روانشناسی بازار سهام
همیشه فکر نکنید که درست فکر میکنید!
گروه بورس- به طور حتم شما هم شنیدهاید که میگویند «فلانی فکر میکند که همیشه درست فکر میکند و عمل میکند» این عبارت کنایهگونه قدیمی ایرانی حاکی از آن است که به طور معمول همه انسانها دارای اشتباهاتی در طول زندگی خود هستند، حتی آنهایی که تصور میکنند که درست عمل میکنند. در عالم اقتصاد و به تعبیری واضحتر بازار سهام هم هستند، افرادی که فکر میکنند، کار درستی را انجام میدهند، اما در حال ارتکاب اشتباه بزرگی هستند، حتی سرمایهگذاران مشهور و بزرگ...
در مطالب قبلی به بررسی زندگینامه «آیکان» سرمایهگذار مشهور و موفق بازارهای مالی جهان پرداختیم، اما در این مطلب اشتباهات کوچک و گاه بزرگی که میتواند حتی از یک سرمایهگذار برزگ مثل آیکان سر بزند هم مورد موشکافی قرار گرفته است.
اینکه آیکان تنها با انگیزه علاقه به اداره یک شرکت که تنها خریدار آن هواپیماییها بودند، وارد آن شد، از جمله نکات جذاب مطلب پیشرو است.نکاتی آموزنده که میتواند نقشه راه برای آنهایی باشد که به فعالیت در بازار سرمایه و موفقیتهای بزرگ در آن فکر میکنند.
حاشیه امنیت یک سرمایهگذار
سرمایهگذاری در «برد و وانر» توصیف خوبی است که به روشنی نشان میدهد آیکان چگونه در برابر خطر زیان از خود محافظت میکند. کتاب ۲۳ اصل موفقیت وارنبافت مینویسد: هنگامی که آیکان خرید آن شرکت با قیمت ۵۰/۸ دلار برای هر سهم را آغاز کرد، از کاهش قیمت خوبی نسبت به ارزش دفتری آن که ۱۴ دلار بود، برخوردار شد. اما آیکان و کینزلی تشخیص دادند که ارزش آن در هنگام فروش حداقل ۲۰ دلار میباشد که این عامل، حاشیه امنیت بسیار زیادی را برای آیکان ایجاد کرد و در بدترین شرایط، همچون زمانی که اقدام به خرید مسکن با ۵۰ درصد قیمت میکرد، دو برابر میانگین اجاره بهای دریافتی در آن زمان را دریافت میکرد.
بزرگترین اشتباه آیکان
آیکان نیز همچون بافت با وفادار ماندن نسبت به معیارهای خود از اشتباهات عمده اجتناب میکند. اما هنگامی که مرتکب اشتباهی میشود، گاهی اوقات مدت زمانی به طول میانجامد تا متوجه اشتباه خود شود، آن را بپذیرد و اقدامات لازم برای تصحیح آن را انجام دهد.
بهترین نمونه، سرمایهگذاری او در TWA بود که در سال ۱۹۸۵ صورت پذیرفت. TWA اغلب معیارهای او را داشت ـ قیمت آن پایینتر از ارزش واقعی آن بود و هیچگونه سهامدار کنترلکننده و عمدهای نداشت. اما این معیارها در قبضه کردن مالکیت شرکت اثری نداشت: تنها شرکتهایی که احتمالا مایل به خرید TWA بودند دیگر شرکتهای هواپیمایی بودند و اغلب آنها از شرایط ضعیف نقدینگی رنج میبردند.
در نهایت، خریدار دیگری پیدا شد: فرانک لورنزو از شرکت هواپیمایی تگزاس. پیشنهاد ابتدایی او معادل ۲۲ دلار برای هر سهم ـ که آیکان آن را به ۲۶ دلار افزایش داد ـ سود مناسبی را نسبت به قیمت خرید آیکان یعنی ۱۸ دلار برای هر سهم برای او به همراه داشت. اما در آن هنگام ـ بر خلاف سیستم خود ـ آیکان تصمیم گرفته بود تا کل شرکت را تصاحب و خودش آن را اداره کند.
مغرور نشوید، لطفا...
مالکیت یک شرکت هواپیمایی، یا روزنامهها، ایستگاههای تلویزیونی و تیمهای ورزشی میتواند تجربهای باشد که منجر به افزایش غرور شخص میشود و آیکان عاشق این ایده شده بود که یک شرکت هواپیمایی را اداره کند؛ با زیر پا گذاردن این اصل که باید به فرآیند سرمایهگذاری بپردازد و نه به خود سرمایهگذاری. با به دست آوردن مدیریت این شرکت، همچنین از سیستم سرمایهگذاری خود تخطی کرده بود و به حوزهای وارد شد که هیچگونه تخصص یا تجربهای در مورد آن نداشت.
شاید TWA پایینتر از ارزش واقعی نرخگذاری شده بود، اما سهام این شرکت دارای شرایطی نبود که بتواند به راحتی با سود کمی تبدیل به وجه نقد شود. برای مثال، شما میتوانید یک هواپیما را با قیمتی مناسب بفروشید، اما اگر بخواهید از دست ۵۰ هواپیما خلاص شوید، تنها خریدارانی وجود خواهند داشت که خواهان تخفیف عمده هستند.
