شتاب‌زده در بازار آهن تصمیم نگیرید

گروه بورس فلزات: آزاده حسینی، آزادسازی قیمت آهن از سبد حمایتی ظرف دو الی سه سال گذشته فرصت طلایی برای فعالان این صنعت چه در بخش‌خصوصی و چه دولتی به وجود آورد... در زیر گفت‌وگوی مسعود ابکاء، مدیرعامل سابق شرکت سهامی ذوب‌آهن اصفهان با خبرنگار دنیای اقتصاد را می‌خوانید که در همین مورد است. آقای ابکاء با توجه به تجربه‌ای که در صنعت فولاد دارید لطفا کمی در خصوص وضعیت صنعت فولاد از گذشته تا به حال توضیح دهید.

آزادسازی قیمت آهن مهم‌ترین رویدادی بود که برای این صنعت به وجود آمد چرا که با آزادسازی نرخ آن و ورود آهن به بورس‌فلزات هم کارخانه‌های دولتی انگیزه تولید بیشتر پیدا کردند و پویاتر شدند و هم بخش‌خصوصی مجالی برای رشد و فرصت رقابت پیدا کرد.

گاهی یک تصمیم استراتژیک می‌تواند سرنوشت بخشی از صنعت را عوض کند. آزادسازی قیمت فولاد از سیستم حواله‌ای به سیستم شناور یکی از همان تصمیمات استراتژیک بود که صنعت فولاد را متحول کرد.

اگر آزادسازی نرخ فولاد صورت نگرفته بود، به جای اینکه در فکر تولید بیشتر باشیم باید به دنبال رانت‌خوار می‌گشتیم.

خصوصی‌سازی و کوچک‌ شدن دولت از دیگر تصمیماتی است که باعث تحول در تمامی سطوح می‌شود.

ظاهرا به منظور ایجاد تعادل در بازار، مقرر شده است که وزارتخانه‌های مربوطه تیرآهن موردنیاز خود را وارد کنند، آیا با این تصمیم تعادل به بازار خواهد گشت؟

بله و خیر. بله اگر خوب عمل کنند و خیر اگر شتاب‌زده و بی‌تجربه عمل نمایند.

منظورتان از اینکه شتاب‌زده و بی‌تجربه عمل کنند چیست؟

این تصمیمات حد و مرز ندارند و کافی هم نیستند و نظارت اجرایی درستی هم ندارند اینکه دولت به وزارتخانه‌ها مجوز ورود محصولات فولادی داده اما دیگر نظارتی بر چگونگی تامین نیاز از سوی وزارتخانه مربوطه و اینکه آیا متعادل عمل می‌شود یا نه، نکته مهمی است. در حال حاضر وزارتخانه‌های مربوطه می‌توانند هر چقدر که نیاز داشتند یکجا وارد کنند که مطرح شدن این تقاضا بازار آهن را در خارج از کشور متلاطم کرده و در نهایت بازار داخلی را هم با نوسان قیمت مواجه می‌کند. لیکن در صورتی که وزارتخانه‌ها نیاز خود را در چند فاز تامین کنند هیچ مشکلی پیش نمی‌آید.

شاید وزارتخانه‌ها برای اینکه بتوانند از تخفیف قیمتی برخوردار شوند یکباره خرید می‌کنند؟

مطرح شدن تقاضای ناگهانی از سوی وزارتخانه‌ها در بازارهای خارجی خود موجب رشد قیمت محصولات فولادی می‌شود پس حتی اگر تخفیفی هم داشته باشد باز هم بالاتر از قیمت‌های قبل است و این تصمیم تنها ناشی از بی‌تجربگی آنها است. چرا که آنها در بخش صنعت فولاد فعالیت جدی ندارند و تنها برای تامین نیازشان خرید می‌کنند به همین دلیل هم هست که می‌گویم بی‌تجربگی و باید از تجربه گذشتگان استفاده کرد. من، برای استفاده از تجربه گذشته بعد از انتصاب با تمام مدیران قبلی ذوب‌آهن جلسه گذاشتم و بیشترین توفیقی هم که به دست آمد، حاصل همین انتقال تجربه بود.

چه ضعف‌هایی در این جلسات در مورد ذوب‌آهن وجود داشت که در زمان مدیریت شما برطرف شد؟

در همین جلسات بود که گفته شد سیستم حواله‌ای ذوب آهن را اذیت کرده یا گردش اطلاعات مدیریت در ذوب آهن مطلوب نیست یا در صادرات موفق نبوده‌ایم و یا هر روز با سازمان محیط زیست منطقه مشکل داشته‌ایم. این جملات و نظیر آن عصاره ۱۵سال الی ۲۰سال مدیریت قبل از من بود. اگر با آنها جلسه برقرار نمی‌کردم باید چند سال طول می‌کشید تا من هم به مشکل پی ببرم و آن موقع قطعا فرصت حل مشکل دیگر وجود نداشت.

