علیرضا امیدوار*

حاکمیت شرکتی مناسب، قواعد و رویه‌های حاکم بر روابط بین مدیران و سهامداران شرکت‌ها و همچنین ذینفعانی نظیر کارکنان و اعتبار دهندگان است که از طریق جلب اطمینان بازار، کمک به سلامت بازار و کارآیی اقتصادی، ثبات مالی و رشد اقتصادی را به ارمغان می‌آورد. حاکمیت شرکتی مطلوب و کارآمد موفقیت یک کسب و کار را تضمین نمی کند اما یکی از عواملی است که می‌تواند در موفقیت بلند مدت کسب و کار به آن کمک کند. به عبارتی دیگر شرکتی که به خوبی اداره می‌شود، چشم‌انداز بلندمدت تری را برای خود تعریف می‌کند که در آن مسوولیت‌های اجتماعی و اقتصادی را به بهترین نحو با فرآیند ارزیابی ریسک‌ها ادغام کرده و با کشف فرصت‌های جدید و تخصیص سرمایه به شیوه‌ای بهینه که به نفع سهامدارانش تمام شود، موفقیت خود را در بلندمدت تضمین می‌کند و این تنها راه موجود برای حفظ اعتماد عمومی هم در فضای کسب و کار و هم در بازار و هم برای ساخت آینده‌ای موفق است.

علائم و نشانه‌های حاکمیت شرکتی ضعیف و غیر موثر در شرکت ممکن است بلافاصله قابل مشاهده نباشد و در دراز مدت می‌تواند باعث مشکلات جدی شود. در تحقیقی که توسط مرکز ترویج حاکمیت شرکتی در سال ۹۰ انجام شد و اعضای هیات‌ مدیره ۲۶ شرکت ایرانی مورد مصاحبه عمیق در مورد نحوه اداره شرکت قرار گرفتند، بیشتر افراد اعضای هیات‌ مدیره را غیر فعال و به عنوان امضا‌کنندگان صرف یا اینکه آنان را فقط در راستای افزایش منافع سهامداران کنترل‌کننده موثر و فعال می‌دانند.

این در حالی است که مسوولیت اجتماعی شرکت‌ها بر مسوولیت و پاسخ گویی به عنوان پایه و اساس رفتار یک سازمان در اجتماع تاکید دارد و ناظر بر چگونگی کسب و کار مسوولانه همراه با تولید ثروت است، به نوعی برای ما مفهوم مسوولیت اجتماعی شرکت‌هاست یعنی چگونه از طریق کسب و کار مسوولانه ایجاد ثروت کنیم.

بنابراین رفتارهای تجاری شرکت، حوزه کارکنان، مشتریان، پیمان کاران، محیط زیست و جامعه را در بر می‌گیرد، زیرا یک رابطه برنده - برنده و خلق ارزش مشترک هم برای جامعه و هم برای بنگاه، زیربنای مفهومی موضوع مسوولیت شرکتی است. با این اوصاف موفقیت کسب و کار با پیشرفت جامعه متصل است و رابطه مستقیمی میان این دو است.

امروزه شرکت‌ها به مسوولیت شرکتی به مثابه ابزاری می‌نگرند که چگونه می‌توانند از طریق آن منافع شرکت خود را به حداکثر برسانند.

آیا شرکتی می‌تواند از طریق فعالیت‌های مسوولیت شرکتی سهم بازار خود را توسعه داده و خود را به عنوان شرکتی معتبرتر و با پرستیژتر جا بیندازد؟ آیا می‌تواند با سازمان‌های محلی ریسک اجتماعی خود را مدیریت کند و مجوز محلی برای کار کردن داشته باشد؟ آیا می‌تواند بازاریابی کند و بازاریابی خود را با چالش‌های اجتماعی پیوند زند تا نامی ماندگارتر داشته باشد؟ آیا می‌تواند از طریق فعالیت‌های مسوولیت شرکتی به سیاست‌گذاران و مقامات محلی نزدیک شود و منافع خود را تامین کند؟ آیا می‌تواند خود روح تازه‌ای بدمد و کارکنان خود را انگیزه‌دارتر کند؟ آیا می‌تواند از طریق فعالیت‌های مسوولیت شرکتی با شراکت و مشارکت یک سازمان خیریه محلی بخشی از مشکلات محلی اطراف شرکت خود را حل کند؟ آیا می‌تواند از طریق فعالیت‌های مسوولیت شرکتی و حضور در بازارهای کم تر توسعه یافته محصولی جدید به بازار عرضه کند؟

*مدیرعامل مرکز ترویج مسوولیت و حاکمیت شرکتی