شروین شهریاری

از آقای محمد موحد خلیل آبادی از طریق پست الکترونیک: لطفا تحلیلی از نسبت‌های مالی داروسازی جابربن حیان همانند مطلب داروسازی اسوه در چند شماره قبل ارائه دهید؟ بررسی نسبت‌های مالی یکی از دشوارترین و مهم‌ترین بخشهایی است که هر تحلیل‌گر بنیادی باید با ممارست زیاد بر آن مسلط شود. این بررسی‌ها به ویژه اگر به منظور «استنتاج» در راستای تحلیل یک شرکت استفاده شود، ظرافت‌های خاصی خواهد داشت؛ زیرا که این نسبت‌ها در عین پیچیدگی به یکدیگر وابسته هستند و نادیده گرفتن هر یک از آنها می‌تواند تحلیل‌گر را به سمت نتیجه گیری نادرست در خصوص وضعیت شرکت سوق دهد. متاسفانه در شرایط کنونی در بورس تهران اغلب مشاهده می‌شود که حوزه تمرکز تحلیل‌گران بنیادی بر تخمین EPS و تعیین P/E سهام یک شرکت محدود شده است. این در حالی است که کارشناسان موفق بنیادی در جهان اولویت مهم‌تر را به تجزیه و تحلیل نسبت‌های مالی می‌دهند و این حوزه‌ای است که فعالان بورس تهران نیز باید تمرکز بیشتری برآن نشان دهند.

در ادامه چند نسبت مالی شرکت داروسازی جابربن حیان بر اساس آخرین صورت‌های مالی حسابرسی شده ( اسفند ۸۵ ) بنا به درخواست خواننده محترم به اختصار بررسی شده است:

۱ - «نسبت جاری» در پایان سال ۸۴ برابر ۴۶/۱ و در پایان سال ۸۵، ۳۳/۱ بوده است که هرچند کاهش جزئی را نشان می‌دهد، اما در مقایسه با متوسط صنعت دارو ( حدود۱) حاکی از برتری نسبی می‌باشد. همچنین سرمایه در گردش نیز در سال مالی گذشته با رشد مواجه شده و می‌توان نتیجه‌گیری کرد که مشکل نقدینگی در شرکت وجود ندارد. در بخش دارایی‌های جاری، حجم بالایی را موجودی‌های شرکت تشکیل می‌دهد که این موضوع نشان دهنده نگهداری جانب احتیاط از طرف مدیریت می‌باشد، چون به نظر نمی‌رسد که با توجه به ماهیت صنعت دارو، شرکت با مشکل فروش مواجه باشد. از طرف دیگر مقایسه هم تراز موجودی کالای «دجابر» در قیاس با اکثر شرکت‌های صنعت دارو، به ما نشان می‌دهد که حجم بالای موجودی‌های شرکت، بیشتر در ارتباط با مواد اولیه و بسته بندی بوده که اگرچه در برخی موارد می‌تواند از وقفه در تولید جلوگیری نماید، اما از سوی دیگر تمرکز بیش از حد در موجودی‌ها باعث غیرفعال گردیدن سرمایه مولد و رکود سرمایه شرکت در این بخش می‌گردد؛ البته شایان ذکر است که سهم مواد اولیه و بسته بندی از کل موجودی‌ها در سال ۸۵ نسبت به سال قبل کاهش یافته؛ به طوری که این نسبت از ۶۰ به ۵۰درصد رسیده است که حکایت از بهبود سیاست‌های تولیدی شرکت دارد.