کسب این تجارب باعث شد تا صادرات ذوب آهن طی مدت مدیریت من ۲۰ برابر شود و از ۱۰ میلیون به بیش از ۲۰۰میلیون دلار رسید و یا سیستم ERP (برنامه‌ریزی منابع سازمانی) اجرا شد. ERP یک نرم‌افزار نبود، یک فرهنگ است. سازمان را به روز می‌کند.

شما به سیستم حواله‌ای اشاره کردید اما هنوز هم افرادی هستند که معتقد به اجرای این سیستم هستند؟

برگشتن به سیستم حواله‌ای در حقیقت اولین اثرش نگران کردن بخش خصوصی از سرمایه‌گذاری در صنعت فولاد است به اعتقاد من تنها بخشی که می‌تواند کندی دولت را در سرمایه‌گذاری جبران کند بخش خصوصی است، این اتفاقی است که به آرامی در بخش نورد فولاد کشور ظرف چند سال گذشته افتاده و می‌رود که در بخش ذوب هم اجرایی شود. اما اگر ما به سیستم حواله بیندیشیم در اولین فرصت ممکن بخش خصوصی را از سرمایه‌گذاری و توسعه صنعت فولاد فراری می‌دهیم. به هر حال وقتی راه‌‌حلی برای یک مشکل پیشنهاد می‌شود نباید موجب بروز مشکلات بزرگ‌تر شود.

از دیگر تصمیماتی که دولت برای کنترل بازار فولاد کشور گرفته افزایش واردات شمش توسط کارخانه‌ها است به نظر شما این امر اجرایی است؟

متاسفانه یکی از مشکلات این است که گاهی پیشنهادات بسیار خوبی برای حل یک مشکل مطرح می‌شود غافل از این که قوانین و مقررات دست و پاگیر دولتی هرگز اجازه عملیاتی شدن این پیشنهاد را نمی‌دهد.

ذوب آهن اصفهان ۴۰۰هزار تن ظرفیت خالی نوردی دارد اما مقررات دست و پاگیر دولتی هیچگاه اجازه استفاده مطلوب از این ظرفیت را نداده است. چرا که در روش فعلی، خرید حتما باید به صورت مناقصه ۲۲ روزه صورت بگیرد در صورتی که قیمت محصولی مثل فولاد در ‌حال ‌حاضر به صورت ساعتی تغییر می‌کند.

البته تجربه کشورهای موفق در این زمینه می‌تواند الگوی مناسبی برای ما باشد، چگونه کشور چین با وجود سیستم کمونیستی و سراپا دولتی می‌تواند میلیون‌ها تن محصول قراضه، سنگ آهن، کک و امثال آن را در کمتر از یک ساعت مبادله کند اما در کشور ما همان مبادلات طی مدت زمان بیش از یک ماه انجام می‌پذیرد!

در مورد طرح‌های توسعه چطور؟ آنها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به نظر من با وجود مزیت بسیار زیاد در توسعه بخش فولاد کشور زمان مکرر تلف می‌شود ضمن اینکه خرد کردن پروژه‌ها، توجیه اقتصادی آن را پایین آورده و حتی از بین می‌برد. به علاوه من پیش‌بینی می‌کنم تنها پروژه فولادی دولتی که در این دولت افتتاح خواهد شد طرح توازن ذوب آهن، اصفهان است و شاید هم یکی دو واحد احیای مستقیم و به این ترتیب رسیدن به اهداف تولید ۵/۱۸میلیون تن فولاد توسط دولتی‌ها در دو سال و نیم آینده با روندی که در یک سال و نیم گذشته طی شده امکان‌پذیر نیست. تغییر طرح جامع فولاد، یک سال کارها را به تعویق انداخت اگر چه در این مورد ایمیدرو بسیار تلاش می‌کند.

حقیقت این است که دولت و سیستم دولتی فی‌نفسه از سرعت برخوردار نیستند و اگر فضای سیاسی در انتخاب ظرفیت و مکان اجرای پروژه قدرت‌نمایی کند باز هم از سرعت و کیفیت و مزیت پروژه کاسته خواهد شد. به نظر من در یک چنین شرایطی واگذاری کامل به بخش خصوصی راه‌حل عاقلانه‌ای است به خصوص که موانع قانونی مربوط به اصل ۴۴ هم برداشته شده بنابراین در صورتی که دولت خودش را از قضیه کنار بکشد و تنها نظارت داشته باشد و تضمین تامین مواد اولیه معدنی را انجام دهد.

نگرانی بخش‌خصوصی کاهش یافته و قطار توسعه فولاد توسط این بخش سرعت خواهد گرفت.