یادداشت
«بازار سرمایه و نقش سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی در آن»
مصطفی بحرانی*
قسمت اول این یادداشت در روز پنجشنبه مورخ ۱۲/۱۱/۱۳۸۵ به چاپ رسید قسمت دوم این یادداشت را که به نقش دولت در بازار سرمایه میپردازد، در پی بخوانید.
قسمت دوم
مصطفی بحرانی*
قسمت اول این یادداشت در روز پنجشنبه مورخ ۱۲/۱۱/۱۳۸۵ به چاپ رسید قسمت دوم این یادداشت را که به نقش دولت در بازار سرمایه میپردازد، در پی بخوانید. نقش دولت در بازار سرمایه
چنان که ذکر آن رفت در بورسها از جمله بورسهای کالایی که بخش مهمی از بازار سرمایه کشورها را تشکیل میدهند شکل آنها گرچه مهم است ولی در درجه اول اهمیت قرار ندارد بلکه مهمتر از شکل ظاهری آن وجود فضای فعالیت برای آنها و داشتن سهم قابل توجهی از بازار است و این مهم فقط با حضور زیرساختهای ذکر شده قابل انجام است، فارغ از این که مالکیتشان مشاع باشد یا سهامی، با هم ادغام شوند یا جداگانه فعالیت کنند و ... .
گرچه روش کار هم حتما در نتیجهگیری تاثیر دارد ولی در درجه بعدی اهمیت است که در این باره نیز در جای خود بحث خواهد شد. البته با توجه به گستردگی دانش و مسیر رو به رشد تخصصی شدن علوم و فنون در جهان نباید دچار این اشتباه شویم که شاید تمام دردهایمان با یک نسخه درمان خواهد شد و این که در روند خصوصی سازی همه جوابها و گذرگاهها و راهحل همه مسائلمان را از بورسها بخواهیم بلکه در بهترین حالت و با برترین سازماندهی و مدیریت کلان و خرد بورسهای اوراق بهادار و کالا تنها میتوانند بخشی از انبوه مشکلات بازار سرمایه یک کشور را حل کنند و در کلان اقتصاد آنها را باید فقط در جا و اندازه خود دید و به کار گرفت.
اما با این نگرش حال، نقش بخش حکومتی و دولت در بازار سرمایه و به خصوص بورسها چیست؟
خوب است در این باره مثالی بیاوریم. چنانکه کوچکترین واحد یک جامعه خانواده است میتوان گفت هر جامعه متشکل و سال هم در واقع یک خانواده بزرگ است. همانطور که یک خانواده دارای سرپرست یا پدر است جامعه هم سرپرست دارد که میتوان آن را به پدر تشبیه کرد و ما در اینجا به نام پدر از آن نام میبریم.
نحوه مدیریت والدین، سرپرست یا پدر خانواده در تاثیرپذیری و تربیت و آموزش اعضای آن و به خصوص فرزندان تاثیر بسزایی دارد، یک گونه رفتار مدیریتی خانوادهگونه متمرکز است که روش «سالاری» و از جمله پدرسالاری در آن بسیار معمول است.
در این روش همه امور جاری، برنامهریزیها و هرگونه تغییر و تحول در دست پدر است. حتی در مثال آب خوردن هم باید با اجازه او باشد. در حال حاضر انواع روشهای دیگری همچون زن سالاری و یا فرزندسالاری وجود دارد.البته یکی از زیرشاخههای این روش که مدرنتر به نظر میرسد شایسته سالاری است ولی به هر حال روش «سالاری» لازمه آن است و کار بدون وجود و حضور مستمر وی بر روی زمین میماند. گونه رفتار دیگر گونه مدیریت غیرمتمرکز است. یکی از انواع مدیریت غیرمتمرکز در خانواده مدیریت راهبری و نظارت است.
در این روش بدون نیاز به حضور فیزیکی همه جانبه پدر در همه اوقات و شئون افراد آن، وی فقط فضای مناسب برای راهبری صحیح خانواده به سوی اهداف بزرگ و کوچک خانوادگی را مهیا میکند و در این جهت نیز نظارتهای خویش را با روشهای صحیح اعمال میکند. بهعلاوه اعضای خانواده به ویژه فرزندان با احساس کردن روح حضور زیبا و پدرانه احساس امنیت کرده و انگیزه مییابند تا در مواقع مختلف و به خصوص اوقاتیکه به مشورت و تبادلنظر نیاز دارند خود به سراغ وی بروند. اگر کشور و جامعه را بهمثابه یک خانواده بدانیم دولتها و حکومتها پدر خانوادهاند.
