گروه بورس- اعظم شریفی: صنعت بانکداری با ۱۰ شرکت در بورس اوراق بهادار و ۶ شرکت در بازار فرابورس یکی از گروه‌های مورد توجه سهامداران به خصوص افراد ریسک‌گریز است که تقسیم سود مناسب و شیب ملایم صعود قیمتی سهام را انتظار دارند. این در حالی است که براساس تازه‌ترین آمار، گروه بانکداری با P/E معادل ۸/۵ مرتبه (که حدود یک واحد کمتر از میانگین بازار است) و ارزش بازار ۲۴ هزار و ۳۵۰ میلیارد تومان، سهمی معادل ۲۱ درصد از ارزش بازار بورس تهران را نیز در اختیار گرفته‌ و به این ترتیب به عنوان بزرگ‌ترین صنعت بازار سرمایه کشور شناخته شده‌ است.

بر این اساس، درخصوص روش تحلیل شرکت‌های حاضر این گروه، به سراغ علیرضا کدیور، کارشناس و تحلیلگر ارشد بازار سرمایه رفتیم که ماحصل گفت‌وگو با ایشان را در ادامه می‌خوانید:

تحلیل وضعیت بانک‌ها چه تفاوتی با شرکت‌های سایر صنایع دارد؟

بانک‌ها بنگاه‌های خاصی هستند که تمام فعالیت‌ و محصول نهایی آنها بر روی «پول» متمرکز است. این شرکت‌ها پول را از افراد در قالب سپرده می‌گیرند و در قالب تسهیلات پرداخت می‌کنند و به همین دلیل به آنها «واسطه‌های بازار پول» می‌گویند.

در همین حال، مواردی که در ترازنامه بانک‌ها بررسی می‌کنیم، ماهیت پولی داشته و با ترازنامه و صورت سود و زیان شرکت‌های تولیدی تفاوت اساسی دارند. در سمت راست ترازنامه بانک‌ها، اصلی‌ترین سرفصل در دارایی‌ها مربوط به تسهیلات اعطایی است. در سمت بدهی‌ها نیز اصلی‌ترین فاکتور، سپرده‌های بانکی می‌باشد. در همین حال بازده دارایی‌ها، در صورت سود و زیان تحت عنوان سود تسهیلات اعطایی به ثبت می‌رسند و هزینه بدهی‌ها نیز به عنوان سود پرداختی به سپرده‌های سرمایه‌گذاری شناسایی می‌شوند که مطالعه این دو متغیر برای پیش‌بینی و محاسبه سودآوری بانک عوامل اساسی هستند.

این در حالی است که صورت‌های مالی شرکت‌های تولیدی تنها براساس درآمد حاصل از فروش و کسر بهای تمام‌شده تهیه می‌شود که ماهیتا تفاوت اساسی با بانک‌ها دارد.

ویژگی‌های یک بانک موفق از نظر شما چیست؟

بانک‌ها دو دسته درآمد و سود شناسایی می‌کنند که شامل درآمدهای مشاع و غیرمشاع است. درآمدهای مشاع به پشتوانه سپرده‌های مردم به دست می‌آید؛ در نتیجه طبق ضوابط بانکداری اسلامی، این درآمدها از سود تسهیلات اعطایی تحصیل می‌شود که بین بانک و سپرده‌گذاران مشترک است.

از سوی دیگر، درآمدهای غیرمشاع بدون اتکا به سپرده‌های مردمی مثلا از محل کارمزدهای مختلف به دست می‌آید.

بر این اساس، می‌توان گفت از منظر درآمدهای مشاع، بانکی موفق خواهد بود که منابع را با جذب سپرده‌ها افزایش دهد و توانایی اعطای تسهیلات بیشتری داشته باشد؛ در همین حال سپرده‌ها را با نرخ کمتر جذب کرده و اعطای تسهیلات را با نرخ بیشتری در دستور کار داشته باشد.

همچنین، افزایش درآمدهای غیرمشاع بانک‌ها نیز تا حد زیادی به اندازه، نفوذ و گستردگی شعب و نیز نشان تجاری بانک بستگی دارد. در این زمینه بانک‌هایی با سرمایه و تعداد شعب زیاد توانایی بیشتری در تولید درآمد غیرمشاع (نظیر کارمزدها) خواهند داشت.

