محسن پروان

همواره در تمامی دنیا تولید به عنوان ابزاری برای ایجاد ارزش افزوده معنا شده است. این مطلب صحیح است که تولید به خاطر نیاز به وجود آمده است اما سرمایه‌داران در دنیای امروز، همواره در پی یافتن مسیری برای ایجاد ارزش افزوده بوده‌اند و به همین خاطر خود را وارد دنیای پر مخاطره تولید می‌کنند. دنیایی که به‌رغم ظاهر زیبا و خوش رنگ آن سرشار از معضلات، دغدغه‌ها و مصائب بزرگ است. مصائبی که هر کدام آن به تنهایی کافی است تا سرمایه دار را به فرار از تولید ترغیب کند و این موارد در اقتصاد ما که از قوانین شفاف نیز برخوردار نیست به مراتب بیشتر به چشم می‌خورد. اما برخورد ما در صنایع مختلف با مفهوم ارزش افزوده چیست ؟

برای دستیابی به پاسخ این پرسش اساسی، صنعت فولاد را به عنوان صنعتی مادر که هزینه‌های خود را به طور مستقیم و یا غیر مستقیم بر سایر بخش‌ها تحمیل می‌نماید مورد بررسی و کنکاش قرار می‌دهیم.

در حال حاضر در صنعت فولاد چند نکته حائز اهمیت است

۱) تلاش دولت برای افزایش حجم تولید فولاد در داخل کشور به عنوان صنعت مادر

۲) نیاز کشور به بیش از ۱۸میلیون تن فولاد در سال و تولید حداکثر ۱۰میلیون تن آن در داخل

۳) ابلاغ اصل ۴۴ قانون‌اساسی و حرکت به سمت خصوصی‌سازی فولادسازان بزرگ و آغاز این حرکت با عرضه سهام شرکت فولاد مبارکه در بورس اوراق بهادار

۴) تلاش برای ایجاد فضای باز رقابتی و تمایل ایران برای حضور در بازار مشترک جهانی WTO

۵) بالا رفتن تولید کشورهای جنوب شرق آسیا و تمایل بیشتر این کشورها به صادرات محصولات خود

حال با این شرایط این موضوع بدیهی به نظر می‌رسد که اولین اولویت توسعه صنعت فولاد در ایران توجه به هزینه تمام شده این محصول است، و به معنای دقیق‌تر یافتن ارزش افزوده واقعی و دستیابی به قیمت قابل رقابت با بازار دنیا چرا که در آینده نزدیک با توجه به رشد بالای تولید فولاد در دنیا خصوصا کشور چین که سالانه با رشد ۲۰درصدی بیش از ۵/۳۴درصد از فولاد دنیا را تولید می‌کند در آینده نزدیک میزان افزایش تولید آن از رشد سرانه مصرف پیشی گرفته و اژدهای زرد بازار فولاد را خواهد بلعید، که تنها راه مقابله با آن به حداقل رساندن قیمت تمام شده است تا بتوانیم با ایجاد حاشیه امن سود به تولید در شرایط رقابتی ادامه دهیم.

در این بین دو نوع فاکتور تعیین‌کننده در قیمت تمام شده وجود دارد

الف) فاکتورهای غیر قابل کنترل توسط تولیدکنندگان مانند مواد اولیه، که تحت تاثیر تحولات جهانی است

ب) فاکتورهای قابل کنترل توسط تولیدکنندگان از قبیل میزان مصرف انرژی، نیروی انسانی و ...

در بحث‌های گذشته پیرامون موضوعات بند الف صحبت شده است و تنها راه‌کارهای مقابله با آن توسعه خارج از فنسی و توسعه از مبدا دانسته شد که همانا سرمایه‌گذاری در معادن توسط تولیدکنندگان بود اما در این بحث توجه به فاکتورهای قابل کنترل می‌باشد

متاسفانه در کشور ما یارانه بسیار زیادی در بخش انرژی وجود دارد و در صورتی که ما به اقتصادی جهانی و جذب سرمایه‌های سرگردان جهانی بیاندیشیم نمی‌توانیم سرمایه کشور را فدای تولید نماییم و از طرف دیگر انرژی به شکل غیر قابل تصوری در صنعت فولاد ایران حیف و میل می‌گردد آمار نشان می‌دهد سرانه مصرف انرژی در صنعت فولاد ایران به ازای تولید یک تن فولاد نزدیک به ۲برابر کشور‌های صنعتی رسیده است و این معنایی غیر از هرز رفتن انرژی در ایران ندارد و صراحتا اعلام می‌شود که هزینه انرژی در ایران ۲ برابر هزینه انرژی در سایر کشورهای بزرگ تولیدکننده فولاد است.( این بحث در مقاله‌ای با عنوان «انرژی کالای بی بهای صنعت فولاد» از همین قلم به‌طور مفصل بررسی شد).

