پرسش و پاسخ (۸۸۹۸۰۴۵۵) - ۱۴ اسفند ۸۶
پرسش از طریق تلفن: سیاستهای تقسیم سود یک شرکت چه تاثیری بر بازدهی سهام شرکت بر جای میگذارد؟
شروین شهریاری
پرسش از طریق تلفن: سیاستهای تقسیم سود یک شرکت چه تاثیری بر بازدهی سهام شرکت بر جای میگذارد؟ در ارزیابی تحلیلی، سود تقسیمی بالا (DPS) به تنهایی نمیتواند معیاری برای تعیین مرغوبیت سهام یک شرکت باشد. واقعیت این است که DPS تنها یک جزء تشکیل دهنده EPS است و برای تحلیل سهام شرکتها باید به جزء دیگر؛ یعنی سود تقسیم نشده نیز توجه کرد. در حقیقت سود انباشته یک منبع تامین مالی ارزان و سهلالوصول برای شرکتها محسوب میشود، اما پرداخت سود سهام از آنجا که بر نقد شوندهترین جزء داراییهای جاری در ترازنامه؛ یعنی «موجودی نقد و بانک» اثر کاهنده دارد، تاثیرات منفی بر مجموعه داراییهای شرکت بر جای میگذارد. به همین دلیل شرکتهای با تقسیم سود بالا، به منظور تامین سرمایه در گردش و سرمایهگذاریهای جدید، احتمالا باید وجوه مورد نیاز خود را از طریق انتشار سهام جدید یا بدهی تامین کنند. در چنین وضعیتی اگر نسبت بدهی بالا باشد، توانایی تامین مالی خارجی برای مدیریت شرکت وجود نخواهد داشت و این مساله در بلند مدت باعث ایجاد مشکلات نقدینگی و کاهش رشد شرکت و در نهایت کاهش ثروت سهامداران میشود.
بنابراین با توجه به نکات مورد اشاره میتوان گفت سیاست تقسیم سود یک شرکت باید همواره دو هدف را تامین کند: اول تهیه نقدینگی لازم برای تداوم رشد شرکت و دوم افزایش ثروت سهامداران. بدین ترتیب در مورد شرکتهای رشدی که اجرای طرحهای توسعه را در دست دارند، سیاست تقسیم سود پایین در اولویت است. برعکس شرکتهایی که به دوران رشد و بالندگی و ثبات خود رسیده اند، میتوانند با تقسیم مناسب سود سهام، انتظارات سرمایهگذاران را تامین کنند، بدون آنکه مشکلی در روند فعالیت شرکت ایجاد شود.
البته در بورس تهران به سبب غلبه دیدگاه کوتاه مدت، اغلب سود تقسیمی بالا به عنوان یک مزیت محسوب میشود. این در حالی است که در بازارهای مالی دنیا « افق سودآوری آتی» مسالهای به مراتب مهمتر از کسب سودهای آنی است و درصد تقسیم سود بالا غالبا این پیام را به سرمایهگذاران مخابره میکند که شرکت افق جدیدی برای رشد و توسعه پیش روی خود نمیبیند و به فعالیت فعلی اکتفا کرده است. بدین ترتیب این مساله به صورت کاهش انتظارات آتی و کاهش P/E در سهام مزبور نمایان میشود.
وضعیت برخی شرکتها در موقعیت کنونی در بورس تهران نیز با توجه به همین مسائل مطرح شده قابل توضیح است. شرکتهایی که به رغم سود تقسیمی پایین، رشد قیمتی مناسبی را تجربه میکنند (ازجمله گروه دارویی) اغلب طرحهای توسعه مناسبی را در دستور کار خود دارند و به همین جهت از اندوختهها و سود انباشته بالایی نیز برخوردارند. همچنین در تحلیل نسبتهای مالی این شرکتها بهبود قابل ملاحظه نسبتهای فعالیت و سودآوری را شاهد هستیم که حکایت از استفاده بهینه از منابع تقسیم نشده توسط مدیریت در جریان فعالیت عملیاتی شرکت دارد. همین مساله باعث افزایش P/E و رشد قیمتی سهام این شرکتها شده است.
*پرسش از آقای حسینی از طریق پست الکترونیک: سهامی مثل گاز لوله که به جای سود زیان میدهد، چرا دی ماه امسال با رشد قیمت مواجه میشود؟
به طور کلی توجه به اصل «عرضه و تقاضا » میتواند پاسخ به این سوال را روشن سازد. شرکتهایی که زیر قیمت اسمی معامله میشوند، اغلب پس از یک دوره جمعآوری سهام از دست سهامداران خسته قبلی، با کمبود عرضه مواجه میشوند و این مطلب با توجه به محدود بودن دامنه نوسان روزانه، زمینه ساز ایجاد صف خرید و رشد قیمتی کوتاه مدت میشود. همچنین سهام این شرکتها گاه به دلایلی نظیر تفاوت قابل ملاحظه با ارزش جایگزینی یا ارزش ویژه مورد توجه سرمایهگذاران عمده قرار میگیرند که همین امر تقاضا بر نماد این شرکتها را افزایش میدهد. علاوه بر این شرکتهایی که زیر قیمت اسمی معامله میشوند اغلب به سبب ارزانی بیش از حد، نوعی گرایش روانی به خرید را در سرمایهگذاران ایجاد میکنند که این مساله میتواند موجبات توجه خریداران را به این گونه سهام فراهم آورد. جالب است بدانید در بازارهای مالی جهان، سهام ارزان یا (Penny Stocks) از جمله سهام بسیار پرریسک محسوب میشوند و خرید و فروش آنها اغلب توسط سرمایهگذاران ریسک پذیر انجام میشود.
این در حالی است که مطالعات تاریخی در بورس تهران نیز نشان میدهد سهامی که زیر قیمت اسمی معامله شدهاند، بعضا با گذشت زمان با دشواریهایی نظیر زیان دهی، توقفهای طولانی مدت نماد و کاهش نقدشوندگی مواجه
شده اند که این روند نشان دهنده قضاوت درست بازار در کاهش قیمت پیشین این سهام بوده است. البته این یک اصل کلی نبوده و قابل تعمیم به کلیه سهام ارزان قیمت نیست.
Shahriary_sh@yahoo.com
ارسال نظر