از منظر سهامداران، تحلیل بانک‌ها باید با اتکا به چه متغیرهایی صورت گیرد؟ توضیحی در مورد هر متغیر و سطح ایده آل آن بفرمایید.

در حال حاضر بانک‌های حاضر در بورس تهران به لحاظ سرمایه و تعداد پرسنل و ساختار سپرده‌ها بسیار متفاوت هستند. بر این اساس، در نگاه کلی بانک‌های دولتی تازه خصوصی شده، به دلیل قدمت و اندازه بزرگ‌تری که دارند، مسلما سهم بازار بسیار بزرگ‌تری در جذب مشتری داشته‌اند که این روند پس از ورود به بازار سرمایه نیز ادامه یافته است. این در حالی است که در بانک‌ها عواملی نظیر میانگین سپرده جذب شده به ازای هر شعبه، میانگین تسهیلات اعطا شده به ازای هر شعبه و سود خالص ایجاد شده به نسبت پرسنل از فاکتورهای اساسی در مقایسه بانک‌های کوچک و بزرگ است که گاهی بانک‌های کوچک را به دلیل برتری در این فاکتورها با بازدهی بالاتری مواجه می‌کند. علاوه بر این، «کفایت سرمایه» نسبت دیگری است که به عنوان معیار دیگری برای تحلیل بانک‌ها در نظر گرفته می‌شود.

کفایت سرمایه نسبتی است که میزان سرمایه‌گذاری بانک‌ها در دارایی‌های ریسکی را نشان می‌دهد. بر این اساس، هر چه کفایت سرمایه کمتر باشد، یعنی بانک در دارایی‌های واجد ریسک بیشتری سرمایه‌گذاری کرده است و برعکس.

به طور معمول، دارایی‌های ریسکی درآمدهای بالاتری ایجاد می‌کنند؛ بر این اساس هرچه نسبت کفایت سرمایه کمتر باشد قاعدتا سود بانک بیشتر است و اگر سود کمتر باشد به این معنی است که بانک در دارایی‌های با ریسک کمتری سرمایه‌گذاری کرده است.

در حال حاضر بانک مرکزی نسبت کفایت سرمایه برای بانک‌های بورسی را بین ۸ تا ۱۰ درصد تعیین کرده است. این در حالی است که تمام بانک‌های بورسی به جز ۲ بانک با حداقل نسبت کفایت سرمایه فعالیت می‌کنند به عبارت دیگر، فقط دو بانک هنوز در دارایی‌های ریسکی سرمایه‌گذاری نکرده‌اند و سود کمتری دارند و بقیه در سطح ریسک بالاتری در حال فعالیت هستند.

به نظر شما در نهایت از میان افزایش یا کاهش سود بانکی، کدام یک و به چه نحو به نفع بانک‌ها است؟

به طور کلی، صنعت بانکداری در کشور نشان داده است قابلیت انعطاف‌پذیری بالایی دارد به نحوی که می‌تواند وضعیت را در شرایط مختلف به پیش ببرد. این در حالی است که طی ۴ سال گذشته، همواره بسته‌های سیاستی- نظارتی بانک مرکزی برخلاف واقعیت‌های موجود در اقتصاد کشور بوده اما بانک‌ها توانسته‌اند از نکات مثبت استفاده کنند و در مقابل، تاثیرات منفی را خنثی کنند.

سرمایه گذاری در سهام بانکی بورس را به طور کلی چگونه می‌بینید؟

حجم نقدینگی در اقتصاد ما در حال افزایش است و این موضوع باعث می‌شود بانک‌ها در فضای بزرگ‌تری وارد عمل شوند و حجم فعالیت خود را در جذب درآمدها افزایش دهند. از سوی دیگر، به لحاظ استانداردهای جهانی با توجه به حجم نقدینگی موجود، تعداد بانک‌های فعال کشور کم است که این موضوع همچنان از این گروه، یک صنعت پیشرو با زمینه فعالیت گسترده می‌سازد.