یک اشتباه کلیدی دیگر
از آن بدتر، این بود که TWA شرکتی با مدیریت ضعیف در صنعتی بسیار بد بود. برای باقی ماندن در میدان رقابت، به سرمایهگذاری کلانی در مورد هواپیماهای جدید و تجهیزات نیاز داشت. اما روش آیکان معمولا پول به دست آوردن از شرکت بود و نه تزریق پول به شرکت. هر چند آیکان در نهایت موفق شد تا پول خود را از این شرکت خارج کند.
آشکار بود که مهارتهای آیکان در مذاکره و به توافق رسیدن، یکبار دیگر برای او موفقیتآمیز شد. در هر صورت جنبههای مختلف این معامله همچنان او را رها نکرد. این شرکت هواپیمایی برای حفظ پروازهای خود به سرمایهگذاری هنگفتی در مورد هواپیماهای جدید و تجهیزات نیاز داشت. این در حالی بود که آیکان شرکت را از پول نقد خالی کرده و بدهیهای کلانی را به شرکت تحمیل کرده بود.او پول خود را باز پس گرفته بود؛ اما عامل مهمی وجود داشت که آیکان متوجه آن نشده بود. با در اختیار داشتن مالکیت بیش از ۸۰ درصد از TWA، آیکان مسوول تعهدات آینده شرکت در مورد حقوق بازنشستگی افراد بود که به طور بالقوه مبلغی معادل ۲/۱ میلیارد دلار بود.
هنگامیکه TWA در ادامه در سال ۱۹۹۲ خواستار برخورداری از مفاد حمایتی فصل ۱۱ قانون ورشکستگی شد، سازمان تضمین سود حقوق بازنشستگی دولت فدرال، به دنبال آن بود که آیکان را وادار به انجام این مسوولیت کند. بار دیگر آیکان این مانع را نیز از سر راه خود کنار زد. بدون تزریق پول ـ ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون دلار ـ TWA مجبور به تعطیل کردن کامل فعالیتها و متوقف کردن پروازها میشد. اتحادیهها از تحت فشار قرار دادن آیکان خرسند میشدند؛ اما شغلهای خود را از دست میدادند.
فشارهایی در مورد حفظ هزاران شغل مربوط به TWA، عاملی بود که آیکان از آن برای متقاعد ساختن سازمان تضمین سود حقوق بازنشستگی، در مورد عدم پیگیری موضوع، استفاده کرد. اما آیکان مجبور بود مبلغ ۲۰۰ میلیون دلار به TWA قرض دهد تا این شرکت همچنان پروازهای خود را ادامه دهد. این اتفاق درس بسیار خوبی برای آیکان بود: هنگامی که کنترل شرکتی را به دست میگیرید، اگر آن را به پول نقد تبدیل نکنید، باید خود را برای اداره آن و سرمایهگذاری بیشتر در آن آماده کنید.
آیکان از این درس برای گسترش سیستم سرمایهگذاری خود استفاده کرده است، او از تدابیر اثبات شده خود در مورد تصاحب یک شرکت، برای هدف قرار دادن شرکتهایی که مایل به قبضه کردن مالکیت آنها است و توانایی اداره موفقیتآمیز آنها را دارد ـ مانند «سندز کازینو» یا «ارتباطات XO» ـ استفاده میکند.
شروع روز دوم کاری، در خانه!
شکسته شدن سالهای رونق شرکتهای اینترنتی همچنین باعث ایجاد تعداد زیادی از موقعیتهای بسیار مناسب برای آیکان شد. مهارت او در تشخیص قیمتهای خوب و کمتر از ارزش واقعی باعث شد تا پیشنهادی را برای شرکت «گلوبال کراسینگ» مطرح کند و شرکتهایی همچون «ارتباطات XO» را که همچنان از داراییهای ارزشمندی برخوردار بودند، تصاحب کند؛ در حالی که این شرکتها دچار رکود ناشی از سقوط شده بودند و این امکان وجود داشت که آنها را بسیار پایینتر از ارزش واقعی شان، تصاحب کرد.
آیکان در طول حرفهاش به طور مصمم بر روی تلاشهای سرمایهگذاری خود، متمرکز شده است. برای مثال، همسرش چندین بار گلایه کرده است که هرگز او را به اندازه کافی نمیبیند. یکی از دلایل آن این است: پس از آنکه او قصد خوابیدن میکند، آیکان به دفتر کار خانگی خود میرود و روز دوم کاریاش را آغاز میکند.
با نگاهی منفی نسبت به مدیرانی که به اداره شرکتهایی با کارآیی نه چندان مناسب مشغول هستند، انگیزه غالب آیکان همیشه «بهبود بخشیدن به ساختار یک شرکت» بوده است. همچون بافت و شوارتز، برای آیکان نیز به دست آوردن پول در درجه دوم قرار دارد. او از هیجان ناشی از جستوجو لذت میبرد.
در واقع او هیچ نشانهای از کاهش فعالیتهای خود نشان نمیدهد. در سال ۲۰۰۴ در سن شصت و هشت سالگی، زمانی که بسیاری از افراد عادی مشغول ارتقای مهارت خود در باشگاههای گلف هستند، با ۷/۶ میلیارد دلار سرمایه، آیکان اعلام کرد که در حال ایجاد صندوق حفظ ارزش با بودجهای بالغ بر ۳ میلیارد دلار است. با سرمایه ابتدایی ۳۰۰ میلیون دلار از پول خودش، آیکان از سرمایهگذارانی که مایل به سرمایهگذاری ۲۵ میلیون دلاری یا بیشتر بودند، دعوت به همکاری کرد.
منبع: www.bourse۲۴.ir
ارسال نظر