علی غفوری- در شرایطی قرار داریم که قیمت فولاد به طور دائم در بازار‌های جهانی افزایش می‌یابد. اما این افزایش قیمت‌ها طی چند هفته آینده وضعیت بازار را حداقل در نیمه اول سال مشخص خواهد کرد. البته برای این منظور باید به شرایط کنونی نگاهی بیاندازیم. از اواسط ماه دسامبر ۲۰۰۶ هر تن کلاف گرم چین ۳۵دلار در هر تن افزایش پیدا کرد و این افزایش زمانی رخ داد که بحث بر سر مازاد تولید فولاد چین بر سر زبان‌ها بود که می‌توانست کاملا قیمت‌های جهانی فولاد را با سقوط مواجه سازد. از طرفی اگر از انگیزه‌های صادراتی چین کم کنیم با کاهش میزان صادرات آن بعضی از قیمت‌های داخلی این کشور نیز کاهش خواهد یافت.

به نظر می‌رسد محاسبات مربوط به عرضه و حتی تخمین تقاضا برای چین چندان درست نباشد، زیرا از چین تاکنون صحبت‌های زیادی شنیده شده است (از احتمال کاهش رشداقتصادی گرفته تا کاهش بالاجبار در سرمایه‌گذاری و افزایش دارایی‌های ثابت از طریق کاهش وام‌های بانکی و غیره) که همه این موارد دارای نقش مهمی در کاستن از تقاضای داخلی فولاد و کاهش تولید فولاد در کشور چین داشته باشد. البته تمامی این موارد قبل از مذاکرات قیمت سنگ‌آهن و ذغال کک شورخ داده و یا مطرح بود. ولی بعد از اینکه مشخص شد مذاکرات بر سر قیمت سنگ‌آهن تاثیری جهانی خواهد داشت دولت و صنعت چین عکس‌العملی جدید در این زمینه از خود نشان دادند.

یک آژانس مهم دولتی در کشور چین اخیرا پیش‌بینی کرده که مصرف فولاد کشور چین در سال ۲۰۰۷ حدود ۱۵درصد نسبت به سال گذشته (به‌واسطه ۱۰درصد رشد نرخ GDP) (نرخ رشد درآمد ملی) افزایش خواهد داشت و جالب این بود که سال گذشته مصرف فولاد به‌رغم کاهش شدید قیمت‌های آن در چین ۱۷درصد افزایش به همراه داشت.

بنابراین با توجه به قیمت‌های جاری، پیش‌بینی قیمت‌ها با توجه به شرایط نامشخص بازار چین بسیار سخت خواهد بود. اگر مصرف فولاد در این کشور ۱۵درصد افزایش یابد و دولت نیز شدیدا به دنبال بستن ظرفیت‌های بالای غیراقتصادی در این کشور باشد پس این افزایش تقاضا یا باید از طریق بهره‌برداری بهینه و کافی از کارخانه‌های کنونی و یا از طریق بهره‌برداری از واحدهای جدیدی که در حال نصب هستند تامین شود.

ولی اطلاعات موجود حاکی از این است که چین افزایش ظرفیت‌های خود را کاهش می‌دهد زیرا بعضی از واحدهای جدید احداث شده اما هنوز کاملا راه‌اندازی نشده‌اند که به کل تولید افزود شود ولی هنوز هیچ اتفاقی مبنی بر کاهش ظرفیت‌های غیراقتصادی رخ نداده است.

معمولا در این شرایط بانک‌ها مداخله کرده و به‌رغم غیراقتصادی بودن واحدها، به آنان کمک مالی می‌کنند تا به حیات خود به صورت قبل ادامه دهند تا به جای بستن کامل کارخانه‌ها و از دست دادن پول و سرمایه محتاطانه‌تر در این خصوص عمل کنند.

حالت د یگری نیز امکان دارد رخ دهد و آن این است که صادرات چین نمی‌تواند با همان سرعت رشد پیدا کند زیرا مواجهه با اقدامات تهدیدکننده‌ای از طرف آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها است.

این تهدیدها به هر حال می‌تواند موجب کاهش صادرات گردیده و به بازارهای دیگری تخلیه شود.

البته با توجه به قیمت‌های رقابتی چین بعید به نظر می‌رسدکه مشکلی در بازاریابی برای محصولات خود داشته باشد. به هر صورت این تغییر بازار نیاز به زمان خواهد داشت و از طرفی نیز یا باید به موجودی خود بیفزاید یا تولید را موقتا کاهش دهند.

به علاوه افزایش قیمت‌های اسمی بر پایه دلار به این دلیل است که پول آمریکا آخرین قیمت معاملاتی است.

اما چیزی که بسیار حائز اهمیت است، قیمت فولاد زمانی بالا رفته که قیمت زغال کک‌شو کاهش یافته و قیمت‌های سنگ‌آهن نیز کمتر از انتظار افزایش یافته است.

حتی در صورتی که قیمت‌های فولاد پایین‌تر برود باز فولادسازان از سود بیشتری بهره‌مند خواهند شد.

و در نهایت پیش‌‌بینی افزایش قیمت فولاد بر این اساس بوده که، قیمت‌های فولاد تقریبا در همه جا افزایش یافته، از رونق اقتصادی در جهان کاسته نشده، میزان سرمایه‌گذاری‌ها افزایش یافته و قیمت‌های نفت نیز هر بشکه به ۵۰دلار تنزل پیدا کرده است.