این در حالی است که ماهیت فعالیت صنعت باعث می‌شود شرکت‌های گروه بانکداری از تهدیدات صنایع دیگر به دور باشند. به نظر من، با توجه به ضوابط و اقتصاد بانکی کشور، این گروه در هر حالتی سودآوری خوبی را رقم خواهد زد.

برخی معتقدند سهام بانک‌های نیمه دولتی به علت پشتیبانی دولت و گسترش شعب و هزینه تمام شده پول کمتر، از مرغوبیت بیشتری نسبت به سهام بانک‌های خصوصی برخوردارند. تحلیل شما در این مورد چیست؟

بانک‌های نیمه‌دولتی به دلیل گستردگی شعب و هزینه تمام شده کمتر پول در زمان رشد نقدینگی در جذب سپرده از دیگر بانک‌های تازه تاسیس به نحو قابل ملاحظه‌ای سبقت می‌گیرند. اما در بانک‌های کوچک‌تر نیز با توجه به ساختار سپرده‌ها، توسعه درآمدهای کارمزدی و بهره‌وری کارکنان، موقعیت رشد سودآوری وجود دارد.

مهم‌ترین ریسک صنعت بانکداری کدام است؟

بانک مرکزی، مهم‌ترین ریسک برای گروه بانکداری است! بانک مرکزی ابتدای هر سال بسته سیاستی- نظارتی که نقشه راه صنعت بانکداری طی یک سال است را تدوین می‌کند که در آن، نرخ سود سپرده و سایر متغیرها را که در واقع دستورالعمل حرکتی صنعت بانکداری است، مشخص می‌کند. تغییرات سود سپرده‌ها و تسهیلات در فعالیت بانک‌ها تاثیرات مثبت یا منفی دارد. اگر این تغییرات منطبق با شرایط واقعی اقتصاد باشد، ریسک کمتری بر بانک‌ها تحمیل می‌شود، اما اگر زمانی این تصمیمات برخلاف شرایط واقعی اتخاذ شود، تاثیرات منفی زیادی را به همراه خواهد داشت. البته بانکداری صنعتی است که طی ۴ سال گذشته با توجه به قدرت نقدینگی بالا و اقتصاد بانک محور کشور توانسته به خوبی ریسک‌های بسته نظارتی بانک مرکزی را خنثی کند. علاوه بر این، مطالبات معوق بانک‌ها ریسک دیگر بانک‌ها است. شرکت‌های این گروه بنا بر اینکه مشتریان چقدر نتوانند به تعهدات عمل کنند باید ذخیره مطالبات مشکوک‌الوصول لحاظ کنند که این اقدام اثر منفی در ارزش دارایی‌ و سودآوری بانک‌ها دارد.

اکثر بانک‌های بورسی در گزارش حسابرسی خود بندی مبنی بر عدم طبقه بندی صحیح تسهیلات و اتخاذ ذخایر مربوطه دارند. نظر شما در این مورد چیست و وضعیت بانک‌های ایران به لحاظ شفافیت و کفایت سرمایه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ذخیره مطالبات مشکوک‌الوصول نقطه ابهامی در ترازنامه بانک‌ها است. بانک‌ها باید تسهیلات خود را بر مبنای میزان انجام به موقع تعهدات مشتریان طبقه‌بندی کنند و ذخیره‌های متناسب را بگیرند که این ذخیره‌ها عملا تاثیر منفی بر سودآوری دارند. برخی بانک‌هایی که می‌خواهند سود بیشتری را نشان بدهند با تمدید قرارداد مشتریان، ذخایر لازم را نمی‌گیرند و از این طریق سود بالاتری اعلام می‌کنند. این نکته ابهام که در بیشتر بانک‌ها وجود دارد در واقع ایجاد بحران را به آینده منتقل می‌کند. بر این اساس، در گزارشات ارسالی بانک‌ها عدم شفافیت کاملا وجود دارد و ذخایر کافی به طور عمومی در نظر گرفته نمی‌شود و این مساله‌ای است که هیات مدیره بانک‌ها باید برای اصلاح آن تدبیراندیشی کنند.