بهطور معمول هیچگاه پدر خانواده مدیریتش را در جهت خلاف منافع و مصالح خانواده اعمال نمیکند ولی ضریب نفوذ و تاثیر این مدیریت به روش مدیریت و سازماندهی بستگی دارد.
در روش اول فرزندان یا همان آحاد جامعه همیشه به پدر خویش یا دولت وابستهاند مضافا اینکه تمامی فشارهای فیزیکی و روحی مسوولیت هرگونه تصمیمی صرفا بهعهده پدر است.
بهعلاوه مردم برای فعالیتهای سالم و سازماندهی شده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی خود همیشه به تکیه کردن به دولت عادت میکنند یا نمیتوانند موجودی خودباور بوده روی پای خود ایستاده و نقش خویش را به طور کامل بخواهد و در عین حال هماهنگ و به عنوان جزئی از کل خانواده به خوبی ایفا کنند. در این روش هرگونه عیب و ایراد در نتایح به دست آمده، سرازیر شدن سیل انتقادات به سوی پدر خانواده است. در حالی که در روش دوم سرپرست خانواده حضور فیزیکی کمتری داشته انرژی خود را برای فکر کردن راهبری کلان و نظارت بر اجرای صحیح اهداف کلی خانواده و چگونگی اجرای وظایف هر یک از اعضا و فرزندان صرف میکند.
در این روش با استفاده از شیوه برونسپاری (Out sourcing) میتوان تصمیات بهتری گرفت روشهای اجرا را بهینه کرد و هزینههای آن را اصلاح کرد، در فرزندان انگیزههای والا ایجاد کرد و آنها را به سمتی هدایت کرد که در نهایت بتوانند روی پای خود بایستند و حتی به دیگر اعضای خانواده خویش کمک کنند تا همگی به سوی اهداف از پیش تعیین شده با استراتژی مشخص و تاکتیکهای پیشرفته حرکت کنند. مضافا اینکه ایرادات حاصل از اجرای تصمیمات قبل از اینکه به پدر خانواده معطوف شود به سایر اعضا و فرزندان بازمیگردد و خودشان در جهت رفع هر چه بهتر و سریعتر آن میکوشند.
لذا اینجاست که تفاوت بسیار زیادی را در حصول نتیجه به خاطر انتخاب روش بهینه خواهیم یافت.
از همین رو با افتخار به عنوان یک مسلمان ایرانی میگویم دولت به عنوان یک پدر فداکار و دلسوز با استفاده از این روش بهینه و با به کارگیری زیرساخت اول، یعنی قوانین اقتصادی تجاری و فرهنگی، توانمندی در بازار سرمایه که بخشی از آن در سالهای اخیر ایجاد شده است و نیز با وجود زمینه مناسبی که ابلاغ سیاستهای اصل۴۴ قانون اساسی در جهت هم افزایشی با آن ایجاد کرده است و تلاش در جهت ایجاد زیرساختهای بعدی میتواند با به کارگیری فرزندان آگاه رشید و متخصص و توانمند خویش و با افزایش اعتماد به نفس در آنان در بخشهای تعاونی و خصوصی که شامل آحاد مردم هستند به سرعت در جهت رشد و شکوفایی اقتصادی قدم بردارد.
قسمتی از این گستره اقتصادی، بازار سرمایه کشور و قسمت مهی از بازار سرمایه کشور، بورسها هستند. با اتخاذ این تصمیمات کلان و بهینهسازی روشهای مدیریت جلوگیری از افزایش رقابت بخش دولتی و شرکتهای زیر پوشش آن (اعم از دولتی و عمومی) با بخش غیر دولتی در صحنه فعالیتهای اقتصادی، زمینه ایجاد و گسترش بازارهای سالم و شفاف و رقابتی و تنوع بورسها در کشور و نهایتا سیر صعودی سلامت و رشد اقتصادی و اشتغالزایی پایدار را به ارمغان خواهد آورد.
*رییس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت کارگزاری برزگر یگانه
ارسال نظر