۲ - در بخش نسبت‌های عملیاتی، دو نسبت «گردش دارایی ثابت» و «گردش کل دارایی‌ها» را بررسی می‌کنیم:

نسبت گردش دارایی ثابت میزان استفاده از دارایی‌های ثابت را اندازه‌گیری می‌کند و به ما نشان می‌دهد که آیا سرمایه‌گذاری انجام شده در ماشین‌آلات و تجهیزات، با ارزش محصولات تولیدی شرکت متناسب است یا خیر؟

این نسبت از تقسیم درآمد فروش بر خالص دارایی ماشین‌آلات و تجهیزات محاسبه می‌شود. نسبت گردش دارایی ثابت در مورد «دجابر» در پایان سال ۸۵ برابر ۵۷/۹ می‌باشد که از متوسط صنعت (حدود۷) بسیار بالاتر است. از سوی دیگر نسبت گردش مجموع دارایی‌ها که از تقسیم فروش بر کل دارایی‌ها به دست می‌آید، می‌تواند به ما نحوه استفاده مولد یا غیر مولد مدیریت را از کل دارایی‌های شرکت در راستای ایجاد فروش نشان دهد. این نسبت در مورد «دجابر» در پایان سال۸۵ برابر ۰۴/۱ است که در مقایسه با متوسط صنعت (حدود۸۵/۰) باز هم بالاتر است.

بررسی این نسبت‌های گردش دارایی، نشان‌دهنده بازدهی بالا دردارایی‌های شرکت در مقایسه با سایر شرکت‌های صنعت دارو می‌باشد. این موضوع می‌تواند ناشی از دو عامل باشد:

اول، مستهلک شدن دارایی‌های شرکت که البته بررسی روند خالص ارزش دارایی‌ها در مورد داروسازی جابر این فرضیه را تایید نمی‌کند.

دوم، مدیریت مناسب در ترکیب دارایی‌ها به نحوی که موجب استفاده کارآمد از دارایی‌های موجود در راستای اهداف اقتصادی شرکت شده است. با توجه به اطلاعات موجود فرضیه دوم محتمل تر است.

۳ - نسبت بدهی به مجموع دارایی‌ها در مورد داروسازی جابربن حیان قابل تامل است. این نسبت در پایان سال ۸۴ برابر ۴۸‌درصد و در پایان سال ۸۵ به ۵۰درصد رسیده که از متوسط صنعت ضعیف‌تر است. این مساله نشان می‌دهد که «دجابر»، از اهرم‌های مالی و استقراض بهره‌برداری می‌کند و سایر یافته‌ها در ترازنامه نیز این مطلب را تایید می‌کند. به عنوان مثال حجم تسهیلات مالی دریافتی شرکت از ۳‌میلیارد تومان به ۸/۷‌ میلیارد تومان در پایان سال ۸۵ رسیده است که رشد بالایی را نشان می‌دهد. در اینجا نیز دو فرض می‌تواند مد نظر قرار گیرد: اول آنکه نحوه وصول مطالبات شرکت در قراردادهای فروش دچار تغییراتی شده است و جابر به فروش‌های مدت دار رو آورده است که همین مساله هزینه مالی ناشی از خرید مواد اولیه را بر شرکت تحمیل کرده است. فرض دیگر اینکه شرکت در راستای اجرای طرح نوسازی کارخانه و طرح توسعه افشانه‌های تنفسی، اقدام به بهره‌برداری از اهرم‌های مالی نموده است. با توجه به اطلاعات موجود فرضیه دوم مورد قبول‌تر به نظر می‌رسد و به این ترتیب می‌توان نگرانی در باره نسبت بدهی مذکور را توجیه نمود. به ویژه اگر این موضوع در کنار سایر نسبت‌ها نظیر نسبت‌های بازدهی دارایی‌های شرکت (که در قسمت‌های قبل بررسی شد) مدنظر قرار گیرد، می‌توان انتظار داشت که مدیریت شرکت قابلیت بهره‌برداری ایده‌آل از اهرم‌های مالی را داشته باشد.

پس در مجموع باید رشد نسبت بدهی رادر ترکیب آ ن با توانایی «دجابر» در استفاده از دارایی‌ها تحلیل نمود و می‌توانیم انتظار رشد درآمد حاصل از فروش و نسبت‌های سودآوری شرکت در بلند مدت را به‌رغم رشد بدهی داشته باشیم.

Shahriary_sh@yahoo.com