاهش نگرانیها نسبت به دورنمای اقتصادی در جهان میتواند به جایگاه واقعی خود در معاملات بازگردد هرچند که تغییرات کلی در بازارهای جهانی و ترس از غلبه بخش غیرواقعی اقتصاد بر معاملات فیزیکی و بخش واقعی اقتصاد باعث شده تا بانکهای مرکزی یا سایر بانکهای بزرگ در جهان نگاهی جدید به این دارایی امن در جهان داشته باشند تا جایی که نمیتوان به صراحت از کاهش جایگاه طلا در مناسبات اقتصادی خبر داد. باید به این نکته با اهمیت توجه بسیاری داشت؛ زیرا نقش طلا را به نسبت سالهای اخیر و دقیقتر قبل از بحران سال ۲۰۰۸ کاملا تغییر داده است و به نظر نمیرسد دیگر طلا به جایگاه اصلی خود بهعنوان ماده اولیه تولید جواهرات و یا کاربردهای صنعتی آن باز گردد.
نکته نهایی را باید در پایین بودن موجودی انبارها در بازارهای جهانی به شمار آورد؛ زیرا به جز نفت خام و سنگآهن و تا حدودی فولاد، اغلب بازارها از پایین بودن موجودی انبارها رنج میبرند که نشان دهنده برتری تقاضا بر عرضه است؛ ولی به دلیل پایین بودن قیمت تمام شده تولید و همچنین رفتار احتیاطی خریداران و حتی تولیدکنندگان این برتری با رشد قیمتها هنوز خودنمایی نکرده است؛ هرچند که پتانسیل جهش جدی قیمت را نیز در ذات خود نهفته دارد. در بازارهای فلزی و دقیقتر برای فلزات پایه این وضعیت خودنمایی بیشتری دارد؛ هرچند که آمارهای آن به نسبت سایر بازارها همچون بازار محصولات پتروشیمی شفافیت و قطعیت بیشتری دارد. بهعنوان مثال هماکنون موجودی انبارهای آلومینیوم در بورس فلزات لندن و برای انبارها در اقصی نقاط جهان به کمترین حد در ۸ سال اخیر کاهش داشته و البته مس نیز شرایط مشابهی دارد. درخصوص فلز روی نیز همین وضعیت را شاهد هستیم ولی شتاب کاهش موجودی انبارها برای این فلز حتی شدیدتر است. موجودی انبارهای سرب نیز پس از لمس کمترین حد در ۷ سال اخیر و البته به کمک رشد قیمت آن مجددا وارد یک فاز افزایشی شده؛ ولی باز هم شرایط سخت پیشین را با پایین بودن نسبی موجودی انبارها نشان میدهد. با توجه به این موارد شاید بازارهای فلزی به جز فولاد مستعد جهش مجدد قیمتها باشد؛ هرچند که تمام آنها به سیگنالهایی قدرتمند برای رشد نرخها نیاز خواهند داشت. نهایتا و بهعنوان نتیجهگیری میتوان اینگونه استناد کرد که قیمتها در اغلب بازارهای کالایی باز هم مستعد رشدی جدید خواهد بود؛ ولی با توجه به موارد فوق شاید این رشد قیمتها شتاب چندانی نداشته ولی قطعا شرایط بهتری را میتوان در برابر بازارهای کالایی ترسیم و تصویر کرد.
پس از بحران جهانی سال ۲۰۰۸ شاهد آن بودیم که بسیاری از صنایع و سیستمهای اقتصادی برای فرار از رخدادهایی مشابه، بهروزرسانی فرآیندهای تولیدی و اجرایی خود را در دستور کار قرار داده و باعث شدند تا چهرهای جدید از روند فعالیتهای آنها را شاهد باشیم که اوج این تغییرات را سیستمهای مالی و بانکی تجربه کردند. این در حالی است که در سالهای اخیر و پس از عقبنشینی رشد اقتصادی در چین و همچنین نزول رشد اقتصادی در جهان همچنین عقبنشینی بهای بسیاری از کالاها، این تغییر وضعیت را در بازارهای کالایی نیز شاهد هستیم. نکته دیگر آنکه در ماهها و حتی سالهای اخیر با کاهش نسبی رشد حجم تولید واقعی کالا در اقتصادهای مختلف و همچنین رشد محسوس شاخصهای سهام، بازارهای واقعی همچون بازارهای کالایی و حتی سهام به سمت بازارهای غیرواقعی همچون معاملات آتی و آپشن (اختیار معامله) و ابزارها و اهرمهای مالی تعمیم پیدا کرده تا جایی که در برخی شرایط حتی معاملات کاغذی تا ۸ برابر حجم معاملات واقعی نیز گسترش یافته که نشاندهنده تغییر شکل واقعی بازارهای جهانی است. این وضعیت که مولفه ترس را در بازار تقویت میکند باعث شده تا بسیاری از متفکران اقتصادی در جهان نسبت به شرایط جدید هشدار داده تا جایی که این موارد به طرح روی جلد بسیاری از نشریات معتبر در جهان (همچون مجله تایمز) نیز گسترش یافته است. با توجه به تمامی این موارد در کنار تغییرات بنیادین در روند عمومی معاملات در اقتصاد جهان به نظر میرسد از هماکنون توجه مجدد به بخش واقعی اقتصاد و معاملات فیزیکی باز هم در دستور کار قرار گرفته و رونق از دست رفته خود را باز یابد. نکته دیگر آنکه در کنار این توجه مجدد با رونق نسبی معاملات و بهبود قیمتها همراه هستیم که در کنار افت حجم تولید در بسیاری از بازارها و صنایع شرایط بهتری را برای روزهای آینده نوید میدهد. رشد بهای طلا در روزهای اخیر و سپس عقبنشینی آن، نوسان ارزش دلار در بازارهای جهانی و رکوردشکنی ۷ ماهه بهای نفت خام در بازارهای جهانی میتواند چراغهای راهنمای کوچکی برای ادامه این مسیر باشد.
ارسال نظر