مساله دیگر بحث نیروی انسانی در تولید فولاد است متاسفانه در صنعت ایران هرگاه صحبت از صرفه‌جویی در منابع مالی و انسانی مطرح می‌شود همه نگاه‌ها معطوف به میزان دریافتی فلان شخص می‌شود. در صورتی که استفاده بهینه از نیروی انسانی هیچ ربطی به میزان حقوق و مزایای آنها ندارد در اقتصاد امروز دنیا آمده است که هر شخص با حداکثر توان در خدمت سیستم باشد و با تمام وجود و توان کارکند و به اندازه ارزش افزوده خود درآمد کسب کنند. برای فهم کامل این مطلب ذکر یک نمونه لازم است: درآمد استیون جابز مدیرعامل شرکت اپل در ایالات متحده در سال ۲۰۰۶ به میزان ۶۲۷میلیون دلار آمریکا بوده است و حال آنکه دریافتی کارگران و کارمندان معمولی این شرکت از مرز چند ده‌هزار دلار در سال تجاوز نمی‌کند و این موضوع هنگامی که ارزش افزوده یک مدیر کارآمد با دیگری مقایسه شود تبعیض‌آمیز به نظر نمی‌رسد. در مباحث نیروی انسانی بحث میزان اثر گذاری افراد در تولید است. یک کارگر با راندمان بالا بی‌تردید ارزش بیشتری نسبت به کارگری با راندمان پایین دارد. برای مثال در شرکت پوسکو کره جنوبی سومین تولیدکننده بزرگ فولاد در دنیا با ۱۰هزار پرسنل در سال ۲۰۰۵ میزان ۲۸ میلیون تن فولاد تولید کرده است یعنی سرانه تولید ۲۸۰۰ تن تولید به ازای هر نفر و در ایران این عدد در شرکتهای مختلف در حدود ۲۸۰ تن در سال به ازای هر نفر است و این به معنای این است که هر یک از نیروهای شرکت کره‌ای به اندازه ۱۰ نیروی ایرانی بازده دارند و این موضوع به معنای ۱۰ برابر بودن هزینه‌های انسانی در ایران است.

متاسفانه در صنعت امروز فولاد ایران در هر بخشی که نظر کنیم اوضاع بهتر از نیروی انسانی و انرژی نبوده مواردی چون: پرت بالای مواد اولیه، هزینه‌های انجام امور موازی و خدمات بالاسری بالا و... مانند همین موارد ذکر شده است. در این شرایط توجه به این موضوع لازم به نظر می‌رسد که اگر ما تولید را، خصوصا در بخش‌های پایه‌ای چون فولاد تنها برای ایجاد اشتغال و ذکر آمار تولید بخواهیم صنعتی غیرپویا را بسط داده‌ایم و حال اگر بجای پرداختن به این موضوع که ما فلان محصول را فلان مقدار تولید کرده‌ایم، بگوییم، ما فلان کالا را با این قیمت تولید کرده‌ایم، خود بستر توسعه صنعتی را هموار خواهد کرد، و توجه به هزینه تمام شده و ارزش افزوده، خصوصا در بخش دولتی باعث خواهد شد تولید در کشور ما معنای حقیقی خود را پیدا کند آن هنگام است که سرمایه در خدمت تولید و تولید در خدمت ایجاد اشتغال خواهد شد. از طرف دیگر در صورت پیوستن ایران به WTO و حضور سرمایه‌گذاران خارجی در ایران کالای ایرانی به عنوان یک کالای جهانی مطرح می‌شود تا بتواند در گردونه تولید بماند و کالای ایرانی باید ابعاد جهانی خود را به‌دست آورد تا بتواند در رقابت با رقیبان بزرگ جهانی خود را در میان تولیدکنندگان حفظ نماید تا در این میان به مصرف‌کننده صرف تبدیل نشود.

Email : Parvan@esfahansteel.com