یادداشتهای تالار شیشهای
بورس و راه رفتن روی یخ
جهتهای کلی بازار و روندها، اصلیترین شاخص جابهجایی «ثروت» بین خریداران و فروشندگان سهام در بورسها به شمار میرود. به نظر نگارنده در شرایط فعلی بازار سرمایه، اتفاق خاصی در حال رخداد است که به نوعی توان کشف ابعاد و جهتهای آن توسط فعالان مشکل شده است. پارادوکس تقابل «ارزش پول ملی» در برابر «توافق بینالمللی» و رفع برخی حساسیتها، به جای افزودن بر شور و شوق بازار، بر محافظهکاری افزوده است. این موضوع خلا و کمبود نیروهای تحلیلگر استراتژیک را در بازار سرمایه یادآوری میکند.
رحمان بابازاده*
جهتهای کلی بازار و روندها، اصلیترین شاخص جابهجایی «ثروت» بین خریداران و فروشندگان سهام در بورسها به شمار میرود. به نظر نگارنده در شرایط فعلی بازار سرمایه، اتفاق خاصی در حال رخداد است که به نوعی توان کشف ابعاد و جهتهای آن توسط فعالان مشکل شده است. پارادوکس تقابل «ارزش پول ملی» در برابر «توافق بینالمللی» و رفع برخی حساسیتها، به جای افزودن بر شور و شوق بازار، بر محافظهکاری افزوده است. این موضوع خلا و کمبود نیروهای تحلیلگر استراتژیک را در بازار سرمایه یادآوری میکند. جهتهای کلی بدون پیشبینی استراتژیک فقط در نهایت متاثر از اعداد میشوند و هنر مدیران بازار سرمایه این است که این قابلیت را در شرکتها قبل از انعکاس در صورتهای مالی، پیشبینی کنند.
محافظهکاری در پیش بینیهای سیاسی و ابهام و چندجانبهنگری امری عادی است. اما نکتهای که میتوان به آن ایراد گرفت، دستکاری مستمر قوانین و متغیرهای سیاستهای اقتصادی است، با این اوصاف به نظر میرسد رفتار سرمایه گذاران و فعالان عرصه اقتصاد در ایران شبیه «راه رفتن روی یخ» است.
تغییرات مستمر «قوانین گمرک»، «قیمت خوراک واحدهای اقتصادی»، «عوارض صادراتی» و «وارداتی» به دلیل شرایط کوتاهمدت، در بلندمدت بر هزینههای کلی بازار میافزاید و در این صورت همگی بازندگان عرصه بازار خواهیم بود.
در نهایت اینکه با فرض تثبیت رفتارهای عقلایی تصمیمگیران در عرصه اقتصاد، اکنون زمان «بسیار مساعدی برای خوشبینی» نسبت به آینده است.
* مدیرعامل کارگزاری فارابی
ارسال نظر